نامه عرفانی حضرت آیت الله سعادت پرور (پهلوانی) به یکی از یاران طریقت خود
بسمه تعالی
تصدّقت شوم!
نظر به محّبت دیرینه که با شما و دوستان هم طریق خود دارم ، لازم دانستم اموری که در سلوک الی الله به نفع سالک است ، تذکّر دهم؛ در صورت مراعات ره صد ساله ، یک ساله طی شود ان شاالله.
1- فعل واجبات و ترک محّرمات ، پس از آن انجام مستحبات را حتّی المقدور به جای آورد و ترک مکروهات کند .
از مستحّبات ، نماز شب و بیداری قبل از اذان صبح را بسیار اهمیت دهد،
همچنین نماز اول وقت ، قرائت قرآن وتوسل به رسول – صلّی الله علیه و آله وسلّم – و اولادش – علیهم السّلام – را ترک نکند.
2- ملازمت استاد و عمل به گفتار ایشان ، و ذکر حالات و مقالات و مشاهداتی که پیش می آید؛ بلکه اگر خوابی هم باشد بگوید ، و اظهار نظر نکردن در نظر استاد.
3- از افراط و تفریط در هر امری ، احراز جوید.
4- از استماع سخن هایی که تفرقه حواس می آورد ،
همچنین از مراوده با اشخاص بی موالات در گفتار و رفتار – اگر چه سالک باشد- باید احراز جست.
5- مراوده با سالکِ مراقب ، بسیار خوب است ، ولی اگر صاحب عقايد خاصّ باشد، نسبت به امور سلوکی ، نباید جز به آنکه استادش دستور می دهد ، متوجّه باشد ؛ زیرا ایجاد تفرقه می کند.
6- با اهل دنیاو کسانی که جز همّ خوردن و خوابیدن و به سر این و آن زدن همّی ندارند ، مراوده مضِّر است مگر به قدر ضرورت.
7- سالک باید همّ خود را صرف خود کند و به خود بپردازد ، عمر خود را به گفتار در عقب این آن – اگرچه غیبت نباشد –نگذارند ، از سخنان بی فایده احراز جوید.
8- سکوت را شعار خود قرار دهد مگر به قدر احتیاج ؛ زیرا بیشتر لغزش ها ، سببش زبان است.
9- از خواهش های نفسانی – حتی المقدور و مع التشخیص – احتراز جوید ، در هر امری و با سرکشی نفس استخاره کند که لااقل مرجّحی برای فعلش پیدا شود.
10- داخل هر کار و عملی ، بدون تامل – اگر چه مدّتی طول کشد- نشود ، و مشورت با استاد و دوستان سالک هم بسیار لازم است.
11- اموری که برای سالک پیش می آید ، از گفتن به غیر استاد ، باید احتراز کند تا زمانی که نفس او به مرحله اطمینان نرسده است.
12- از بدبینی نسبت به عبد خدا باید احتراز جست و به فکر اصلاح خود افتاد ، و موشکاف در خود شد تا عیوب دیگران ، در نظر نیاید.
البته مساله ی امر به معروف و نهی از منکر مطلب دیگری است.
13- چون تمام مجاهدات و زحمات برای آن است که روح تقویت شود و نفس از این عالم طبیعت انقطاع پیدا کند
لذا در تقویت آن باید کوشید و تقویتش آن است که به امور مذکوره اهمیت داده شود، به قدر امکان ، و از تقویت جهات مادّی ، بیش از مایحتاج ، بپرهیزد.