برادر من
خواهر من
رفیق من
تو را جان مادرت
پایت را از روی خون شهدا بردار ..
زیر پایت را ببین خون شهید حسین پور است که مي گفت :
“خواهرم سرخی خونم را به سیاهی چادرت بخشیدم….”
سرخي خونم يعني بی تابي حال مادرم…
سرخي خونم يعني اشـــك هاي مدام خواهرم…
سرخي خونم يعني غص هاي ناتمام پدرم…
سرخي خونم يعني بي قراري هاي برادرم…
سیاهی چادرت يعني
فقط…فقط…فقط حجاب
………………………………….. ..
زیر پایت را ببین خون شهید کاظمی است که مي گفت :
یک تابلو در خیابان ولیعصر بزنید و بنویسید :
مردم ، شهدایی که در جنگ شهید شدند فردای قیامت جلوی شما را میگیرند و می گویند ما از شما طلبکاریم و شکایت داریم ..
………………………………….. ..
پایت را از روی خون شهدا بردار زیر پایت را ببین خون شهید مهدی باکری است..
او که شهردار بود و بجای ریاست همراه کارگران زمین اسفالت میکرد و عرق می ریخت و می گفت :
می خواهم با نفسم مبارزه کنم.
………………………………….. ..
پایت را از روی خون شهدا بردار زیر پایت را ببین خون شهیدحسن باقری است..
او همان است که می گوید :
بالاتر از سیاهی ، سرخی خون شهدا است..
قوه محرکه شما باید خون شهدا باشد..
………………………………….. ..
پایت را از روی خون شهدا بردار زیر پایت را ببین خون شهید کریمی است که پس می زند خانه سازمانی ای را که از سمت سپاه به او داده اند.
………………………………….. ..
پایت را از روی خون شهدا بردار زیر پایت را ببین خون شهید متوسلیان است که می گفت :
من جنایایت و هتک حرمت دختران و زنان شهر صیدا را فراموش نمیکنم و این همان بغض فروخفته من است و لاغیر….
………………………………….. ..
پایت را بلند کن ببین پا بروی خون چه کسانی گذاشته ای …
از خدا پروا کنید؛
تا پَر٬وا کنید.
شهداشرمنده ایم