✿مدرسه علمیه جوادالائمه آبدانان استان ایلام✿
 
 

✿جــــوادالائــــــمه آبــــــــدانـــــان✿


حدیث موضوعی





اوقات شرعی


روزشمار فاطمیه


جستجو


آخرین نظرات
  • مازیار در ​در مسجد و در کعبه به دنبال چه هستی؟
  • یا کاشف الکروب  در برگزاری مراسم اربعین همراه با برگزاری نماز ونهار در مدرسه جوادلائمه"ع"خواهران
  • کامبیز در پدرم! کله ی صبح است! برو! داد نزن!
  • یا کاشف الکروب  در با پدر ومادر چگونه رفتار کنیم
  • یا کاشف الکروب  در نحوه شهادت شهید خرازی
  • یا کاشف الکروب  در عید غدیر از دیدگاه شیعیان
  • فرمانده در خیلی نگو من گناهکارم
  • شاهمرادی  در حدیث روز
  • گل نرگس  در جلب محبت ومعیت خدا باعدالت
  • گل نرگس  در جلب محبت ومعیت خدا باعدالت
  • فاطمه در ‌طریقه ختم دعــای مشــلول
  • سياحي‌  در حدیث
  •  در حدیث
  • عابدی  در حدیث
  • عابدی  در حدیث
  • ام المومنین  در توصیه های استاد دولابی برای زندگی..
  • عابدی  در حدیث
  • مژگان در پدرم! کله ی صبح است! برو! داد نزن!
  • گل نرگس  در حدیث روز
  • زكي زاده  در در تقوا وپرهیز از گناه..



آمار
  • امروز: 854
  • دیروز: 809
  • 7 روز قبل: 5807
  • 1 ماه قبل: 45142
  • کل بازدیدها: 991484

 




وزیری دارای پسر کودن و نفهم بود. او را نزد دانشمندی سپرد و سفارش کرد در تربیت او بکوش تا خردمند گردد.
دانشمند مدتها در تربیت او تلاش کرد، ولی او هیچ گونه رشد نکرد. دانشمند برای وزیر چنین پیام فرستاد:
پسرت هرگز عاقل نمی شود و مرا نیز دیوانه کرد.
چون بود اصل گوهری قابل
تربیت را در او اثر باشد
هیچ صیقل نکو نداند کرد
آهنی را که بدگهر باشد
سگ به دریای هفتگانه بشوی
که چو تر شد پلیدتر باشد
خر عیسی گرش به مکه برند
چو بیاید هنوز خر باشد

گلستان سعدی- در باب تربیت

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




اگر پوستی خوب و بدون لک می خواهید پس این موارد را حذف کنید!

ارتباطی خاص بین چیزی که میخورین و ظاهر پوستتون وجود داره. در حقیقت ، تحقیقات زیادی نشون دادن که گروهی از مواد غذایی خاص می تونن باعث پیری، پیگمنتاسیون، حساسیت، جوش و حتی آکنه بشن! پس اگه پوست زیبایی
میخواین از این مواد غذایی دوری کنین:

 لبنیات
باید بگیم که درست خوندین! همه میدونن که شیر برای بدن خوبه، اما حقیقت اینه که این ماده کمی هم ضرر داره. محصولات لبنی مثل شیر، پنیر، بستنی و ماست مملو از هورمونها هستن. آکنه، پیری زودرس، پیگمنتاسیون ، همه به خاطر عدم تعادل هورمون ها در بدن اتفاق میفتن، پس اضافه کردن این هورمون ها توسط لبنیات مشکل رو بدتر میکنه. اکثر متخصصان پوست میگن اگه میخواین از آلاینده های هورمونی خلاص بشین باید لبنیات رو از رژیم غذاییتون حذف کنین. اگه میترسین به اندازه کافی کلسیم دریافت نکنین، بهتره بدونین اسفناج خیلی بیشتر از شیر حاوی کلسیمه.

 شکر
این کریستال های بی گناه و زیبا میتونن درخشش پوستتون رو گرفته و اون رو بی رنگ کنن. شکر به خاطر واکنشی به نام گلیکاسیون شناخته شده است. گلیکاسیون باعث میشه پروتئین مهمی که مسئول جوان و قوی نگه داشتن پوسته غیرفعال شده و در نتیجه چین و چروک ایجاد بشه. پزشکان و هنرمندان هالیوودی میگن میتونین شکر رو از رژیم غذاییتون حذف کنین تا در مدت زمان کوتاهی جوانی و زیبایی به پوستتون برگرده. کسانی که فکر میکنن با جایگزین کردن محصولات بدون قند میتونن این مشکل رو حل کنن، اشتباه کردن. این محصولات مشکلات جدیدی با خودشون میارن و هیچ تغییری در واکنش انسولین ایجاد نمیکنن. برای جوانی و زیبایی پوست تا جایی که میتونین مصرف شکر رو محدود کنین.

 مواد مصنوعی
حقیقت اینه که اطلاعات زیادی نداریم که ثابت کنیم مواد مصنوعی مثل رنگ ها، شیرین کننده ها، طعم دهنده ها، نیترات و مواد شیمیایی دیگه صراحتا باعث آسیب به شما میشن. اما میدونیم که اونا میتونن باعث آسیب اکسیداتیو به سلول های شما بشن؛ این مواد میزبان تعداد بیماری های داخلی شده و مشکلات پوست رو بیشتر میکنن. مصرف بیش از حد مواد غذای فرآوری شده که با مواد افزودنی تست نشده تهیه شدن، میتونه به بدن با روشی خاص صدمه بزنه. درسته که یه همبرگر شما رو نمیکشه، اما بهتره سعی کنین رژیم غذاییتون رو ساده نگه داشته و ۸۰ درصد مواقع از مواد طبیعی استفاده کنین.

 مواد غذایی سفید
آرد، آرد ذرت، و برنج سفید به طور قابل توجهی به پوستتون آسیب میزنن. آرد سفید و آرد ذرت توی هر چیزی از پاستا گرفته تا نان و اسنک ها موجوده و باعث اختلال در تنظیم انسولین میشن. این مواد غذایی ارزش غذایی خاصی نداشته و فقط به خاطر طعمشون مورد استفاده قرار میگیرن.
همچنین این مواد باعث میشن که میزان انسولین در بدن به اوج رسیده و هورمون استرس (کورتیزول) هم افزایش پیدا کنه. یادتونه وقتی نوجون بودین صورتتون پر از جوش بود؟ دلیلش این بوده که در اون دوره سطح کورتیزول خیلی بالاست. برای اینکه روند افزایشی این هورمون ها رو کنترل کنین از مصرف غذاهایی که شاخص قند خون و انسولین رو بیش از حد افزایش میدن خودداری کنین.

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




یا بَقِیَّةَ اللَّهِ «عج»

ای چراغ همه ادوار کجایی آقا
ای دوای دل بیمار کجایی آقا

سالهای متمادی همه در حسرت تو
راز و سر همه اسرار کجایی آقا

روزها گم شده در پشت سر غیبت تو
روشنایی شب تار کجایی آقا

پدر منتظران، چشم به راهان توایم
پسر حیدر کرار کجایی آقا

خبری از خبر آمدنت بهتر نیست
ای تو صدر همه اخبار کجایی آقا

چقدر چشم به راهت شده ها منتظرند
حضرت لشکر انصار کجایی آقا!!!؟

موضوعات: شعر و دلنامه  لینک ثابت




آب جوشی که سیب زمینی را نرم میکند،
همان آب جوشی است که تخم مرغ را سفت می کند.
مهم نیست چه شرایطی پیرامون شماست.
مهم این است درون خود چه داری…!!!!
مردم موهای صافشان را فر می‌زنند
و آنها که موی فرفری دارند موی‌شان را صاف می‌کنند
عده‌ای جلای وطن کرده به خارج می‌روند
و آنها که خارج هستند و نمی‌توانند بازگردند برای وطن دلشان لک زده و ترانه‌ها می‌سُرایند
مجردها می‌خواهند ازدواج کنند
متأهل‌ها می‌خواهند طلاق بگیرند
عده‌ای با قرص و دارو از بارداری جلوگیری می‌کنند
و عده‌ای دیگر با دارو و درمان به‌دنبال فرزنددار شــــدن هستند
لاغرها آرزو ﺩﺍﺭﻧﺪ کمی چاق بشوند
و چاق‌ها با مصرف قرص و دارو هر روز سعی در لاغر نمودن خود دارند و همواره حسرت لاغری را می‌کشند
شاغلان از شغلشان می‌نالند
بیکارها دنبال شغلند
فقرا حسرت ثروتمندان را می‌خورند
ثروتمندان از دغدغه‌ی نداشتن صفا و خون‌گرمیِ فقرا می‌نالند
افراد مشهور از چشم مردم قایم می‌شوند
مردم عادی می‌خواهند مشهور شوند
سیاه‌پوستان دوست دارند سفیدپوست شوند
سفیدپوستان خود را برنزه می‌کنند

هیچ‌کس نمی‌داند تنها فرمول خوشحالی این است:

“قدر داشته‌هایت را بدان
و برای آینده ای بهتر و زیبا تلاش کن
زندگی افراد موفق را سرلوحه قرار بده
ولی حسرت نخور
خودت بلند شو
تو اشرف مخلوقاتی
به هر چی بخواهی می رسی…

موضوعات: حرفهای قشنگ  لینک ثابت




خانه پدري کجاست؟

جايي ست که هميشه منتظرت هستند
و چشم براه آمدنت مي مانند…
جايي ست که بي هيچ
قيد و شرطي دوستت دارند…..
جايي ست که چه زود بروي چه دير، هميشه از ديدنت خوشحال ميشوند….
جايي ست که هيچ وقت بزرگ نميشوي هميشه بچه مي ماني……
جايي که سفره اش هميشه براي تو تکه ناني دارد …..
وچاي صبحانه اش،برايت مزه اي ديگر ميدهد……
امن ترين و آرام بخش ترين مکان
حتي اگر پدر و مادرت خيلي پير باشند!!…
حتي اگر نباشند!!!…

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




 

 یکی از کسبه بازار مشهد نقل می کرد:
ما دو نفر بودیم که وضع مالی مان خیلی ضعیف بود، یک روز تصمیم گرفتیم برای مشکل خود برویم خدمت شیخ حسنعلی اصفهانی. رفتیم منزل ایشان. عده زیادی در انتظار نوبت بودند. ما هم منتظر ماندیم تا نوبتمان برسد. اما ناگهان شیخ از میان جمعیت، ما را پیش خود خواند. به من گفت: تو باید کاری را انجام دهی که آن را ترک کرده ای. بعد به دوستم گفت: تو هم کاری را که انجام می دهی، ترک کن. بروید و به وظایف خود عمل کنید تا وضع شما بهتر شود!
اعتراف می کنم که من نماز نمی خواندم و دوستم هم شرابخوار بود. به توصیه شیخ، گناهان خود را ترک و به وظایف دینی خود عمل کردیم. از آن پس من هرگز نمازم ترک نشد و با توجه خاص آن را می خواندم. این بود که بعد از آن، وضع مالی ام بهتر شد.

نشان از بی نشانها / ص 57

موضوعات: داستان آموزنده  لینک ثابت





امید یعنی این…❤️

*امید یعنی :❤️ بدانی تا هستی می توانی تغییر کنی و دنیا را تغییر بدهی .

*امید یعنی :❤️ بدانی خداوند دوستت دارد و اگر به تو زمان داده معنیش این است که در این فرصت می شود یک کارهایی کرد.

*امید یعنی:❤️ این که همیشه بخشش خداوند را از اشتباه خود بزرگتر بدانیم.

*امید یعنی: ❤️این که اگر دانه ی زندگی صد بار از دستمان رها شد باز هم برای برداشتن و به مقصد رساندن آن به ابتدا برگردیم این بار محکم تر گام برداریم.

امیدوار زندگی کنیم…❤️

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




روزي پيامبر اکرم به خانه حضرت زهرا آمدند . حضرت علي و حسنين (صلوات الله عليهم اجمعين) هم در خانه حضور داشتند .
پيامبر خطاب به اهل بيت خود فرمودند :
چه ميوه اي از ميوه هاي بهشتي ميل داريد بمن بگوئيد تا به جبرائيل بگويم از بهشت برايتان بياورد.
امام حسين که در آن روزگار در سنين کودکي بودند از بقيه اهل خانواده سبقت گرفتند. رفتند در دامن رسول خدا نشستند و عرضه داشتند :
پدر جان به جبرائيل بگوئيد از خرماهاي بهشتي براي ما بياورد .
و حضرت رسول اکرم هم به خواسته حسين خود جامه عمل پوشانيدند و به جبرئيل دستور دادند يک طبق از خرماهاي بهشتي براي اهل بيت بياورد.
مدتي نگذشت که جبرائيل يک طبق خرماي بهشتي را آورده و در حجره حضرت زهرا سلام الله عليها گذاشت.
پيامبر خطاب به دختر خود فرمودند : فاطمه جان يک طبق خرماي بهشتي در حجره تو نهاده شده است ، آنرا نزد من بياور .
حضرت زهرا آن طبق را آوردند و نزد پدر گذاشتند. پيامبر خرماي اول از درون ظرف برداشتند و در دهان سرور جوانان اهل بهشت امام حسين نهادند و فرمودند « حسين جان نوش جانت ، گواراي وجودت » سپس خرماي دوم را از درون ظرف برداشتند و در دهان ديگر سرور جوانان اهل بهشت امام حسن نهادند و باز فرمودند «حسن جان نوش جانت ، گواراي وجودت ». خرماي سوم را در دهان جگر گوشه خود حضرت زهرا نهادند و همان جمله را هم خطاب به حضرت زهرا بيان کردند.
خرماي چهارم را هم در دهان حضرت علي نهادند و فرمودند « علي جان نوش جانت‌، گواراي وجودت » خرماي پنجم را از درون ظرف برداشتند و باز دوباره در دهان حضرت علي نهادند و همان جمله را تکرار نمودند .
خرماي ششم را برداشتند، ايستادند و در دهان حضرت علي گذاشتند و باز همان جمله را تکرار کردند.
در اين هنگام حضرت زهرا فرمودند : پدر جان به هر کدام از ما يک خرما داديد اما به علي سه خرما و در مرتبه سوم هم ايستاديد و خرما در دهان علي گذاشتيد . چرا بين ما اينگونه رفتار کرديد ؟
رسول اکرم خطاب به دختر خود فرمودند:فاطمه جان وقتي خرما در دهان حسين نهادم ، ديدم و شنيدم که جبرائيل و مکائيل از روي عرش ندا بر آورده اند که : «حسين جان نوش جانت ، گواراي وجودت » من هم به تبع آنها اين جمله را تکرار کردم وقتي خرما در دهان حسن نهادم باز جبرائيل و مکائيل همان جمله را تکرار کردند و من هم به تبع آنها آن جمله را گفتم که « حسن جان نوش جانت ».
فاطمه جان وقتي خرما در دهان تو نهادم ديدم حوري هاي بهشتي سر از غرفه ها در آورده اند . و مي گويند « فاطمه جان نوش جانت ، گواراي وجودت » من هم به پيروي از آنها اين جمله را تکرار کردم.اما وقتي خرما در دهان علي نهادم شنيدم که خداوند از روي عرش صدا مي زند « علي جان نوش جانت ، گواراي وجودت » . به اشتياق شنيدن صوت حق خرماي دوم در دهان علي نهادم باز هم خداوند از روي عرش ندا زد که «هنيأ مرئياً لک يا علي » نوش جانت ، گواراي وجودت علي جان.به احترام صوت حق از جا برخاستم و خرماي سوم در دهان علي نهادم ، شنيدم که باز خداوند همان جمله را تکرار کرد و سپس به من فرمود:« يا رسول الله بعزت و جلالم قسم اگر تا صبح قيامت خرما در دهان علي بگذاري من خدا هم مي گويم علي جانم نوش جانت ، گواراي وجودت».

 

منبع: جلاءالعيون علامه مجلسي :

موضوعات: داستان آموزنده  لینک ثابت




#درسخن_بزرگان

حکایتی زیبا و پند آموز از حضرت سعدی

بازرگاني را ديدم صد و پنجاه شتر بار داشت و چهل بنده و خدمتكار. شبي در جزيره كيش مرا به حجره خويش درآورد و همه شب نياراميد از سخنهاي پريشان گفتن، كه فلان انبارم به تركستان است و فلان بضاعت به هندوستان و اين كاغذ قباله فلان زمين است و فلان چيز را، فلان ضمين. گاه گفتي كه خاطر اسكندريه دارم كه هوايش خوش است و گاه گفتي نه كه درياي مغرب مشوش است. سعديا سفر ديگردر پيش است، اگر آن كرده شود؛ بقيت عمر خود به گوشه اي بنشينم و ترك تجارت كنم. گفتم: آن كدام سفر است. گفت: گوگرد پارسي خواهم بردن به چين كه شنيده ام قيمتي عظيم دارد و از آنجاكاسه چيني به روم آرم و ديباي رومي به هندو پولاد هندي به حلب و آبگينه حلبي به يمن و برد يماني به پارس و از آن پس ترك تجارت كنم و به دكاني بنشينم، انصاف از اين ماليخوليا فرو خواند كه بيش طاقت گفتنش نماند. گفت: اي سعدي تو نيز سخني بگوي از آنها كه ديده اي و شنيده اي. گفتم:آن شنيدستي كه در اقصاي غوربارسالاري درافتاد از ستور،گفت:

چشم تنگ دنيادوست رايا قناعت

پر كند يا خاك گور

#گلستان_سعدی

موضوعات: داستان آموزنده  لینک ثابت




آیا_می_دانستید

در دوره سلطنت مظفرالدین شاه قیمت ماست در تهران گران شد، مختارالسلطنه رییس نظمیه تهران دستور داد تا تمام لبنی فروش ها ماست را ارزان کنند.

در یکی از روزها مختارالسلطنه در لباس مبدل به بازار سرکشی می کرد، از یکی از کسبه قیمت ماست را پرسید.

فروشنده نگون بخت که او را نشناخت گفت :ما دو جور ماست داریم یکی ماست معمولی و یکی ماست مختارالسلطنه شما کدام را می خواهید؟؟!!

مختارالسلطنه شگفت زده پرسید: فرق این دو در چیست!

فروشنده :گفت ماست معمولی از شیر است و به هر قیمتی که دلم بخواهد می فروشم اما ماست مختارالسلطنه یک سوم ماست است و بقیه آب که بهایی که مختارالسلطنه دستور داده می فروشم.

مختارالسلطنه با شنیدن این حرف دستور داد مامورین فروشنده را در جلوی دکانش از درخت آویزان کنند و ماست ها مختارالسلطنه را در تنبانش بریزند و بند آن را محکم کرده تا همه آب ها خارج شود و تنها ماست باقی بماند.

بقیه فروشندگان با دیدن و شنیدن این داستان از ترس مختارالسلطنه ماست های مختارالسلطنه خودشان کیسه کردند.

از آن روز به بعد لفظ “ماست ها رو کسیه کردند ” بین مردم رواج پیدا کردو معنی آن این بود که افراد حساب کار خودشان را متوجه می شوند و از ترس مجازات حواس خود را جمع می کنند.

موضوعات: داستان آموزنده  لینک ثابت




قال اميرالمؤمنين علي علیه السلام :

للْمُؤْمِنِ ثَلاثُ ساعاتٍ :

١- ساعَةٌ يُناجِي فِيها رَبَّهُ،
٢- وَ ساعَةٌ يُحاسِبُ فِيها نَفْسَهُ
٣-وَ ساعَةٌ يُخَلِّي بَيْنَ نَفْسِهِ وَ لَذَّتُها فِيها يَحِلُّ وَ يَجْمِلُ.

مؤمن را سه ساعت است :

١- ساعتی که در آن با خدایش مناجات کند،
٢- و ساعتی که در آن از خودش حساب کشد،
٣- و ساعتی که برای لذتهای حلال و نیکوی خود خلوت کند.

 غررالحكم / حديث :٧٢٨٣

موضوعات: روایات  لینک ثابت




ته پیازو رنده رو پرت کردم توی سینک، اشک از چشم و چارم جاری بود. در یخچال رو باز کردم و تخم مرغ رو شکستم روی گوشت، روغن رو ریختم توی ماهیتابه و اولین کتلت رو کف دستم پهن کردم و خوابوندم کف تابه ، برای خودش جلز جلز خفیفی کرد که زنگ در رو زدند.

پدرم بود. بازم نون تازه آورده بود. نه من و نه شوهرم حس و حال صف نونوایی نداشتیم.

بابام می گفت:
نون خوب خیلی مهمه ! من که بازنشسته ام، کاری ندارم ، هر وقت برای خودمون گرفتم برای شما هم میگیرم. در می زد و نون رو همون دم در می داد و می رفت. هیچ وقت هم بالا نمی اومد. هیچ وقت.

دستم چرب بود، شوهرم در را باز کرد و دوید توی راه پله.
پدرم را خیلی دوست داشت. کلا پدرم از اون جور آدمهاست که بیشتر آدمها دوستش دارند ، این البته زیاد شامل مادرم نمی شود .

صدای شوهرم از توی راه پله می اومد که به اصرار تعارف می کرد و پدر و مادرم را برای شام دعوت می کرد بالا.

برای یک لحظه خشکم زد.

ما خانواده ی سرد و نچسبی هستیم. همدیگه رو نمی بوسیم، بغل نمی کنیم، قربون صدقه هم نمیریم و از همه مهم تر سرزده و بدون دعوت جایی نمیریم.

اما خانواده ی شوهرم اینجوری نبودن، در می زدند ومیامدند تو،روزی هفده بار با هم تلفنی حرف می زدند؛ قربون صدقه هم می رفتند و قبیله ای بودند.

برای همین هم شوهرم نمی فهمید که کاری که داشت می کرد مغایر اصول تربیتی من بود و هی اصرار می کرد، اصرار می کرد.
آخر سر در باز شد و پدر مادرم وارد شدند.
من اصلا خوشحال نشدم. خونه نا مرتب بود؛ خسته بودم.تازه از سر کار برگشته بودم، توی یخچال میوه نداشتیم…
چیزهایی که الان وقتی فکرش را می کنم خنده دار به نظر میاد اما اون روز لعنتی خیلی مهم به نظر می رسید!

شوهرم توی آشپزخونه اومد تا برای مهمان ها چای بریزد و اخم های درهم رفته ی من رو دید.
پرسیدم:
برای چی این قدر اصرار کردی؟

گفت:
خوب دیدم کتلت داریم گفتم با هم بخوریم.

گفتم:
ولی من این کتلت ها رو برای فردا هم درست می کردم.

گفت:
حالا مگه چی شده؟

گفتم:
چیزی نیست ؟؟؟ !!!
در یخچال رو باز کردم و چند تا گوجه فرنگی رو با عصبانیت بیرون آوردم و زیر آب گرفتم.

پدرم سرش رو توی آشپزخونه کرد و گفت:
دختر جون، ببخشید که مزاحمت شدیم. میخوای نونها رو برات ببرم؟

تازه یادم افتاد که حتی بهشون سلام هم نکرده بودم !

پدر و مادرم تمام شب عین دو تا جوجه کوچولو روی مبل کز کرده بودند.

وقتی شام آماده شد،
پدرم یک کتلت بیشتر بر نداشت.

مادرم به بهانه ی گیاه خواری چند قاشق سالاد کنار بشقابش ریخت و بازی بازی کرد.
خورده و نخورده خداحافظی کردند و رفتند و این داستان فراموش شد و پانزده سال گذشت.

پدر و مادرم هردو فوت کردند.

چند روز پیش برای خودم کتلت درست می کردم که فکرش مثل برق ازسرم گذشت:
نکنه وقتی با شوهرم حرف می زدم پدرم صحبت های ما را شنیده بود؟
نکنه برای همین شام نخورد؟
از تصورش مهره های پشتم تیر می کشد و دردی مثل دشنه در دلم می نشیند.
راستی چرا هیچ وقت برای اون نون سنگک ها ازش تشکر نکردم؟

آخرین کتلت رو از روی ماهیتابه بر می دارم. یک قطره روغن می چکد توی ظرف و جلز محزونی می کند.

واقعا چهار تا کتلت چه اهمیتی داشت؟!
حقیقت مثل یک تکه آجر توی صورتم می خورد:

“من آدم زمختی هستم”

زمختی یعنی:
ندانستن قدر لحظه ها،
یعنی نفهمیدن اهمیت چیزها،
یعنی توجه به جزییات احمقانه و ندیدن مهم ترین ها.

حالا دیگه چه اهمیتی داشت وسط آشپزخانه ی خالی، چنگال به دست کنار ماهیتابه ای که بوی کتلت می داد، آه بکشم؟

آخ. لعنتی، چقدر دلم تنگ شده براشون؛
فقط… فقط اگر الان پدر و مادرم از در تو می آمدند، دیگه چه اهمیتی داشت خونه تمیز بود یا نه…
میوه داشتیم یا نه…
همه چیز کافی بود:
من بودم و بوی عطر روسری مادرم، دست پدرم و نون سنگک .

پدرم راست می گفت که:
نون خوب خیلی مهمه.

من این روزها هر قدر بخوام می تونم کتلت درست کنم،
اما کسی زنگ این در را نخواهد زد،
کسی که توی دستهاش نون سنگک گرم و تازه و بی منتی بود که بوی مهربونی می داد.
اما دیگه چه اهمیتی دارد؟
چیزهایی هست که وقتی از دستش دادی اهمیتشو می فهمی…!

موضوعات: داستان آموزنده  لینک ثابت




آب گرم با معده خالی :
موضوع مهم؛
 

یکی از متخصصین قلب میگوید اگر هر کسی که این نامه بدستش میرسد به کسانی که میشناسد بفرستد پس باعث نجات زندگی انسان ……
درمان با آب گرم. باورتان نميشود
اتحاد بیماریهای ژاپنی آخرین تجربه درمان با آب که نتایج صد درصد برای بیماریهای زیر را دارد منتشر کرد
سردرد شدید. فشار خون. کم خونی. درد مفاصل. فلج. ضربان شدید یا تند قلب. صرع. چربی. سرفه. التهاب حلق.آسم.سل. التهاب شرایین. وهر مرضی که به مجاری ادرار مربوط میشود. زیادی ترشح اسید و التهاب معده. کم اشتهایی. وهر مرضی که به چشم وگوش و حنجره مربوط میشود.
طریقه درمان با آبی که بجوش آمده
هر روز صبح زود از خواب بیدار شو و4 لیوان آب با معده خالی بخور 160 میلی. وآب باید گرم باشد ولی نه آنقدر که زبان را بسوزاند ولی ولرم نزدیک به گرم باشد
وتا 45 دقیقه بعد هیچگونه غذایی نخورید.
وپس از هر وعده غذا تا 2 ساعت آب نخورید بعضی از افراد یا مریضها در اوایل برای نوشیدن 4 لیوان در یک وقت مشکل دارند میتوانند کمتر آب بنوشند ویواش یو اش به 4 لیوان برسد
نتایج درمان با آب برای امراض زیر در مدت معین زیر ثابت شده
مرض قند 30 روز
فشار خون 30 روز
مشکلات معده 10 روز
انواع سرطان 9 ماه
سل و التهاب شرائین 6 ماه
کم غذایی 10 روز
مشکلات مجاری ادرار 10 روز
مشکلات بینی و گوش و حنجره 20 روز
مشکلات عادت ماهیانه 15 روز
مشکلات قلب و انواع آن 30 روز
سردرد شدید 3 روز
کم خونی 30 روز
چربی 4 ماه
صرع و فلج 9 ماه
مشکلات دستگاه تنفسی 4 ماه
کپی کن و بفرست که بقیه هم استفاده کنند تجربه کن

 

آب یخ

ابو علی سینا:

اگه آب یخ شمارادرجوانی بیمار نکند در میانسالی شما را سخت

بیمار خواهد کرد.

آب یخ باعث چسبیدن چربی دور عروق قلب شده و عامل گرفتگی 4
رگ اصلی قلب و سکته یا ایست قلبی میشه …

????????????????????????

شاید شنیده باشید افراد جوانی که ایست قلبی میکنن و از دنیا

میرند،علت اصلی این اتفاق بد نوشیدن آب یخه….

 

آب یخ اولین و بزرگترین علت سیروز کبد و نابودی کبد محسوب

میشه چون آب یخ باعث چسبیدن چربی دور جداره کبد میشه …..

متاسفانه بالای 90 در صد کسانی که در انتظار پیوند کبد هستن

قبلش به نوشیدن آب خیلی خنک عادت داشتند ،،،

در کل نوشیدن آب یخ باعث از کار افتادن لوزالمعده و بیماری

دیابت میشه ….

آب یخ باعث از بین رفتن عاج روده و معده شده و موجب سرطان

دستگاه گوارش میشه

موضوعات: مختلف  لینک ثابت





 امام صادق (ع)فرمودند:

  مومن از شش خصلت بعد از مردن نفع میبرد:

۱–فرزند صالحی که برای او آمرزش جوید.
۲–مصحفی (قرآن) که از او بماند و تلاوت کنند.
۳–چاهی که بکند .
۴–درختی که بکارد.
۵–آبی که جاری کند.
۶–سنت و روش نیکو که در بین مردم بگذارد و مردم بعد از او به آن رفتار نمایند.

منبع: امالی صدوق /۸۳

 

موضوعات: روایات  لینک ثابت




مرحوم شیخ رجبعلی #خیاط :

تمام نور معنوی و فیوضاتی که انسان از عبادات و زیارات کسب می کند ،

با نیشی که به وسیلهٔ زبان به دیگران می زند ، نابود می شود.

موضوعات: سخن بزرگان  لینک ثابت





حسین آقا تآکیدداشت که نیروهای لشکربااحترام بایکدیگربرخوردکنند.
 
خودش همیشه پیش سلام بود
میگفت طبق روایات سلام هتادثواب دارد
 
که شصت ونه ثواب آن متعلق به سلام کننده است.
مومن بایدزرنگ باشدو…وخلاصه پیش سلام بود
همینطورکه سرش زیربودوحرکت میکردزیرچشمی نگاه می کردوبالبخندقشنگی طرف مقابل رادرسلام کردن پشت سرمی گذاشت.
کلمه برادردرجبهه مرسوم بود؛برادرسلام؛برادرچطوری؛برادرلبخندبزن.
حاج حسین بابرخوردهای خوب واسلامی خودسهم بزرگی درگسترش فرهنگی داشت.
حسین آقاگل بود
بوی گل محمدی میداد
لبخندی که همیشه برلب داشت غنچه گل محمدی بود
 
خاطرات شهیدحاج حسین خرازی

موضوعات: شهدا  لینک ثابت




در جامعه ای زندگى می کنیم
که بسیاری از مردمانش
با يک ” استخاره ” هدف تعيين می کنند ..
و با يک “عطسه ” از هدف خود دست ميکشند ..
میان آرزوی تو و معجزه خداوند
دیواری است به نام اعتمــاد
پس اگر دوست داریم به آرزوهایمان برسیم
با تمام وجود به او اعتماد کنیم ..
هیچ کودکی نگران وعده بعدی غذایش نیست

زیرا به مهربانی مادر
و حمایت پدر ایمان دارد ..
ای کاش ایمانی از جنس کودکانه داشته باشیم
به خـــــدا ……

موضوعات: خانواده  لینک ثابت




ﻓﺮﺽ ﮐﻦ ﺣﻀﺮﺕ ﻣﻬﺪﯼ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻇﺎﻫﺮ ﮔﺮﺩﺩ


ﻇﺎﻫﺮﺕ ﻫﺴﺖ ﭼﻨﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺧﺠﺎﻟﺖ ﻧﮑﺸﯽ ؟
ﺑﺎﻃﻨﺖ ﻫﺴﺖ ﭘﺴﻨﺪﯾﺪﻩ ﯼ ﺻﺎﺣﺐ ﻧﻈﺮﯼ ؟


ﺧﺎﻧﻪ ﺍﺕ ﻻﯾﻖ ﺍﻭ ﻫﺴﺖ ﮐﻪ ﻣﻬﻤﺎﻥ ﮔﺮﺩﺩ ؟
ﻟﻘﻤﻪ ﺍﺕ ﺩﺭ ﺧﻮﺭ ﺍﻭ ﻫﺴﺖ ﮐﻪ ﻧﺰﺩﺵ ﺑﺒﺮﯼ ؟


ﭘﻮﻝ ﺑﯽ ﺷﺒﻬﻪ ﻭ ﺳﺎﻟﻢ ﺯ ﻫﻤﻪ ﺩﺍﺭﺍﯾﯿت
ﺩﺍﺭﯼ ﺁﻥ ﻗﺪﺭ ﮐﻪ ﯾﮏ ﻫﺪﯾﻪ ﺑﺮﺍﯾﺶ ﺑﺨﺮﯼ؟


ﺣﺎﺿﺮﯼ ﮔﻮﺷﯽ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺗﻮ ﺭﺍ ﭼﮏ ﺑﮑﻨﺪ؟
ﺑﺎ ﭼﻨﯿﻦ ﺷﺮﻁ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺣﺎﻓﻈﻪ ﺩﺳﺘﯽ ﻧﺒﺮﯼ؟


ﻭﺍﻗﻔﯽ ﺑﺮ ﻋﻤﻞ ﺧﻮﯾﺶ ﺗﻮ ﺑﯿﺶ ﺍﺯ ﺩﮔﺮﺍﻥ
ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻥ ﮔﻔﺖ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺷﯿﻌﻪ ﺍﺛﻨﯽ ﻋﺸﺮﯼ؟

موضوعات: ادبیات شعری اهل بیت(ع)  لینک ثابت




 

  از امام علی بن موسی الرضا (ع) نقل شده که فرمود:

 پدرم را در خواب دیدم که فرمود: فرزندم هر گاه به تو همّ و غمّ روی آورد، این ذکر را زیاد بگو: یا رؤف یا رحیم.

 بعد فرمود: آنچه ما در خواب می بینیم مثل آن است که در بیداری می بینیم.

_بحار الانوار، ج 95،ص 283.
 برگرفته از کتاب ذکرهای مستحبی/عباس عزیزی

موضوعات: سخن بزرگان  لینک ثابت




جاده موفقیت مستقیم نیست…!
پیچی دارد به نام “شکست”
دوربرگردانی به نام “سردرگمی”
سرعت گیرهایی به نام “افکار منفی”
و چراغ قرمزهایی به نام “دشمنان”
اما اگر یدکی به نام “اراده” داشته باشید
موتوری به نام “استقامت”
و راننده ای به نام “خدا”
به جایی خواهید رسید که “موفقیت” نام دارد.
«سید مرتضی آوینی»

موضوعات: فرهنگی- اجتماعی - مذهبی  لینک ثابت
 
   
 
مداحی های محرم