✿مدرسه علمیه جوادالائمه آبدانان استان ایلام✿
 
 

✿جــــوادالائــــــمه آبــــــــدانـــــان✿


حدیث موضوعی





اوقات شرعی


روزشمار فاطمیه


جستجو


آخرین نظرات
  • مازیار در ​در مسجد و در کعبه به دنبال چه هستی؟
  • یا کاشف الکروب  در برگزاری مراسم اربعین همراه با برگزاری نماز ونهار در مدرسه جوادلائمه"ع"خواهران
  • کامبیز در پدرم! کله ی صبح است! برو! داد نزن!
  • یا کاشف الکروب  در با پدر ومادر چگونه رفتار کنیم
  • یا کاشف الکروب  در نحوه شهادت شهید خرازی
  • یا کاشف الکروب  در عید غدیر از دیدگاه شیعیان
  • فرمانده در خیلی نگو من گناهکارم
  • شاهمرادی  در حدیث روز
  • گل نرگس  در جلب محبت ومعیت خدا باعدالت
  • گل نرگس  در جلب محبت ومعیت خدا باعدالت
  • فاطمه در ‌طریقه ختم دعــای مشــلول
  • سياحي‌  در حدیث
  •  در حدیث
  • عابدی  در حدیث
  • عابدی  در حدیث
  • ام المومنین  در توصیه های استاد دولابی برای زندگی..
  • عابدی  در حدیث
  • مژگان در پدرم! کله ی صبح است! برو! داد نزن!
  • گل نرگس  در حدیث روز
  • زكي زاده  در در تقوا وپرهیز از گناه..



آمار
  • امروز: 1779
  • دیروز: 2691
  • 7 روز قبل: 8006
  • 1 ماه قبل: 24868
  • کل بازدیدها: 805579

 



داخل سجاده ام یک یاس کم دارم بیا
روبه سوی قبله ام،احساس کم دارم بیا

لایق نام سرود انتظارت نیستم!
باهمه شرمندگی شاید که یارت نیستم!

دارم امید که در خیل دعایت جا شوم
کاش من هم جزء بعضی ها شوم

 

موضوعات: اهل بیت(ع)  لینک ثابت




یاد آن شاعر دلداده بخیر
که دمادم میگفت …
خبر آمد خبری در راه است…
سرخوش آن دل که از آن آگاه است…
ولی ای کاش خبر می آمد
که خدا میخواهد پرده از غیبت مهدی زمان بر دارد
پرده از روزنه ی عشق و امید…
پرده از راز نهان بردارد
کاش روزی خبر آید که تسلای دل خلق خدا
از فراسوی افق می آید
مهدی،آن یوسف گم گشته ی زهرا و علی…
از شب هجر به کنعان دلم
می آید…
یا صاحب الزمان الزمان

موضوعات: اهل بیت(ع)  لینک ثابت




ﻋﺒﺎﺱ ﯾﻌﻨﯽ ﺷﻤﻊ ﺟﻤﻊ ﻫﺎﺷﻤﯿﻮﻥ
ﻋﺒﺎﺱ ﯾﻌﻨﯽ ﻣﺎﻩ ﺑﯿﻦ ﻓﺎﻃﻤﯿﻮﻥ
ﻋﺒﺎﺱ ﯾﻌﻨﯽ ﺷﯿﺮ ﯾﻌﻨﯽ ﺷﯿﺮ ﺣﯿﺪﺭ
ﻋﺒﺎﺱ ﯾﻌﻨﯽ ﮐﺮﺑﻼ ﺭﺍ ﻣﯿﺮ ﻟﺸﮑﺮ
ﻋﺒﺎﺱ ﯾﻌﻨﯽ ﺣﯿﺪﺭﯼ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﻪ ﭘﯿﮑﺎﺭ
ﻋﺒﺎﺱ ﯾﻌﻨﯽ ﻣﯿﺮ ﻭ ﺳﻘﺎ ﻭ ﻋﻠﻤﺪﺍﺭ
ﻋﺒﺎﺱ ﯾﻌﻨﯽ ﺷﺎﻩ ﺑﯿﺖ ﺷﻌﺮ ﺍﯾﺜﺎﺭ
ﻋﺒﺎﺱ ﯾﻌﻨﯽ ﻣﯿﺮ ﻭ ﺳﻘﺎ ﻭ ﻋﻠﻤﺪﺍﺭ
ﻋﺒﺎﺱ ﯾﻌﻨﯽ ﻧﻮﺭ ﻣﺼﺒﺎﺡ ﻫﺪﺍﯾﺖ
ﻋﺒﺎﺱ ﯾﻌﻨﯽ ﮐﺸﺘﻪ ﯼ ﺭﺍﻩ ﻭﻻﯾﺖ
ﻋﺒﺎﺱ ﯾﻌﻨﯽ ﺷﯿﺮﻣﺮﺩ ﺍﺯ ﺧُﺮﺩﺳﺎﻟﯽ
ﻋﺒﺎﺱ ﯾﻌﻨﯽ ﺯﺍﺩﻩ ﯼ ﻣﻮﻟﯽ ﺍﻟﻤﻮﺍﻟﯽ
ﻋﺒﺎﺱ ﯾﻌﻨﯽ ﻣﺎﻩ ﺷﺐ ﻫﺎﯼ ﻣﺪﯾﻨﻪ
ﻋﺒﺎﺱ ﯾﻌﻨﯽ ﺁﺭﺯﻭﻫﺎﯼ ﺳﮑﯿﻨﻪ
ﻋﺒﺎﺱ ﯾﻌﻨﯽ ﺩﺳﺖ، ﺩﺳﺖ ﺣﯽّ ﺩﺍﻭﺭ
ﻋﺒﺎﺱ ﯾﻌﻨﯽ ﺧﻮﻥ ﺛﺎﺭﺍﻟﻠﻪ ﺍﮐﺒﺮ
ﻋﺒﺎﺱ ﯾﻌﻨﯽ ﻣﻈﻬﺮ ﮐﻞ ﺣﻘﺎﯾﻖ
ﻋﺒﺎﺱ ﯾﻌﻨﯽ ﺑﺎﺏ ﺣﺎﺟﺎﺕ ﺧﻼﯾﻖ
ﻋﺒﺎﺱ ﯾﻌﻨﯽ ﻻﻟﻪ ﺍﯼ ﺩﺭ ﭼﺸﻢ ﺻﺤﺮﺍ
ﻋﺒﺎﺱ ﯾﻌﻨﯽ ﺷﻌﻠﻪ ﺍﯼ ﺩﺭ ﻗﻠﺐ ﺩﺭﯾﺎ
ﻋﺒﺎﺱ ﯾﻌﻨﯽ ﻟﻨﮕﺮ ﻓُﻠﮏ ﻭﻻﯾﺖ
ﻋﺒﺎﺱ ﯾﻌﻨﯽ ﺟﻠﻮﻩ ﺍﯼ ﺗﺎ ﺑﯽ ﻧﻬﺎﯾﺖ
ﻋﺒﺎﺱ ﯾﻌﻨﯽ ﻋﺎﺷﻘﯽ ﺑﯽ ﺩﺳﺖ ﻭ ﺑﯽ ﺳﺮ
ﻋﺒﺎﺱ ﯾﻌﻨﯽ ﮐﺸﺘﻪ ﯼ ﺻﺪ ﭘﺎﺭﻩ ﭘﯿﮑﺮ
ﻋﺒﺎﺱ ﯾﻌﻨﯽ ﺑﺎﺏ، ﺑﺎﺏ ﺍﻟﻠﻪ ﺍﻋﻈﻢ
ﻋﺒﺎﺱ ﯾﻌﻨﯽ ﻏﯿﺮﺕ ﺍﻟﻠﻪ ﻣﺠﺴﻢ
ﺍﺭﺙ ﺍﺩﺏ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﺍﻡ ﺍﻟﺒﻨﯿﻦ ﺩﺍﺷﺖ
ﺍﺭﺙ ﺷﺠﺎﻋﺖ ﺍﺯ ﺍﻣﯿﺮﺍﻟﻤﻮﻣﻨﯿﻦ ﺩﺍﺷﺖ
ﻋﺒﺪ ﺧﺪﺍ ﺍﺑﻦ ﻭ ﺍﺥ ﻭ ﻋﻢّ ﻭﻟﯽ ﺑﻮﺩ
ﺭﻭﯼ ﻋﻠﯽ ﭘﺸﺖ ﺣﺴﯿﻦ ﺍﺑﻦ ﻋﻠﯽ ﺑﻮﺩ
ﺗﻨﻬﺎﯼ ﺗﻨﻬﺎ ﻗﺪﺭﺕ ﺻﺪ ﻟﺸﮕﺮﺵ ﺑﻮﺩ
ﺁﺧﺮ ﺩﻋﺎﯼ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﭘﺸﺖ ﺳﺮﺵ ﺑﻮﺩ
ﺩﺭ ﻗﻠﺐ ﺩﺭﯾﺎ ﺁﺗﺶ ﺗﺎﺏ ﻭ ﺗﺒﺶ ﺑﻮﺩ
ﺁﺏ ﺑﻘﺎ ﻟﺐ ﺗﺸﻨﻪ ﯼ ﺩﺍﻍ ﻟﺒﺶ ﺑﻮﺩ

موضوعات: اهل بیت(ع)  لینک ثابت




حدیث مفاخره حضرت امیرالمومنین علیه السلام با حضرت زهرا سلام الله علیها

شيخ فقيه ابوالفضل شاذان بن جبرئيل قمى رحمه الله در كتاب «فضائل» نقل كرده است:

در خبرى وارد شده است كه اميرالمؤمنين عليه السلام روزى با حضرت زهرا عليها السلام نشسته بودند و خرما تناول‏ مى‏ نمودند، بين آن دو بزرگوار گفتگوئى جالب و شنيدنى صورت گرفت كه آن را ذكر مى‏ كنيم:

على عليه السلام فرمود:

اى فاطمه ؛ همانا پيغمبر اكرم صلى الله عليه وآله وسلم مرا بيشتر از تو دوست دارد.

فاطمه عليها السلام فرمود: اين عجيب است، چگونه شما را بيشتر دوست دارد در حالي كه من ميوه قلب او و شاخه اى از شاخسار او هستم، و آن حضرت فرزندى غير از من ندارد؟!

على عليه السلام فرمود: اى فاطمه ؛ اگر گفته مرا نمى ‏پذيرى و مرا تصديق نمى‏كنى به همراه من نزد پدرت رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم بيابرويم تا از خودش پرسش كنيم.

آن دو بزرگوار به اتّفاق محضر رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم رسيدند، صدّيقه كبرى عليها السلام شروع به سخن كرد و عرض كرد: اى رسول‏ خدا ؛ كداميك از ما دو نفر را بيشتر دوست دارى، مرا يا على را؟

پيغمبر اكرم صلى الله عليه وآله وسلم فرمود: أنت أحبّ وعليّ أعزّ منك.

تو نزد من محبوب‏تر و على عليه السلام عزيزتر است.

در اين هنگام سرور و مولاى ما على عليه السلام فرمود: آيا برايت نگفتم: من فرزند فاطمه باتقوا هستم؟

فاطمه عليها السلام فرمود: و من دختر خديجه كبرى هستم.

على عليه السلام فرمود: من فرزند صفايم.

فاطمه‏ عليها السلام فرمود: من دختر سدرة المنتهايم كه بالاترين مكان در بهشت است.

على عليه السلام فرمود: من افتخار عالميان هستم.

فاطمه عليها السلام فرمود: من دختر كسى هستم كه نزد خدا آن قدر تقرّب يافت كه فاصله اش با او به قدر فاصله دو كمان يا كمتراز آن بود.

على عليه السلام فرمود: من فرزند زنهاى پاكدامن هستم.

فاطمه عليها السلام فرمود: من دختر زنان صالحه و مؤمنه ام.

على عليه السلام فرمود: خادم و خدمتگزار من جبرئيل است.

فاطمه عليها السلام فرمود: خطبه عقد مرا در آسمان راحيل خوانده است، و فرشتگان گروهى بعد از گروه ديگر به من خدمت‏ مى ‏كنند.

على عليه السلام فرمود: من در محلّ دور دست و بلندمرتبه اى تولّد يافته ام.

فاطمه عليها السلام فرمود: و من در رفيع اعلى تزويج شدم و عقدم در آسمان واقع شد.

على عليه السلام فرمود: من لواء حمد را به دوش دارم.

فاطمه عليها السلام فرمود: و من دختر كسى هستم كه او را به آسمانها بالا بردند.

على عليه السلام فرمود: من فرزند آن مرد نيكوكار و درست‏كردار از ميان مؤمنان هستم.

فاطمه عليها السلام فرمود: و من دختر آخرين پيامبر الهى هستم.

على عليه السلام فرمود: من طبق ظاهر قرآن و فرمان آن شمشير كشيده و با كافران جنگيده ام.

فاطمه عليها السلام فرمود: و من دارنده علوم باطن قرآن هستم.

على عليه السلام فرمود: من درختى هستم كه از طور سينا خارج شد.

]فاطمه عليها السلام فرمود: من مقصود از آن شجره طيّبه هستم كه همواره ثمره و ميوه‏ هاى گوارا دهد.

على عليه السلام فرمود: و من گفتگو كننده با آن اژدها هستم.(1)]

فاطمه عليها السلام فرمود: و من درختى هستم كه ثمره و ميوه اش حسن و حسين هستند.

على عليه السلام فرمود: من مثانى يعنى سوره حمد و قرآن حكيم هستم.

فاطمه عليها السلام فرمود: و من دختر پيغمبر كريم و بزرگوارم.

على عليه السلام فرمود: من نبأ عظيم يعنى آن خبر بزرگ هستم.

فاطمه عليها السلام فرمود: و من دختر پيامبر راستگو و امين‏ام.

على عليه السلام فرمود: من ريسمان محكم پروردگارم.

فاطمه عليها السلام فرمود: من دختر كسى هستم كه از همه مردمان بهتر و برتر است.

على عليه السلام فرمود: من شير شجاع جنگها هستم.

فاطمه عليها السلام فرمود: من كسى هستم كه خدا به خاطر او گناه بندگان را بيامرزد.

على عليه السلام فرمود: من بخشنده آن انگشترم.

فاطمه عليها السلام فرمود: و من دختر سرور عالميانم.

على عليه السلام فرمود: من بزرگِ فرزندان هاشم و سرور آنها هستم.

فاطمه عليها السلام فرمود: من دختر محمّدم كه خداوند او را از ميان بندگانش برگزيده است.

على عليه السلام فرمود: من آن پيشوائى هستم كه خدا از او خشنود است.

فاطمه عليها السلام فرمود: من دختر سرور رسولان و فرستاده شدگان الهى هستم.

على عليه السلام فرمود: من سرور اوصياء و جانشينان رسولانم.

فاطمه عليها السلام فرمود: من دختر پيغمبر عربى هستم كه از ميان اعراب برانگيخته شد.

على عليه السلام فرمود: من آن دلير مردى هستم كه شجاعان را به هلاكت افكنده ام.

فاطمه عليها السلام فرمود: و من دختر احمد هستم كه پيامبر الهى است.

على عليه السلام فرمود: من قهرمان باورع و پارسايم.

فاطمه عليها السلام فرمود: من دختر كسى هستم كه شفاعت مى‏كند و شفاعتش نزد خدا پذيرفته مى‏ گردد.

على عليه السلام فرمود: من تقسيم كننده بهشت و دوزخم.

فاطمه عليها السلام فرمود: من دختر محمّدم كه خدا او را به پيغمبرى اختيار كرده است.

على عليه السلام فرمود: من كشنده جنّيان سركش هستم.

فاطمه عليها السلام فرمود: و من دختر فرستاده آن خداوند حاكم و فرمانرواى عالم هستم.

على عليه السلام فرمود: من برگزيده خداوند مهربانم.

فاطمه عليها السلام فرمود: و من بهترينِ زنان و برگزيده شده از ميان آنان مى‏باشم.

على عليه السلام فرمود: من گفتگو كننده با اصحاب رقيم هستم.

فاطمه عليها السلام فرمود: من دختر كسى هستم كه رحمت الهى بود و براى اهل ايمان فرستاده شد و به آنها بسيار لطف ومهربانى داشت.

على عليه السلام فرمود: من كسى هستم كه خداوند مرا در قرآن خود نفس محمّد صلى الله عليه وآله وسلم قرار داده است و فرموده است:

«وَأنْفُسَناوَأنْفُسَكُم»(2).

فاطمه عليها السلام فرمود: و من كسى هستم كه درباره اش در ضمن همان آيه فرمود: «وَنِساءَنا وَنِساءَكُم وَأبْناءَناوَأبْناءَكُم»(3)، مراد از «نساءنا» يعنى «زنان خودمان» من هستم.

على عليه السلام فرمود: من به شيعيانم قرآن آموخته ام.

فاطمه عليها السلام فرمود: و من كسى هستم كه خدا دوستانم را از آتش رها مى‏كند.

على عليه السلام فرمود: من كسى هستم كه شيعيانم از دانش من مى‏نويسند.

فاطمه عليها السلام فرمود: و من كسى هستم كه از درياى دانش او با مشت بر مى‏ دارند.

على عليه السلام فرمود: اسم مرا خداوند از اسم خود برگرفته است، او عالى يعنى بلندمرتبه و من على هستم.

فاطمه عليها السلام فرمود: اسم من نيز از اسم خدا گرفته شده است، او فاطر يعنى آفريننده و من فاطمه ام.

على عليه السلام فرمود: من مايه حيات و زندگى جان اهل عرفان و معرفتم.

فاطمه‏ عليها السلام فرمود: من راه نجات آنها هستم كه به خوبيها و معنويّات مايلند.

على عليه السلام فرمود: من گنج بى‏نيازى ام.

فاطمه عليها السلام فرمود: من كلمه نيكو و مجموعه خوبى ‏ها هستم.

على عليه السلام فرمود: من مراد از «حواميم» (يعنى سوره‏هائى كه با حا و ميم شروع مى‏ شود) هستم.

فاطمه عليها السلام فرمود: من دختر «طواسين» (يعنى سوره ‏هائى كه با طا و سين شروع مى ‏شود) مى‏ باشم.

على عليه السلام فرمود: توبه آدم را خداوند به خاطر من از او پذيرفت.

فاطمه عليها السلام فرمود: مرا نيز آدم واسطه قرار داد تا خدا توبه اش را قبول كرد.

على عليه السلام فرمود: من به منزله كشتى نوح هستم، هر كس به او پيوست نجات يافت.

فاطمه عليها السلام فرمود: من هم در اين ادّعا با تو شريكم.

على عليه السلام فرمود: من طوفان آن يعنى ريزش باران شديدى كه باعث غرق شدن و هلاكت آن گرديد هستم.

فاطمه عليها السلام فرمود: و من خشم آن هستم كه باعث تلاطم دريا و ايجاد جز و مدّ است.

على عليه السلام فرمود: من آن نسيمى هستم كه براى حفظ آن كشتى فرستاده شد.

فاطمه عليها السلام فرمود: من سرچشمه نهرهاى آب، شير، شراب و عسل در بهشت هستم.

على عليه السلام فرمود: من طور يعنى جبل سينا هستم كه خدا با موسى در آنجا تكلّم فرمود و داراى رفعت و عظمت خاصّى بوده ‏است.

فاطمه عليها السلام فرمود: و من آن كتاب مسطور هستم كه خدا با دست قدرتش در آن نوشته است.

على عليه السلام فرمود: من آن صفحه گشوده شده ام.

فاطمه عليها السلام فرمود: و من بيت المعمورم كه كعبه اهل آسمان است و در اطرافش فرشتگان طواف مى‏ كنند.

على عليه السلام فرمود: من سقف مرفوع يعنى آسمان هستم در عظمت و بلندى مرتبه.

فاطمه عليها السلام فرمود: و من درياى آتش‏بار هستم.

على عليه السلام فرمود: من داراى علم تمام پيغمبرانم.

فاطمه عليها السلام فرمود: من دختر سرور همه رسولانم كه از ابتداى آفرينش فرستاده شده اند.

على عليه السلام فرمود: من آن چاه متروكه و آن قصر محكم بلند ارتفاع هستم.

فاطمه عليها السلام فرمود: شبّر و شبير يعنى حسن و حسين عليهما السلام از من هستند.

على عليه السلام فرمود: من بعد از رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم بهترين مخلوق آفريدگارم.

فاطمه عليها السلام فرمود: من نيكوكار پارسا هستم.

در اين هنگام پيغمبر اكرم صلى الله عليه وآله وسلم به فاطمه عليها السلام فرمود:

با على ؛ گفتگو مكن، او دلائل محكم و بيان روشن دارد.

فاطمه عليها السلام فرمود: من دختر كسى هستم كه قرآن بر او نازل شده است.

على عليه السلام فرمود: من پر از علم و برى از شركم.

فاطمه عليها السلام فرمود: من ستاره اى هستم كه مى‏درخشد.

پيغمبر اكرم صلى الله عليه وآله وسلم فرمود: على عليه السلام صاحب مقام شفاعت در قيامت است.

فاطمه عليها السلام فرمود: و من بزرگ بانوى روز قيامت هستم، سپس به رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم عرض كرد: شما حمايت و پشتيبانى ازپسرعموى خود نكنيد، و مرا با او واگذاريد.

على عليه السلام فرمود: من پدر فرزندان محمّد صلى الله عليه وآله وسلم و برگزيده او هستم.

فاطمه عليها السلام فرمود: و من گوشت و خون او هستم.

على عليه السلام فرمود: من مجموعه صحيفه هاى آسمانى ام.

فاطمه عليها السلام فرمود: و من مجموعه شرافت و بزرگوارى ام.

على عليه السلام فرمود: من ولىّ پروردگارم.

فاطمه عليها السلام فرمود: و من لاغر اندامى نيكو هستم.

على عليه السلام فرمود: من نور آفرينش و روشنائى آن هستم.

فاطمه عليها السلام فرمود: و من فاطمه زهرايم.

آنگاه پيغمبر اكرم صلى الله عليه وآله وسلم به فاطمه اش فرمود:

يا فاطمة ؛ قومي وقبّلي رأس ابن عمّك، فهذا جبرئيل وميكائيل واسرافيل وعزرائيل مع أربعة آلاف من ‏الملائكة يحامون لعلي عليه السلام وهذا أخي راحيل ودردائيل مع أربعة آلاف من الملائكة ينظرون بأعينهم.

اى فاطمه ؛ برخيز و سر پسرعمويت على عليه السلام را ببوس، در اينجا چهار فرشته مقرّب خداوند يعنى جبرئيل و ميكائيل واسرافيل و عزرائيل با چهار هزار فرشته حمايت از على مى‏ نمايند و او را پشتيبانى مى ‏كنند، و اين برادرم راحيل و دردائيل باچهار هزار فرشته ديگر براى ديدن اين مناظره اجتماع كرده اند.

بعد از فرمان رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم، حضرت زهرا عليها السلام برخاست و سر مبارك اميرالمؤمنين علىّ بن ابى‏طالب عليه السلام را در مقابل پيغمبر اكرم صلى الله عليه وآله وسلم بوسيد و گفت:

اى اباالحسن ؛ به حقّ رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم از پيشگاه پروردگار و از ساحت مقدّس شما و پسر عمويت عذرخواهى مى ‏كنم.

امام عليه السلام عذر آن حضرت را پذيرفتند و در خاتمه فاطمه عليها السلام دست پدر را بوسیدند.

موضوعات: اهل بیت(ع)  لینک ثابت




قشنگترین لذت زندگی:

بهت بگن بیا بریم کربلا….

وسط بین الحرمین سلام بدی….

ندونی بری حرم امام حسین یا حضرت عباس…..

پای برهنه تو بین الحرمین راه بیفتی…..

برسی ورودی حرم حضرت عباس…..

پشت در حرم بایستی و سلام بدی…..

با چشم پر اشک اذن دخول بخونی…..

بلند شی و بری روبروی ضریح بایستی…..

سرتو بندازی پایین و با خجالت بگی فکرنمیکردم بیاریم اینجا…..

به حضرت عباس بگی خیلی اقایی…..

بری یه بوسه به ضریح بزنی و اشک بریزی…..

بیای عقبتر و یه زیارت بخونی…..

بگی اجازه میدی برم پابوس داداشت…..

دوباره پابرهنه تو بین الحرمین راه بیفتی و زیر لب بگی از حرم تا قتلگه زینب صدا میزد

حسین…….

امیدوارم قشنگترین لذت زندگی نسیبتون بشه

موضوعات: اهل بیت(ع)  لینک ثابت




چطور حضرت مثل يک مرد 40 ساله ظهور مي کند ؟

گويا مراد شما اين است که چگونه ممکن است حوادث روزگار باعث تغيير چهره و شکسته شدن صورت و ناتواني جسمي حضرت نميشود؟ در پاسخ بايد گفت: به نظر ميآيد علت اصلي، خواست و قدرت الهي است. بدين معنا که خداوند از طريق اعجاز و خرق عادت، حالت جواني را در وجود حضرت مهدي(ع) قرار داده است. براي اين مطلب از قرآن ميتوان نمونه آورد.
خداوند در قرآن کريم در سوره بقره آيه 259 داستان بزرگ مردي از بني اسرائيل(گويا عزير بوده است) را ذکر ميکند که بر روستايي عبور ميکرد در حالي که ويران شده و مردمان آن مرده بودند و استخوانهايشان در معابر در حال پوسيده شدن بود. او گفت: خداوند چگونه اينها را زنده ميکند؟ خداوند صد سال او را ميراند و جان حيوان(الاغ) او را نيز گرفت ولي طعام او را به حال خود سالم باقي نگه داشت.
پس از صد سال که دوباره او را زنده کرد به او يادآور شد از بين رفتن و حيات دوباره خود و حيوانش را و سالم نگاه داشتن طعامش را . ” فَانْظُرْ إِلى طَعامِكَ وَ شَرابِكَ لَمْ يَتَسَنَّهْ “يک غذا حدودا يک هفته سالم ميماند. صد سال 5200 هفته است پس خدا 5200 برابر عمر غذا، آن را سالم و به صورت عادي نگه داشته است. او ميتواند امام را نيز به حالت يک جوان حفظ کند.
البته از لحاظ طبيعي نيز ممکن است، يک فرد بتواند طراوت و جواني خود را حفظ کند اگر بر رموز علمي آگاهي داشته باشد و علم نيز اين امر را ممکن پذير بداند بر اين فرض ، امام چون علم کامل دارد ميتواند از قواعد علمي نيز مدد بگيرد.

موضوعات: اهل بیت(ع)  لینک ثابت




 امام مهدي وجوود جسماني دارند يا نوراني؟

حضرت وجود جسماني دارند. البته طبق برخي روايات و معارف اسلامي پيشوايان غير از اين بدن جسماني داراي حقايق نوراني هستند. در روايتي از پيامر اكرم(ص) آمده است:"اول چيزي كه خداوند خلق كرد، نور من بود” (بحار الانوار، ج1، ص97)
و نيز فرمود: “اي سلمان! اوصياي من را مي‌شناسي و آن دوازده نفري كه خداوند براي امامت بعد از من انتخاب كرده است؟ گفتم: خدا و رسولش داناترند، فرمود: اي سلمان! خداوند مرا از نور خود خلق كرد و مرا خواند، پس اطاعت كردم. و خلق كرد از نور من علي را پس خواند او را و او اطاعت كرد. و خلق كرد از نور من و علي، نور فاطمه را پس خواند او را و او اطاعت كرد. و خلق كرد از نور من و علي و فاطمه، حسن و حسين را، پس آن دو را خواند و آن دو اطاعت كردند. پس نام گزارد ما را به پنج اسم از اسامي خود: خدا محمود است و من “محمد” خدا عالي است و اين “علي” خدا فاطر است و اين “فاطمه” خدا داراي “احسان” است و اين حسن و خدا “محسن” است و اين حسين. سپس خلق كرد خدا از ما از صلب حسين(نور حسين) نه امام را،چ پس خواند آنان را و آنان اطاعت كردند".(بحار الانوار، ج15، ص9).
البته اين حرف بدين معني نيست كه آنها بدن مادي نداشتند؛ بلكه وقتي خداوند اراده كرد كه در دنيا زندگي كنند، آنان را در صلب حضرت آدم(ع) قرار داد تا اينكه در زمان خاص با بدن مادي به دنيا آيند(بحار الانوار، ج15، ص7). ما با توجه به ادله عقلي و نقلي فراوان، معتقد هستيم حضرت مهدي(عج) در سال 255 هـ.ق به دنيا آمدو بنابراين داراي وجود جسماني است. دليل‌هاي فراواني مانند داستان ولادت و مادر ايشان، غيبت و چگونگي آن، وجود حجت در هر زما در زمين و … در اين زمينه وجود دارد.

 

موضوعات: اهل بیت(ع)  لینک ثابت
1 2 3 4 6