#واقعه غدير از نگاه اهل سنت

 قصیده غدیریه عمرو عاص(جلجلیه)

درباره موضوع غدیر و تعیین حضرت امیرالمومنین علیه‌السلام به‌عنوان جانشین پیامبر صلی الله علیه وآله ، آثار ادبی فراوانی برجای مانده‌است.
یکی از آنها که از شاهکارهای ادبی عرب محسوب شده قصیده‌ای است که از عمرو عاص نقل شده است. حال آن‌که عمرو عاص یکی ازمخالفان و دشمنان سرسخت امام بود.

وی در این شعر مطالب جالبی از حقایق تاریخی از جمله داستان غدیر سخن به میان آورده و به آن اعتراف و استناد کرده است.

این شعر به نام غدیریّه عمروعاص و نیز قصیده جلجلیه معروف است.

عمروعاص که از طرف معاویه به حکمرانی مصر گمارده شده بود ، از ارسال خراج و مالیات مصر به شام امتناع می‌کرد.
معاویه پس از چندین مکاتبه ، در نامه‌ای با مضمون زیر ، عمروعاص را ضمن سرزنش، تهدید نمود:

نامه‌هائى مکرر مبنى بر مطالبه خراج مصر به تو نوشتم و تو در جواب آن کوتاهى کرده و امتناع ورزیدى. اکنون براى آخرین بار می‌‏نویسم که بدون هیچ تأخیرى فورا خراج مصر را ارسال نما . و السلام .


عمروعاص در جواب معاویه نامه‌ای به‌نظم نوشت که به قصیده جلجلیه معروف شد.

جلجل به معنای زنگوله است . عمروعاص منظور خود را از انتخاب این نام ، در پایان قصیده ذکر کرده‌است .

قصیده جلجلیه ۶۶ بیت دارد و در آن به حقایقی اشاره شده‌است که هر مسلمان آزاده و با شرافت از خواندن آن متأثر می‌گردد.

مضمون ترجمه برخی از ابیات قصیده جلجلیه از این قرار است:

ای معاویه، قضایا را فراموش مکن… این من بودم که به مردم گفتم نمازشان بدون وجود تو قبول نیست …

این من بودم که آنها را برانگیختم تا با سید اوصیاء علی علیه‌السلام به‌بهانه خونخواهی آن مرد احمق (عثمان) جنگ کنند.

این من بودم که به لشگریانت یاد دادم که هرگاه دیدید علی علیه‌السلام چون شیر برای کشتن شما به سویتان می‌آید شلوارتان را در بیاورید و پشت به او کنید تا او شرم کند و از کشتن شما منصرف شود…

ای معاویه، مگر گفتگوی من و ابوموسی‌اشعری را فراموش کرده‌ای ؟… مگر یادت رفته که در آن روز چطور جامه خلافت را از قامت علی در آوردم …
بقدری راحت این کار را کردم که انگار پاپوش از پای در می‌آورم…

و مگر یادت رفته که جامه خلافت را مانند انگشتری که به انگشت می‌کنند بر تو پوشانیدم…

ای معاویه این من بودم که تو را بدون جنگ و دعوا بر فراز منبر نشاندم ، گرچه به خدا لیاقت آن را نداشتی و نداری…

این من بودم که تو را در شرق و غرب پرآوازه‌نمودم… اگر من نبودم، تو مانند زنها در خانه نشسته بودی و بیرون نمی‌آمدی…

ای‌پسر هند ما – از روی نادانی – تو را علیه علی یاری نمودیم و علی کسی بود که خدا از ولایت او به عنوان “نبأ عظیم” یاد نموده…

وقتی تو را بر سر مسلمین بالا بردیم به اسفل سافلین فرو افتادیم…

ای‌معاویه، یادت هست که چقدر پیامبر درباره علی توصیه می‌کرد؟

یادت هست که پیامبر در “غدیر خم” بر منبر رفت و در حالیکه دست علی در دست او بود به امر خداوند گفت:

 ای مردم ، آیا من بر شما از خودتان سزاوارتر نیستم (آیا من بر شما ولایت ندارم؟)
همه گفتند: «تو برما ولایت داری».

 آنگاه پیامبر گفت: «پس هر کسی که من مولا و ولیّ او هستم، علی ولیّ اوست».

یادت می آید پیامبر در آن روز دعا کرد که «خدایا، علی برادر پیامبر توست، پس دوست او را دوست بدار و با دشمنش دشمن باش»…

در آن روز وقتی استاد تو (ابوبکر) دید دیگر مدال خلافت علی پاره شدنی نیست ، آمد و به علی تبریک گفت…

ای معاویه ما جایمان در آتش ، در درک اسفل جهنم خواهد بود… و در فردای قیامت که روز شرمندگی ماست خون عثمان ما را نجات نخواهد‌داد…

فردا خصم ما علی است و او نزد خدا و رسولش عزیز است…

در آن روز که پرده (از کارهای ما) برافتد، عذر ما چیست؟…

  پس وای بر تو و وای بر من…

ای معاویه چه رابطه‌ای (مشابهتی) می تواند میان تو و علی باشد؟!…

  علی چون شمشیری (برّان) است و تو مانند داسی (کُند)…

  علی که چون ستاره آسمان‌است کجا و تو که چون ریگی بیش‌نیستی کجا؟!…

ای معاویه آگاه باش که در گردن من زنگوله‌ای است که اگر گردنم را تکان بدهم ، زنگوله به صدا در خواهد‌آمد و آبروی تو خواهد‌رفت.


  این قصیده متواتر و غیر قابل انکار است ، حتی در بحث آموزش ادبیات عرب از آن بعنوان شاهکار ادبی یاد می‌شود .

 برخی از منابع اهل تسنن
لطائف اخبار الدول (تاریخ اسحاقی) ، ص۴۱
شرح زهری مغنی اللبیب ج ۱ ص ۸۲

 برخی منابع شیعی
الغدیر ج۲ ، ص۱۷۳(الغدیر از روایات اهل سنت تشکیل شده)
انوار النعمانیه ص ۴۳
ریاض الجنه زنوزی ، روضه۲

 

موضوعات: اهل بیت(ع)  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...