✿مدرسه علمیه جوادالائمه آبدانان استان ایلام✿
 
 

✿جــــوادالائــــــمه آبــــــــدانـــــان✿


حدیث موضوعی





اوقات شرعی


روزشمار فاطمیه


جستجو


آخرین نظرات
  • مازیار در ​در مسجد و در کعبه به دنبال چه هستی؟
  • یا کاشف الکروب  در برگزاری مراسم اربعین همراه با برگزاری نماز ونهار در مدرسه جوادلائمه"ع"خواهران
  • کامبیز در پدرم! کله ی صبح است! برو! داد نزن!
  • یا کاشف الکروب  در با پدر ومادر چگونه رفتار کنیم
  • یا کاشف الکروب  در نحوه شهادت شهید خرازی
  • یا کاشف الکروب  در عید غدیر از دیدگاه شیعیان
  • فرمانده در خیلی نگو من گناهکارم
  • شاهمرادی  در حدیث روز
  • گل نرگس  در جلب محبت ومعیت خدا باعدالت
  • گل نرگس  در جلب محبت ومعیت خدا باعدالت
  • فاطمه در ‌طریقه ختم دعــای مشــلول
  • سياحي‌  در حدیث
  •  در حدیث
  • عابدی  در حدیث
  • عابدی  در حدیث
  • ام المومنین  در توصیه های استاد دولابی برای زندگی..
  • عابدی  در حدیث
  • مژگان در پدرم! کله ی صبح است! برو! داد نزن!
  • گل نرگس  در حدیث روز
  • زكي زاده  در در تقوا وپرهیز از گناه..



آمار
  • امروز: 444
  • دیروز: 936
  • 7 روز قبل: 7986
  • 1 ماه قبل: 31258
  • کل بازدیدها: 825100

 



تنها خدا را دوست داشته باش.

 

 

 

 

 

«می‏گویند آن گاه که یوسف در زندان بود، مردی به او گفت: تو را دوست دارم.

 

یوسف گفت: ای جوان‏مرد ! دوستی تو به چه کار من آید؟ از این دوستی مرا به بلا افکنی و خود نیز بلا بینی! پدرم یعقوب، مرا دوست داشت و بر سر این دوستی، او بینایی‏اش را از دست داد و من به چاه افتادم.

 

زلیخا ادعای دوستی من کرد و به سرزنش مصریان دچار شد و من مدت‏ها زندانی شدم. اینک! تو تنها خدا را دوست داشته باش، تا نه بلا بینی و نه دردسر بیافرینی ».

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




 

امام صادق(ع)؛

 

هرکس با هفتاد دختر در خانه زنا کند، و هفتاد پیغمبر را بکشد و هفتاد کتاب آسمانی را بسوزاند، گناهش کمتر است از کسی که یک روز نمازش را عمداً نخواند

درحدیثی آمده است که درجهنم طبقه ای است به نام (لم لم)مارهایی درآن وجوددارندکه به اندازه گردن شترهستندوطول آنهابه مسافت یک ماه است این جای مخصوص کسانی است که نمازراترک کردند۰حداقل به پنج نفربفرست شایدهمین حدیث باعث بشه کسانی که درنمازسستی کردنددیگه هیچ وقت نمازترک نکنند

 

رسول الله “ص” فرمودند: وقتی یک انسان جوان توبه می کنداز مشرق تا مغرب قبرستان ها برای چهل روز از عذاب قبر نجات داده میشوند حضرت محمد"ص"می‌فرمایند:نورانی شود چهره کسی که این حدیث را به دیگران می‌رساند!

 

 منبع :

نصایح صفحه 241

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




سؤال كفار از امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)

 

  در چه سال و تاريخى خدايت به وجود امد ؟

 

✔ امام فرمود :

خداوند وجود داشته قبل از به وجود آمدن زمان و تاريخ و هرچيزى كه وجود داشته باشد.

 

 

 كفار گفتند چه طور ميشود؟ !

هرچيزى كه به وجود آمده يا قبلش چيزى بوده كه از او به وجود أمده و يا تبديل شده !؟

 

 

✔ امام على (ع) فرمود :

قبل از عدد ٣ چه عددى است ؟

 

گفتند ٢

 

امام پرسيد قبل از عدد ٢ چه عدديست ؟

 

گفتند ١

 

امام پرسيد و قبل از عدد ١ ؟

 

گفتند هيچ

 

امام فرمود چطورميشود عدد يك  كه بعدش اعداد بسیاری هست قبل نداشته باشد ولی قبل ازخداوند كه خود احد و واحد حقيقى است نميشود چيزى نباشد ؟؟

 

  كفار گفتند خدايت كجاست وكدام جهت قرار گرفته !؟ 

 

✔امام فرمود :

همه جا حضور دارد

وبر همه چيز مشرف است .

 

  گفتند چطور ممكن است كه همه جا باشى و همه جهت اشراف داشته باشى  !

 

✔ امام فرمود :

اگر شما در مكانى  تاريك خوابيده باشيد صبح كه بيدار شويد روشنايي را از كدام طرف و كجا مي بینيد ؟

 

كفار گفتند همه جا و از همه طرف

 

امام فرمود پس چگونه خدايى كه خود نور سماوات و ارض است نميشود همه جا باشد؟؟

 

  كفار گفتند : پس جنس خدا از نور است اما نور از خورشيد است خدايت از چيست !؟

چطور ميشود از چيزى نباشى همه جا هم باشى قدرت هم داشته باشى !؟

 

✔ امام فرمود خداوند خودش خالق خورشيد و نور است ايا شما قدرت طوفان و باد را نديده أيد؟ باد از چيست كه نه ديده ميشود نه از چيزى است در حالى كه قدرت مند است خداوند خود خالق باد است.

 

 گفتند :خدايت را برايمان توصيف كن

از چى درست شده ؟ ايا مثل آهن سخت است ؟

يا مثل آب روان ؟ ويا از گاز است و مثل دود و بخار است !؟

 

 

✔امام فرمود :

 

ايا تا به حال كنار مريضى در حال مرگ بوده أيد و با او حرف زده أيد ؟

گفتند : آرى  بوده ايم و حرف زده ايم .

 

امام فرمود : آيا بعداز مردنش هم بااو حرف زديد ؟

 

گفتند نه چطور حرف بزنيم در حالى كه او مرده ؟!

 

امام فرمود : فرق بين مردن و زنده بودن چه بود كه قادر به تكلم وحركت نبود؟؟

 

گفتند :روح  ، روح از بدنش خارج شد .

 

امام فرمود شما اًنجا بوديد و ميگوييد كه روح از بدنش خارج شد و مُرد؛ حال آن روح را كه جلو چشم شما خارج شده برايم توصيف كنيد از چه جنس و چگونه بود !؟

 

همه سكوت كردند .

 

امام على (ع) فرمود: شما قدرت توصيف روحى كه جلو چشمتان از بدن مخلوق خدا  بيرون أمده را نداريد؛ چطور قادر به فهم و درك  ذات أقدس احديت و خداى خالق روح هستيد 

 

 بر گرفته از کتاب توحید نظری

نوشته حجت السلام شایان

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




 

انسانها آفريده شده اند؛

که عشق بورزند و به آنها عشق ورزيده شود……!!

اشياء ساخته شده اند؛

که مورد استفاده قرار بگيرند…!!

دليل آشفتگي هاي دنيا اين است؛

که به اشياء عشق ورزيده مي شود و انسانها مورد استفاده قرار ميگيرند..!!

موضوعات: مناجات نامه  لینک ثابت




!!!داستان کفاشی که کفش امام زمان را پینه نمی زد!!! (داستان سید عبدالکریم کفاش)

 

سید عبدالکریم کفاش شخصی بود که مورد عنایت ویژه امام زمان (عج) قرار داشت و حضرت دائماً به او سر می زد. روزی حضرت به حجره کفاشی او تشریف آوردند در حالی که او مشغول کفاشی بود. پس از دقایقی حضرت فرمودند: «سید عبدالکریم، کفش من نیاز به تعمیر دارد ، برایم پینه می زنی؟»

 سید عرض کرد: آقاجان به صاحب این کفش که مشغول تعمیر آن هستم قول داده ام کفش را برایش حاضر کنم، البته اگر شما امر بفرمائید چون امر شما از هر امری واجب تر است، آن را کنار می گذارم و کفش شما را تعمیر می کنم. حضرت چیزی نگفتند و سید مشغول کارش شد.

 پس از دقایقی مجدداً حضرت فرمودند: «سید عبدالکریم! کفش من نیاز به تعمیر دارد، برایم پینه می زنی!؟»

سید کفشی را که در دست داشت کنار گذاشت، بلند شد و دستانش را دور کمر مبارک حضرت حلقه زد و به مزاح گفت : قربانت گردم اگر یک بار دیگر بفرمایید “کفش مرا پینه می زنی” داد و فریاد می کنم آی مردم آن امام زمانی که دنبالش می گردید، پیش من است، بیایید زیارتش کنید !

 حضرت لبخند زدند و فرمودند: «خواستیم امتحانت کنیم تا معلوم شود نسبت به قولی که داده ای چقدر مقید هستی.»

(کتاب روزنه هایی از عالم غیب؛ آیت الله سید محسن خرازی)

خوشا چشمی که رخسار تو بیند….

 

موضوعات: داستان آموزنده  لینک ثابت


...


 

 

✴ نقل است از رياحى در بصره كه روزى حضرت عـــــلی(ع) وارد منزل شدند درحالیـــــكه گرسنه بودند و حضرت فاطـــــمه(س) نيز اظهار داشتند كه طعامى در منزل موجود نيست.

 

✴ پس حضرت عباى خود را نزد يهودى كه در همسايگى آنها منزل داشت، گرو گذاشته و مقدارى جو گرفتند.

 

چون امـــــیرالمومنین به راه افتادند، يهودى حضرت را صدا زد و گفت:

 

  قسم میدهم شما را صبر كنى تا از شما مساله‌اى بپرسم.

 

✴ سپس گفت:

 

  پسر عموى شما که گمان میكند حبيب خدا و اشرف انبياء است چرا از خداى تعالى سوال نمیكند كه شما را بضاعتى بدهد که از اين فقر و فاقه كه در آن هستید نجات يابيد؟

 

  چون كلام يهودى تمام شد، عـــــلى(ع) سر مبارك به زير انداخت و تامل فرمود.

 

✴ سپس سر بلند كرد و فرمود:

 

  اى برادر يهودى، به خدا قسم از براى خــــــــــداوند بنـــــدگانى است كه اگر از خدا تقاضـــــا كنند كه اين ديوار را براى آنـــــها طلا كند البته خواهد كرد.

 

  ناگاه ديوار به تلالو درآمد و میدرخشيد و طلاى خالص شد.

 

✴ در اين هنگام عـــــلى (ع) به ديوار اشاره كرد و فرمود:

 

  قصد نداشتم تو را به طلا تبدیل کنم، فقط خواستم مثلى زده باشم.

 

✴ چون مرد يهودى اين بزرگى و بزرگوارى را از مــــــــــولاى متقيان امیـــــرالمومنین علیه‌السلام مشاهده نمود نور اسلام در قلب او تابيد و مسلمان شد.

 

 

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




تقدیم به عاشقان امام هشتم…..

 

بیمارها دارالشفا را می شناسند

اینجا تمام دردها را می شناسند

 

اینجا غریب و آشنا فرقی ندارد

اینجا غریب و آشنا را می شناسند

 

از هر دری در ماند هرکس آمد اینجا

درمانده ها باب الرضا را می شناسند

 

در این حرم حتی خدا نشناس ها هم …

گاهی می آیند و خدا را می شناسند

 

ما چند سالی هست که مشهد می آییم

دیگر تمام شهر ما را می شناسند

 

بس که همیشه بودم اینجا دست و پاگیر

دیگر من بی دست و پا را می شناسند

 

ساده بگویم گنبدت را دوست دارم

بی چیزها تنها طلا را می شناسند

 

چه احتیاج است احتیاجم را بگویم ؟

اهل کرم فقر گدا را می شناسند

 

پشت در این آشپزخانه نشستم

مردم همه بوی غذا را می شناسند

 

هرکس که رفته کربلا از این حرم رفت

با نام مشهد کربلا را می شناسند

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




????ماجرای “زعفر جنی” از زبان خودش؛

 

یاحسین..یاحسین

 

… ﺧﻮﺩ ﺯﻋﻔﺮ ‏(  ﺟﻨﯽ‏) ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ :

ﻭﻗﺘﯽ ﻣﺎ ﻭﺍﺭﺩ ﺯﻣﯿﻦ ﮐﺮﺑﻼ ﺷﺪﯾﻢ ﺩﯾﺪﯾﻢ ﭼﻬﺎﺭ ﻓﺮﺳﺦ

ﺩﺭ ﭼﻬﺎﺭ ﻓﺮﺳﺦ ﺭﺍ ﻟﺸﮑﺮ ﺩﺷﻤﻦ ﻓﺮﺍ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﻭ

ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ ﺻﻔﻮﻑ ﻣﻼﺋﮑﻪ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﺭﺍ ﺩﯾﺪﯾﻢ .

ﻣﻠﮏ ﻣﻨﺼﻮﺭ ﺑﺎ ﭼﻨﺪﯾﻦ ﻫﺰﺍﺭ ﻣﻠﮏ ﺩﯾﮕﺮ ﺍﺯ ﯾﮏ ﻃﺮﻑ ٬

ﻣﻠﮏ ﻧﺼﺮ ﺑﺎ ﭼﻨﺪﯾﻦ ﻫﺰﺍﺭ ﻣﻠﮏ ﺍﺯ ﻃﺮﻑ ﺩﯾﮕﺮ ٬

ﺟﺒﺮﺋﯿﻞ ﺑﺎ ﭼﻨﺪﯾﻦ ﻫﺰﺍﺭ ﻣﻠﮏ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻃﺮﻑ ٬ ﻭ ﺩﺭ

ﯾﮏ ﻃﺮﻑ ﺩﯾﮕﺮ ﻣﯿﮑﺎﺋﯿﻞ ﺑﺎ ﭼﻨﺪﯾﻦ ﻫﺰﺍﺭ ﻣﻠﮏ ﻭ

ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ ﺩﺭ ﻃﺮﻓﯽ ﻣﻠﮏ ﺍﺳﺮﺍﻓﯿﻞ ٬ ﻣﻠﮏ ﺭﯾﺎﺡ ٬

ﻣﻠﮏ ﺑﺤﺎﺭ ٬ ﻣﻠﮏ ﺟﺒﺎﻝ ٬ ﻣﻠﮏ ﺩﻭﺯﺥ ٬ ﻣﻠﮏ

ﻏﺬﺍﺏ ٬ ﻫﺮ ﮐﺪﺍﻡ ﺑﺎ ﻟﺸﮑﺮﯾﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺍﺟﺎﺯﻩ

ﻫﺴﺘﻨﺪ .

ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ ﺍﺭﻭﺍﺡ ﯾﮑﺼﺪﻭ ﺑﯿﺴﺖ ﻭ ﭼﻬﺎﺭ ﻫﺰﺍﺭ ﭘﯿﻐﻤﺒﺮ ﺍﺯ ﺁﺩﻡ ﺗﺎ ﺧﺎﺗﻢ ﻫﻤﻪ ﺻﻒ ﮐﺸﯿﺪﻩ ٬

ﻣﺎﺕ ﻭ ﻣﺘﺤﯿﺮ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺍﻧﺪ .

 

ﺧﺎﺗﻢ ﺍﻧﺒﯿﺎﺀ ﺁﻏﻮﺵ ﮔﺸﻮﺩﻩ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﯿﻦ ‏( ﻋﻠﯿﻪ

ﺍﻟﺴﻼﻡ ‏) ﻣﯽ ﻓﺮﻣﻮﺩ : ‏

« ﻭﻟﺪﯼ ﺍﻟﻌﺠﻞ ﺍﻟﻌﺠﻞ ﺍﻧّﺎ

ﻣﺸﺘﺎﻗﻮﻥ ‏»

ﯾﻌﻨﯽ : ‏« پسرم ! ﻋﺠﻠﻪ ﮐﻦ ! ﻋﺠﻠﻪ ﮐﻦ ! ﺑﻪ ﺩﺭﺳﺘﯽ ﮐﻪ

ﻣﺸﺘﺎﻕ ﺗﻮ ﻫﺴﺘﯿﻢ . ‏»

 

ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﯾﮑﻪ ﻭ ﺗﻨﻬﺎ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﻣﯿﺪﺍﻥ ﺑﺎ ﺯﺧﻤﻬﺎ ﻭ

ﺟﺮﺍﺣﺎﺕ ﻓﺮﺍﻭﺍﻥ ٬ ﭘﯿﺸﺎﻧﯿﺶ ﺷﮑﺴﺘﻪ ٬ ﺳﺮﺵ

ﻣﺠﺮﻭﺡ ٬ ﺳﯿﻨﻪ ﺍﺵ ﺳﻮﺯﺍﻥ ﻭ ﺑﺎ ﺩﯾﺪﻩ ﺍﯼ ﮔﺮﯾﺎﻥ

ﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻫﺮ ﻧﻔﺴﯽ ﮐﻪ ﻣﯽﮐﺸﯿﺪ ﺧﻮﻥ ﺍﺯ

ﺣﻠﻘﻪ ﻫﺎﯼ ﺯﺭﻩ ﻣﯽ ﺟﻮﺷﯿﺪ ﻭﻟﯽ ﺍﺻﻼ ﺍﻋﺘﻨﺎﯾﯽ ﺑﻪ

ﻫﯿﭻ ﯾﮏ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻣﻼﺋﮑﻪ ﻧﻤﯽﻧﻤﻮﺩ.

 

ﻣﺮﺍ ﻫﻢ ﮐﺴﯽ ﺭﺍﻩ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﺩ ﮐﻪ ﺧﺪﻣﺖ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ

ﺑﺮﺳﻢ . ﻫﻤﺎﻧﻄﻮﺭ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺩﻭﺭ ﻧﻈﺎﺭﻩ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﺩﺭ

ﮐﺎﺭ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺣﯿﺮﺍﻥ ﺑﻮﺩﻡ ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﺩﯾﺪﻡ ﺁﻗﺎ ﺍﻣﺎﻡ

ﺣﺴﯿﻦ ‏( ﻋﻠﯿﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ ‏) ﺳﺮ ﻏﺮﺑﺖ ﺍﺯ ﺑﯽ ﮐﺴﯽ ﺑﻠﻨﺪ

ﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﺎ ﮔﻮﺷﻪ ﭼﺸﻢ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﺍﯼ

ﻓﺮﻣﻮﺩ: ‏« ﺍﯼ ﺯﻋﻔﺮ ! ﺑﯿﺎ ‏»

 

ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻫﻤﻪ ﻣﻼﺋﮑﻪ ﺑﻪ ﺳﻮﯼ ﻣﻦ ﻧﮕﺎﻩ

ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺭﺍﻩ ﺩﺍﺩﻧﺪ . ﻣﻦ ﻫﻢ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ

ﺧﺪﻣﺖ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺭﺳﺎﻧﺪﻡ ﻭ ﻋﺮﺽ ﮐﺮﺩﻡ : ‏« ﻣﻦ

ﺑﺎ ﺳﯽ ﻭ ﺷﺶ ﻫﺰﺍﺭ ﺟﻦ ﺑﺮﺍﯼ ﯾﺎﺭﯼ ﺷﻤﺎ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﻡ

.‏»

ﺣﻀﺮﺕ ﻓﺮﻣﻮﺩ : ‏« ﺍﯼ ﺯﻋﻔﺮ ! ﺯﺣﻤﺖ ﮐﺸﯿﺪﯼ !

ﺧﺪﺍ ﻭ ﺭﺳﻮﻟﺶ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺭﺍﺿﯽ ﺑﺎﺷﻨﺪ . ﺧﺪﻣﺖ ﺗﻮ

ﻗﺒﻮﻝ ﺩﺭﮔﺎﻩ ﺑﺎﺷﺪ ﻭﻟﯽ ﻻﺯﻡ ﺑﻪ ﺯﺣﻤﺖ ﺷﻤﺎ ﻧﯿﺴﺖ ٬

ﺑﺮﮔﺮﺩﯾﺪ . ‏»

ﻋﺮﺽ ﮐﺮﺩﻡ : ‏« ﻗﺮﺑﺎﻧﺖ ﺷﻮﻡ ﭼﺮﺍ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﻧﻤﯽ

ﻓﺮﻣﺎﯾﯽ ؟ ‏»

ﺣﻀﺮﺕ ﻓﺮﻣﻮﺩ : ‏« ﺷﻤﺎ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﯿﺪ ﻭﻟﯽ ﺁﻧﻬﺎ

ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﻧﻤﯽ ﺑﯿﻨﻨﺪ ﻭ ﺍﯾﻦ ﺍﺯ ﻣﺮﻭﺕ ﺩﻭﺭ ﺍﺳﺖ . ‏»

ﻋﺮﺽ ﮐﺮﺩﻡ : ‏« ﺍﺟﺎﺯﻩ ﺑﻔﺮﻣﺎﯾﯿﺪ ﻫﻤﻪ ﺷﺒﯿﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ

ﻣﯽ ﺷﻮﯾﻢ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺻﻮﺭﺕ ﺍﮔﺮ ﮐﺸﺘﻪ ﺷﻮﯾﻢ ﺩﺭ

ﺭﺍﻩ ﺭﺿﺎﯼ ﺧﺪﺍ ﮐﺸﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺍﯾﻢ . ‏»

ﺣﻀﺮﺕ ﻓﺮﻣﻮﺩ : ‏« ﺯﻏﻔﺮ ! ﺍﺻﻼ ﻣﺎﯾﻞ ﺑﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ

ﻧﯿﺴﺘﻢ ﻭ ﺁﺭﺯﻭﯼ ﻟﻘﺎﯼ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﻡ . ﺷﻤﺎ ﺑﻪ

ﺟﺎﯼ ﺧﻮﺩ ﺑﺮﮔﺮﺩﯾﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﻧﺼﺮﺕ ﻭ ﯾﺎﺭﯼ ﻣﻦ ٬

ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻦ ﮔﺮﯾﻪ ﻭ ﻋﺰﺍﺩﺍﺭﯼ ﮐﻨﯿﺪ ﮐﻪ ﺍﺷﮏ ﻋﺰﺍﺩﺍﺭﯼ

ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻦ ٬ ﻣﺮﻫﻢ ﺯﺧﻤﻬﺎﯼ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ . ‏»

ﺑﺤﺎﺭﺍﻻﻧﻮﺍﺭ ﺝ 44 ﺹ 330

 

موضوعات: داستان آموزنده  لینک ثابت




ارزش يک دختر را  

 

خدايی ميداند که …

او را در سنين کودکی برای عبادت برميگزيند…

 

پيامبری ميداند که فرمود:

“دختر باقيات الصالحات است.”

 

 امام صادق (ع) ميداند که فرمود:

“پسران، نعمت اند و دختران خوبى. خداوند، از نعمت ‏ها سؤال مى ‏کند و به ‏خوبی ها پاداش میدهد .”

 

ارزش دختر را خدايی ميداند که ….

هرکسی را لايق ديدن جسمش نکرد.

 

ارزش دختر را خدايی ميداند که ….

 به بهترين مخلوقش حضرت محمد ص دختري عطا کرد که هدايت يک جهان به عهده ی فرزندان اوست.

 

” انا اعطيناک الکوثر “

 

و اين هديه ی الهی، يک دختر بود…

 

 

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




بهشت و دوزخ ما در این جهان ،

در دستان خود ماست …

نیکی پاسخ نیکی است ،

و بدی سزای بدی …

نتیجه زندگی ما ،

حاصل اعمال ماست … !

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




تقصير ماست غيبت طولاني شما

بغض گلو گرفته ی پنهاني شما

  بر شوره زار معصيتم گريه مي كني

جانم فداي ديده ي باراني شما

  پرونده ام براي شما دردسر شده

وضع بدم،دليل پريشاني شما

 اي واي من! كه قلب شما را شكسته ام

 آقا چه شد تبسم رحماني شما؟!

 اي يوسف مدينه مرا هم حلال كن

 « عفو و گذشت» سنت كنعاني شما

 آيا حقيقت است كه اصلا شبيه نيست؟!

رفتار ما به رسم مسلماني شما

 ايران ما اگر چه بسي شاه ديده است!

 چشم اميد بسته به سلطاني شما

 صدها هزار نوح و سليمان نشسته اند

 در انتظار منسب درباني شما

 عشاق شهر يكسره تعريف مي كنند

از لحن و صوت مكي قرآني شما

  نشنيده ياد روضه ي گودال كرده ام

 دل مي برد تلاوت روحاني شما

 اين اشك روضه حال مرا خوب كرده است

 رد خور نداشت، نسخه ي درماني شما

  يا فارس الحجاز» برايم دعا كنيد

 درمانده است این نوکر شما

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




پیامبر خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم

می فرماید:

چه خوب فرزندانی هستند دختران

 

هر کس یکی از آنها را داشته باشد، خداوند آن را برای وی پوششی از آتش دوزخ قرار می‌دهد و هر کس دو تا داشته باشد، خداوند به خاطر آنان، او را وارد بهشت می‌سازد؛ و هرکس سه دختر یا مانند آن خواهر داشته باشد، جهاد و صدقه‌ای استحبابی از او بر می‌دارد.

 

هر خانه‌ای كه در آن دختر باشد، هر روز دوازده بركت و رحمت از آسمان ارزانی‌اش می‌شود؛ و زيارت فرشتگان از آن خانه قطع نمی‌گردد، در حالی كه در هر شبانه روز برای پدر آن دختران عبادت يكسال نوشته می‌شود.

 

دخترداران شاکر باشید و قدرخودتان را بدانید

 

مستدرك الوسائل

ج15

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




:     ﺣﺐًٌ ﻋﻠﻲٍٍٍّ ﺣﺴﻨﻪ ﻻ‌ ﺗﻀﺮﻣﻌﻬﺎ ﺳﻴﺌﻪًٌ                     (ﺑﺤﺎﺭ ﺝ 9 ﺹ 401)

ﻣﺤﺒﺖ ﻋﻠﻲ (ﻉ) ﺣﺴﻨﻪ ﺍﻱ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺎ ﻭﺟﻮﺩ ﺁﻥ ﻫﻴﭻ ﮔﻨﺎﻫﻲ ﺑﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺻﺪﻣﻪ ﻧﻤﻲ ﺭﺳﺎﻧﺪ.

ﺑﺮ ﺍﻳﻦ ﻣﻌﻨﺎ ﺍﮔﺮ ﻣﺤﺒﺖ ﻋﻠﻲ (ﻉ) ﻛﻪ ﻧﻤﻮﻧﻪ ﻛﺎﻣﻞ ﺍﻧﺴﺎﻧﻴﺖ ﻭ ﻃﺎﻋﺖ ﻭ  ﻋﺒﻮﺩﻳﺖ ﻭ ﺍﺧﻼ‌ﻕ ﺍﺳﺖ ﺍﺯ ﺭﻭﻱ ﺻﺪﻕ ﻭ ﺭﺍﺳﺘﻲ ﺑﺎﺷﺪ، ﻣﺎﻧﻊ ﺍﺭﺗﻜﺎﺏ ﮔﻨﺎﻩ ﻣﻲ ﮔﺮﺩﺩ. ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻭﺍﻛﺴﻨﻲ ﻛﻪ ﻣﺼﻮﻧﻴﺖ ﺍﻳﺠﺎﺩ ﻣﻲ ﻛﻨﺪ ﻭ ﻧﻤﻲ ﮔﺬﺍﺭﺩ ﺑﻴﻤﺎﺭﻱ ﺩﺭ ﺷﺨﺺ ″ﻭﺍﻛﺴﻴﻨﻪ ﺷﺪﻩ″ ﺭﺍﻩ ﻳﺎﺑﺪ. ﻣﺤﺒﺖ ﭘﻴﺸﻮﺍﻳﻲ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻋﻠﻲ (ﻉ) ﻛﻪ ﻧﻤﻮﻧﻪ ﺗﻘﻮﺍ ﻭ ﭘﺮﻫﻴﺰﻛﺎﺭﻱ ﺍﺳﺖ ﺁﺩﻣﻲ ﺭﺍﺷﻴﻔﺘﻪ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﻋﻠﻲ (ﻉ) ﻣﻲ ﻛﻨﺪ. ﻓﻜﺮ ﮔﻨﺎﻩ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺳﺮ ﺍﻭ ﺑﺪﺭ ﻣﻲ ﺑﺮﺩ، ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺑﻪ ﺷﺮﻃﻲ ﻛﻪ ﻣﺤﺒﺘﺶ ﺻﺎﺩﻗﺎﻧﻪ ﺑﺎﺷﺪ . ﻛﺴﻲ ﻛﻪ ﻋﻠﻲ (ﻉ) ﺭﺍ ﺑﺸﻨﺎﺳﺪ، ﺗﻘﻮﺍﻱ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺸﻨﺎﺳﺪ، ﺳﻮﺯﻭﮔﺪﺍﺯ ﻋﺎﺭﻓﺎﻧﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ، ﻧﺎﻟﻪ ﻫﺎﻱ ﻧﻴﻤﻪ ﺷﺒﻬﺎﻳﺶ ﺭﺍ ﻭ ﺳﺎﺩﻩ ﺯﻳﺴﺘﻲ ﻭ ﻛﺎﺭ ﻭ ﺗﻼ‌ﺵ ﻫﻤﻪ ﺟﺎﻧﺒﻪ ﺍﺵ ﺭﺍ ﺑﺪﺍﻧﺪ، ﻣﺤﺎﻝ ﺍﺳﺖ ﺑﻪ ﺧﻼ‌ﻑ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﺍﻭ ﻛﻪ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺍﻣﺮ ﺑﻪ ﺗﻘﻮﻱ ﻭ ﺩﺭﺳﺘﻲ ﻣﻲ ﻛﺮﺩ ﻋﻤﻞ ﻛﻨﺪ.ﻳﻌﻨﻲ ﻫﺮ ﻣﺤﺒﻲ ﺑﻪ ﺧﻮﺍﺳﺘﻪ ﻣﺤﺒﻮﺑﺶ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﻣﻲ ﮔﺬﺍﺭﺩ ﻭ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﺍﻭ ﺭﺍ ﮔﺮﺍﻣﻲ ﻣﻲ ﺩﺍﺭﺩ. ﻓﺮﻣﺎﻧﺒﺮﺩﺍﺭﻱ ﺍﺯ ﻣﺤﺒﻮﺏ ﻻ‌ﺯﻣﻪ ﻣﺤﺒﺖ ﺻﺎﺩﻕ ﺍﺳﺖ.

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




بعضی از آدمها مثل

یک آپارتمان هستند… مبله..شیک..راحت..

 

اما دو روز که توش زندگی میکنی..

دلت تا سرحد مرگ میگیره !

 

بعضی آدمها مثل یه قلعه هستند !!!

 

خودت را می کشی تا بری داخلش !

 

بعد می بینی اون تو هیچی نیست..جز چند تا سنگ کهنه و رنگ و رو رفته !

 

اما !!!

 

بعضی ها مثل باغند ..!

 

میری تو،

قدم میزنی،

نگاه میکنی !!!

عطرش رو بو می کشی،

رنگ ها رو تماشا میکنی…

 

میری و میری…

آخری

در کار نیست…

 

به دیوار که

رسیدی بن بست نیست !

میتونی دور باغ بگردی !!!

 

چه آرامشی داره

همنفس بودن با کسی

که عمق سینه اش …

 

سرشار از عطر گلهای سرخ و بهار نارنج است…

 

زندگیتون پر از آدم هایی که مثل باغ هستند..

 

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




 

گاهي بايد فرو ريخته شوي براي ” بناي جديد”

.

.

.

.

بعضي ها آنقدر فقير هستند که تنها چيزي که دارند پول است

.

.

هميشه خودت باش… ديگران به اندازه کافي هستند…

.

.

.

.

روي بالشي که از مرگ پرنده ها پر است نمي توان خواب پرواز ديد…

.

.

.

.

انسانهاي خوب همانند گلهاي قاليند، نه انتظار باران را دارند و نه دلهره ي چيده شدن، دائمي اند!

.

.

.

.

بعضي آدما نقش صفر رو بازي ميکنن تو زندگي، اگه ضرب بشن تو زندگيت همه چيزت رو از بين ميبرن!

.

.

.

.

ﭘﻮﻝ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺟﺎﯾﯽ ﺑﻠﻨﺪﺗﺮ ﺍﺯ ﻗﺪ ﻣﺎﺳﺖ…

ﺑﺮﺍﯼ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻣﻮﺍﻇﺐ ﺑﺎﺷﯿﻢ ﭘﺎﯾﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺭﻭﯼ ﭼﻪ ﭼﯿﺰﻫﺎﯾﯽ ﻣﯽ ﮔﺬﺍﺭﯾﻢ…

.

.

.

.

طلا باش تا اگه روزگار آبت کرد…روز به روز طرح هاي زيباتري از تو ساخته شود…

سنگ نباش…تا اگر زمانه خردت کرد، تيپا خورده هر بي سر و پايي بشوي!

.

.

.

.

اي کاش ياد بگيريم واسه خالي کردن خودمون….کسي رو لبريز نکنيم…

.

.

.

.

داشتن مغز دليل بر انسان بودن نيست، پسته و بادام هم مغز دارند…

براي انسان بودن بايد شعور داشت…. خلاصه

 

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




ﭘﯿﺮﺯﻧﯽ ﺩﺭ ﺧﻮﺍﺏ ﺧﺪﺍ ﺭﻭ ﺩﯾﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺖ :

ﺧﺪﺍﯾﺎ ﻣﻦ ﺧﯿﻠﯽ ﺗﻨﻬﺎﻡ، ﻣﻬﻤﺎﻥ ﺧﺎﻧﻪ ﻣﻦ ﻣﯽ ﺷﻮﯼ؟ !

ﺧﺪﺍ ﻗﺒﻮﻝ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺖ ﮐﻪ ﻓﺮﺩﺍ ﺑﻪ ﺩﯾﺪﻧﺶ ﻣﯽ ﺭﻭﺩ …

ﭘﯿﺮﺯﻥ ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﺷﺪ ﻭ ﺑﺎ ﻋﺠﻠﻪ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﺟﺎﺭﻭ ﺯﺩﻥ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﺵ ﮐﺮﺩ !..

ﺭﻓﺖ ﻭ ﭼﻨﺪ ﻧﺎﻥ ﺗﺎﺯﻩ ﺧﺮﯾﺪ ﻭ ﺧﻮﺷﻤﺰﻩ ﺗﺮﯾﻦ ﻏﺬﺍﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﻠﺪ ﺑﻮﺩ ﺭﻭ ﭘﺨﺖ.

ﺳﭙﺲ ﻧﺸﺴﺖ ﻭ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﻣﺎﻧﺪ…

ﭼﻨﺪ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺑﻌﺪ ﺩﺭﺏ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﻪ ﺻﺪﺍ ﺩﺭ ﺁﻣﺪ …

ﭘﯿﺮﺯﻥ ﺑﺎ ﻋﺠﻠﻪ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﺩﺭ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺍﻭﻥ ﺭﻭ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩ

ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﻓﻘﯿﺮﯼ ﺑﻮﺩ، ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻏﺬﺍ ﺑﺪﻫﺪ

ﭘﯿﺮﺯﻥ ﺑﺎ ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ ﺳﺮ ﻓﻘﯿﺮ ﺩﺍﺩ ﺯﺩ ﻭ ﺩﺭ ﺭﺍ ﻣﺤﮑﻢ ﺑﺴﺖ

ﻧﯿﻢ ﺳﺎﻋﺖ ﺑﻌﺪ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﻪ ﺻﺪﺍ ﺩﺭ ﺁﻣﺪ. ﭘﯿﺮﺯﻥ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺑﺎ ﻋﺠﻠﻪ ﺩﺭ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩ

ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭ ﮐﻮﺩﮐﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺳﺮﻣﺎ ﻣﯽ ﻟﺮﺯﯾﺪ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺳﺮﻣﺎ ﭘﻨﺎﻫﺶ ﺩﻫﺪ

ﭘﯿﺮﺯﻥ ﺑﺎ ﻧﺎﺭﺍﺣﺘﯽ ﺩﺭ ﺭﺍ ﺑﺴﺖ ﻭ ﻏﺮﻏﺮﮐﻨﺎﻥ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﺮﮔﺸﺖ

ﻧﺰﺩﯾﮏ ﻏﺮﻭﺏ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ ﺩﺭﺏ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﻪ ﺻﺪﺍ ﺩﺭ ﺁﻣﺪ

ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭ ﻧﯿﺰ ﭘﯿﺮﺯﻥ ﻓﻘﯿﺮﯼ ﭘﺸﺖ ﺩﺭ ﺑﻮﺩ. ﺯﻥ ﺍﺯ ﺍﻭ ﮐﻤﯽ ﭘﻮﻝ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺗﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﻮﺩﮐﺎﻥ ﮔﺮﺳﻨﻪ ﺍﺵ ﻏﺬﺍ

ﺑﺨﺮﺩ

ﭘﯿﺮﺯﻥ ﮐﻪ ﺧﯿﻠﯽ ﻋﺼﺒﺎﻧﯽ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺑﺎ ﺩﺍﺩ ﻭ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﭘﯿﺮﺯﻥ ﻓﻘﯿﺮ ﺭﺍ ﺩﻭﺭ ﮐﺮﺩ

ﺷﺐ ﺷﺪ ﻭ ﺧﺪﺍ ﻧﯿﺎﻣﺪ !…

ﭘﯿﺮﺯﻥ ﺑﺎ ﯾﺄﺱ ﺑﻪ ﺧﻮﺍﺏ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺩﯾﺪ

ﭘﯿﺮﺯﻥ ﺑﺎ ﻧﺎﺭﺍﺣﺘﯽ ﮔﻔﺖ : ﺧﺪﺍﯾﺎ، ﻣﮕﺮ ﺗﻮ ﻗﻮﻝ ﻧﺪﺍﺩﻩ ﺑﻮﺩﯼ ﮐﻪ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺑﻪ ﺩﯾﺪﻧﻢ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﺁﻣﺪ؟ !

ﺧﺪﺍ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ :

ﺑﻠﻪ، ﻣﻦ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺳﻪ ﺑﺎﺭ ﺑﻪ ﺩﯾﺪﻧﺖ ﺁﻣﺪﻡ ﺍﻣﺎ ﺗﻮ ﻫﺮﺑﺎﺭ ﺩﺭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺭﻭﯾﻢ ﺑﺴﺘﯽ !…

ﺁﻧﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺑﯿﺪﺍﺭﯼ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﺩﺍﺭﻧﺪ ، ﺭﺍﺣﺖ ﺗﺮ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﺑﻨﺪ . . . ﯾﮏ ﺟﻤﻠﻪ ﺯﯾﺒﺎ ﺍﺯ ﻃﺮﻑ ﺧﺪﺍ

“: ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﺒﺨﺶ ﻭﻣﻦ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﺷﻮﯾﺪ ، ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺑﺨﺸﻢ. ﺧﺪﺍﯾﺎ ! ﺁﻧﭽﻪ ﮐﻪ

ﺩﺍﺩﯼ ﺗﺸﮑﺮ ! ! ﺁﻧﭽﻪ ﮐﻪ ﻧﺪﺍﺩﯼ ﺗﻔﮑﺮ ! ﺑﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﮐﻪ ﮔﺮﻓﺘﯽ ﺗﺬﮐﺮ ! ﮐﻪ: ﺩﺍﺩﻩ ﺍﺕ ﻧﻌﻤﺖ ! ﻧﺪﺍﺩﻩ ﺍﺕ ﺣﮑﻤﺖ ! ﻭ

ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺕ ﻋﺒﺮﺕ ﺍﺳﺖ ! ﯾﺎ ﺭﺏ؛ ﺁﻧﭽﻪ ﺧﯿﺮ ﺍﺳﺖ ﺗﻘﺪﯾﺮ ﻣﺎ ﮐﻦ ! ﻭﺁﻧﭽﻪ ﺷﺮ ﺍﺳﺖ ﺍﺯ ﻣﻦ ﻭ ﺩﻭﺳﺘﺎﻧﻢ ﺟﺪﺍ

ﮐﻦ.

ﺩﺳﺖ ﻫﺎﯾﻢ ﺑﻪ ﺁﺭﺯﻭﻫﺎﯾﻢ ﻧﺮﺳﯿﺪ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺩﻭﺭﻧﺪ !

ﺍﻣﺎ ﺩﺭﺧﺖ ﺳﺒﺰ ﺻﺒﺮﻡ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ : ﺍﻣﯿﺪﯼ ﻫﺴﺖ ؛ ﺩﻋﺎﯾﯽ ﻫﺴﺖ ؛ ﺧﺪﺍﯾﯽ ﻫﺴﺖ

 

موضوعات: داستان آموزنده  لینک ثابت




بالاخره تو هم یکی مثل آنها میشوی…

 

چادری هستی

 

کمی میگذرد

 

احساس میکنی کمی باید به خودت برسی

 

کلیپس های گنده میزنی ، روسری های جیغ می پوشی

 

کمی پیش میروی

 

چادرت را شل تر میگیری

 

بعد از آن

 

دیگر چادری نداری

 

از مانتو های گشاد شروع میکنی و به مانتوهای تنگ میرسی

 

کمی باخودت فکر میکنی

 

حالا که به این جا رسیدم،بگذار کمی موهایم را بیرون بذارم فقط کمی

 

و بالاخره تو هم یکی مثل آنها میشوی…

 

“به سلامتی اون چادریایی که وقتی تو جمع بی حجاب ها هستن چادر رو شل تر نمگیرن

 

بلکه سفت تر میگیرن”

 

 

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




 صاحب شیعه بیا غیبت بس است

 شیعه در دنیا غریب و بی کس است

  می‌رود دنیا به سوی التهاب

 شیعه کشتن گوییا دارد ثواب

 

  سینه ها آماج تیغ و تیر شد

 کی می آیی مهربانم دیر شد

 

  زخم های شیعه گشته بی‌شمار

 عاشق تو می رود بالای دار

 

  دشمنانت دست در دست هَمَند

 وارثان شمر و سعد و ملجم اند

 

 مهربان خیمه نشینی تا به کِی؟

 در بیابان بی قرینی تا به کِی؟

 

  ای که دستت می رسد کاری بکن

 شیعه‌ی مظلوم را یاری بکن

 

  زودتر آقا بیا اُمّید نیست

 کاممان تلخ است ولی نومید نیست                               

‌    اللهم عجل لولیک الفرج

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




يكى ديگر از اركان زندگی بهتر همراهی کردنِ خواست خدا و مقدرات الهی است. منتها مراقب باشید که یک‌وقت در اثر این بحثِ ما-دربارۀ نقش مقدرات الهی در زندگی انسان- کسی جبری‌ مسلک نشود و نگوید: «پس ما بی‌اختیار هستیم و همۀ کارها در دست خداست!». اینکه «کجاها اختیار در دست خودمان است؟ چه‌مقدار از کارها در دست خودمان است و چقدرش در دست خداست؟» بحث حساسی است که در روایات بر حساسیت آن تأکید شده است.

بحث دربارۀ «لحظه‌های آزادی» انسان یک بحث بسیار پیچیده است. در اینجا فقط همین‌مقدار می‌توانیم بگوییم که زندگی، تعاملی است بین ارادۀ ما و ارادۀ پروردگار عالم و در نهایت هیچ چیزی از ارادۀ مطلق پروردگار عالم خارج نیست.

حتی توجه به همین موضوع که «خدا هست و بر ما قدرت دارد» خیلی از مسائل را حل می‌کند و باعث می‌شود زندگی ما بهتر شود. توجه به اینکه لااقل بخشی از زندگی ما تحت مقدرات الهی است، زندگی را بهتر می‌کند. حالا تصور کنید که اگر این مقدرات الهی با زندگی ما همراهی کند، چقدر زندگی ما بهتر می‌شود.

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




پیامبر(ص) فرمودند:

با زنان به خاطر زیبائی آنها ازدواج نکنید ای بسا که زیبایی آنها موجب تباهی و هلاکتشان شود و برای مال و ثروت با آنان ازدواج نکنید چه بسا که مال و ثروتشان آنان را به طغیان و سرکشی وا دارد بلکه براساس دین داری با آنها ازدواج کنید.

سنن ابن ماجه.ص۱۸۵۹

کنزالعمال.ج۱۶.ص۲۹۲

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت