✿مدرسه علمیه جوادالائمه آبدانان استان ایلام✿
 
 

✿جــــوادالائــــــمه آبــــــــدانـــــان✿


حدیث موضوعی





اوقات شرعی


روزشمار فاطمیه


جستجو


آخرین نظرات
  • مازیار در ​در مسجد و در کعبه به دنبال چه هستی؟
  • یا کاشف الکروب  در برگزاری مراسم اربعین همراه با برگزاری نماز ونهار در مدرسه جوادلائمه"ع"خواهران
  • کامبیز در پدرم! کله ی صبح است! برو! داد نزن!
  • یا کاشف الکروب  در با پدر ومادر چگونه رفتار کنیم
  • یا کاشف الکروب  در نحوه شهادت شهید خرازی
  • یا کاشف الکروب  در عید غدیر از دیدگاه شیعیان
  • فرمانده در خیلی نگو من گناهکارم
  • شاهمرادی  در حدیث روز
  • گل نرگس  در جلب محبت ومعیت خدا باعدالت
  • گل نرگس  در جلب محبت ومعیت خدا باعدالت
  • فاطمه در ‌طریقه ختم دعــای مشــلول
  • سياحي‌  در حدیث
  •  در حدیث
  • عابدی  در حدیث
  • عابدی  در حدیث
  • ام المومنین  در توصیه های استاد دولابی برای زندگی..
  • عابدی  در حدیث
  • مژگان در پدرم! کله ی صبح است! برو! داد نزن!
  • گل نرگس  در حدیث روز
  • زكي زاده  در در تقوا وپرهیز از گناه..



آمار
  • امروز: 553
  • دیروز: 2106
  • 7 روز قبل: 9424
  • 1 ماه قبل: 26183
  • کل بازدیدها: 807685

 



 

نجات از قالب هایی که ما را از خود حقیقی مان دور می کند.
نجات از قالب ها و نقاب هایی که به آنها عادت کرده ایم.
نجات از نقاب های تحمیلی
نجات از خود نبودن ها

نجات از من های کاذب
نجات از نقش آفرینی های دروغین
نجات از من می دانم های کاذب

نجات از هر فکری که ما را از خود حقیقی مان دور می کند

موضوعات: فرهنگی- اجتماعی - مذهبی  لینک ثابت




 

موضوعات: فرهنگی- اجتماعی - مذهبی  لینک ثابت




داستان‌ بسیار زیبا وشنیدنی:

شیخ عباس قمی در فوائدالرضويه نقل ميكنند كه:

كاروانی از سرخس مشهد اومدند پابوس امام رضا(علیه السلام )، سرخس اون نقطه صفر مرزی است، یه مرد نابینایی تو اونها بود،اسمش حیدر قلی بود.

اومدند امام رو زیارت كردند، از مشهد خارج شدند، یه منزلیه مشهد اُطراق كردند، دارند برمیگردند سرخس، حالا به اندازه یه روز راه دور شده بودند

شب جوونها گفتند بریم یه ذره سر به سر این حیدر قلی بذاریم، خسته ایم، بخندیم صفا كنیم

كاغذهای تمیز و نو گرفتند جلوشون هی تكون میدادند، اینها صدا میداد، بعد به هم میگفتند، تو از این برگه ها گرفتی؟ یكی میگفت: بله حضرت مرحمت كردند

فلانی تو هم گرفتی؟ گفت:آره منم یه دونه گرفتم، حیدر قلی یه مرتبه گفت: چی گرفتید؟

گفتند مگه تو نداری؟ گفت: نه من اصلاً روحم خبر نداره! گفتند: امام رضا تو يکى ازصحن ها برگ سبز میداد دست مردم، گفت: چیه این برگ سبزها، گفتند: امان از آتش جهنم، ما این رو میذاریم تو كفن مون، قیامت دیگه نمیسوزیم، جهنم نمیریم چون از امام رضا گرفتیم،

تا این رو گفتند، دل كه بشكند عرش خدا میشود، این پیرمرد یه دفعه دلش شكست، با خودش گفت: امام رضا از تو توقع نداشتم، بین كور و بینا فرق بذاری، حتماً من فقیر بودم، كور بودم از قلم افتادم، به من اعتنا نشده

دیدن بلند شد راه افتاد طرف مشهد، گفت: به خودش قسم تا امان نامه نگیرم سرخس نمیآم، باید بگیرم، گفتند:آقا ما شوخی كردیم، ما هم نداریم، هرچه كردند، دیدند آروم نمیگیرد، خیال میكرد كه اونها الكی میگند كه این نره،

جلوش رو نتونستند بگیرند
شیخ عباس میگه: هنوز یه ساعت نشده بود دیدند حیدر قلی داره بر میگرده، یه برگه سبزم دستشه، نگاه كردند دیدند نوشته:

«اَمانٌ مِّنَ النار،من ابن رسول الله على بن موسى الرضا»

گفتند: این همه راه رو تو چه جوری یه ساعته رفتی، گفت: چند قدم رفتم، دیدم یه آقایی اومد، گفت: نمیخواد زحمت بكشی، من برات برگه امان نامه آوردم، بگیر برو….

السلام عليك يا علی بن موسى الرّضا المرتضى عليه السلام

 

موضوعات: فرهنگی- اجتماعی - مذهبی  لینک ثابت




کاش میشد زندگی
تکرار داشت . . .
لااقل تکرار را یکبار داشت . . .
ساعتم برعکس
میچرخید و من . . .
برتنم میشد گشاد این
پیرهن . . .
آن دبستان ، کودکی ، سرمشق
آب . . .
پای مادر هم برایم جای
خواب . . .
خود برون میکردم
از دلواپسی . . .
دل نمیدادم به دست
هر کسی . . .
عمر هستی ، خوب و بد
بسیار نیست . . .
حیف هرگزقابل تکرار نیست! ! !

موضوعات: فرهنگی- اجتماعی - مذهبی  لینک ثابت




حکم اسلام در رابطه با روابط سالم بین دختر و پسر چیست؟

پاسخ اجمالی از نظر اسلام زن و مرد دو موجودی هستند که مکمل یکدیگرند و خداوند مهربان آنها را برای همدیگر آفریده است، یکی از نیازهایی که زن و مرد به همدیگر دارند ، نیاز جنسی است. اما برآورده شدن این نیاز باید در چهارچوب قوانین و دستورات اسلام باشد تا به گوهر پاکی و عفت طرفین هیچ گونه خدشه ای وارد نشود. از نظر شرع مقدس اسلام، هر گونه ارتباط بین دختر و پسر، قبل از ازدواج، اعم از ارتباط مستقیم و غیر مستقیم، اگر با قصد لذت (جنسی) باشد یا خوف فتنه و ترس افتادن به گناه در آن ارتباط وجود داشته باشد، جایز نبوده و اشکال دارد. اما ارتباط شغلی و حرفه ای و علمی و تحصیلی، اگر باعث فتنه و مفسده نشود و موازین شرع در آن رعایت شود، اشکال ندارد.

موضوعات: فرهنگی- اجتماعی - مذهبی  لینک ثابت




به حجابت مغرور باش…دختر زیبای سرزمین من..
به حجابت مغرور باش دختر زیبای سرزمین من
سرت را بالا بگیر و به حجابت مغرور باش ای دختر زیبای سرزمین من.

سیاهی چادرت می ارزد به قرمزی هزاران لب و گونه آرایش شده.

پس به حجابت افتخار کن، به چادرت افتخار کن.

و بی توجه به اینکه چه درباره ات بگویند.

بدان که زیباترین هستی.

بگذار که نجابتت مایه فخر خداوند باشد از داشتن چنین بنده ای .

موضوعات: فرهنگی- اجتماعی - مذهبی  لینک ثابت