✿مدرسه علمیه جوادالائمه آبدانان استان ایلام✿
 
 

✿جــــوادالائــــــمه آبــــــــدانـــــان✿


حدیث موضوعی





اوقات شرعی


روزشمار فاطمیه


جستجو


آخرین نظرات
  • مازیار در ​در مسجد و در کعبه به دنبال چه هستی؟
  • یا کاشف الکروب  در برگزاری مراسم اربعین همراه با برگزاری نماز ونهار در مدرسه جوادلائمه"ع"خواهران
  • کامبیز در پدرم! کله ی صبح است! برو! داد نزن!
  • یا کاشف الکروب  در با پدر ومادر چگونه رفتار کنیم
  • یا کاشف الکروب  در نحوه شهادت شهید خرازی
  • یا کاشف الکروب  در عید غدیر از دیدگاه شیعیان
  • فرمانده در خیلی نگو من گناهکارم
  • شاهمرادی  در حدیث روز
  • گل نرگس  در جلب محبت ومعیت خدا باعدالت
  • گل نرگس  در جلب محبت ومعیت خدا باعدالت
  • فاطمه در ‌طریقه ختم دعــای مشــلول
  • سياحي‌  در حدیث
  •  در حدیث
  • عابدی  در حدیث
  • عابدی  در حدیث
  • ام المومنین  در توصیه های استاد دولابی برای زندگی..
  • عابدی  در حدیث
  • مژگان در پدرم! کله ی صبح است! برو! داد نزن!
  • گل نرگس  در حدیث روز
  • زكي زاده  در در تقوا وپرهیز از گناه..



آمار
  • امروز: 162
  • دیروز: 0
  • 7 روز قبل: 4468
  • 1 ماه قبل: 27812
  • کل بازدیدها: 869011

 





شیخ علی طنطاوی ـ رحمت الله علیه ـ در خاطرات و یادداشت‌هایش می‌گوید:

در دمشق مسجد بزرگی به نام مسجد جامع توبه وجود دارد که مسجدی با برکت و دارای اُنس و زیبایی است. بدین خاطر به آن مسجد توبه می‌گویند که آن‌جا قبلاً خانه‌ِی فحشا و منکرات بوده است، یکی از پادشاهان مسلمان در قرن هفتم هجری آن را خریده و ویرانش نمود و به جایش مسجدی ساخت.

تقریباً هفتاد سال پیش، در این مسجد عالمی با عمل به نام شیخ سلیم سیوطی به تعلیم و تربیت مشغول بود؛ وی مورد اعتماد اهل محل بود و مردم در امور دینی و دنیوی به او مراجعه می‌کردند.

در آن‌جا شاگردی وجود داشت که در فقر، پرهیزگاری و عزت نفس ضرب المثل بود و در یکی از اتاق‌های مسجد می‌زیست.
باری دو روز بر او به حالت گرسنگی گذشت که چیزی برای خوردن نداشت و نه پولی که با آن غذایی بخرد؛ روز سوم احساس کرد که با مرگ فاصله‌ی چندانی ندارد. با خود اندیشید که چه کار کند

دید که هم اکنون در حالت اضطرار قرار دارد که شرعاً خوردن گوشت مردار و یا دزدی به اندازه‌ی نیازش جایز است. بنابراین دزدی را به اندازه‌ای که کمرش را راست نگه‌دارد، ترجیح داد.

[طنطاوی می‌گوید: این داستانی واقعی است که من اشخاص آن را می‌شناسم و در جریان تفاصیل آن نیز قرار دارم و من فقط آن‌چه را که آن مرد انجام داد، بیان می‌کنم و حکمی به خوب و بد و یا جایز و ناجایز بودن کار او نمی‌دهم.]

این مسجد در یکی ازمحله‌های قدیمی واقع شده بود و خانه‌های آن‌جا به سبک قدیم به هم چسبیده و بام‌هایشان با هم متصل بود؛ طوری که شخصی می‌توانست از روی بام‌ها از اوّل محله تا آخر برود.
این جوان پشت بام مسجد رفت و رسید به خانه‌ای که هم‌جوار مسجد بود، در آن خانه چشمش به چند زن افتاد، فوراً چشمانش را پایین گرفت و دور شد.

باز به سوی دیگر نگاه کرد، دید که خالی است و از آن بوی غذا می‌آید. هنگامی که آن بو به مشامش رسید، از شدت گرسنگی انگار مانند یک آهن ربا او را به طرف خود می‌کشید. خانه‌ها یک طبقه بیش نبود، لذا از پشت بام به روی بالکن و از آن‌جا به داخل حیاط پرید.

شتابان به سوی آشپزخانه رفت و درِ دیگ را برداشت، دید درآن بادمجان‌های شکم پر (دلمه‌ای) قرار دارد. یکی را برداشت و از شدت گرسنگی پروایی به داغ بودن آن نداشت؛ از آن یک گاز گرفت و تا خواست آن را ببلعد، عقل و دینش برگشتند.
با خود گفت: پناه بر خدا! من طالب علم و مقیم مسجد هستم، باز وارد خانه‌های مردم شوم و دزدی کنم؟!

این کارش بر او سنگینی نمود و پشیمان شد و استغفار کرد و بادمجان را سر جایش گذاشت و از همان راهی که آمده بود، برگشت و وارد مسجد شد و در حلقه‌ی درس شیخ نشست؛ در حالی که از شدت گرسنگی نمی‌توانست آن‌چه را که می‌شنود، بفهمد.
وقتی که درس تمام شد و مردم پراکنده شدند، زنی در حالی که کاملاً پوشیده بود، آمد ـ در آن زمان زن بی حجاب اصلاً وجود نداشت ـ، با شیخ گفتگویی کرد که او متوجه سخنانشان نشد.

شیخ به اطرافش نگاهی انداخت و جز او کسی دیگر را نیافت. صدایش زد و پرسید: ازدواج کرده‌ای؟
گفت: نه.
پرسید: آیا می‌خواهی ازدواج کنی؟
او ساکت شد!

شیخ دوباره پرسید: بگو می‌خواهی ازدواج کنی؟
گفت: سرورم! به خدا قسم من پول یک نان را هم ندارم، با چه ازدواج کنم؟

شیح گفت: این زن به من خبر داد که شوهرش وفات کرده و او در این شهر غریبه است و به جز عموی پیر و فقیری کسی دیگر را در این‌جا و در این دنیا ندارد و او را با خودش آورده است ـ شیخ به او اشاره کرد که در کنار حلقه‌ی درس نشسته بود ـ و این زن خانه و زندگی شوهرش را به ارث برده است و دوست دارد تا طبق سنت خدا و رسولش با مردی ازدواج کند تا از تنهایی به در آید و مردان بدسرشت و حرامزادگان بر او طمع نکنند، آیا می‌خواهی با او ازدواج کنی؟
گفت: بله.
باز از زن پرسید: او را به عنوان همسر قبول می‌کنی؟
پاسخ او هم مثبت بود!

 عموی زن و دو شاهد را فرا خواند و آن‌ها را به عقد هم‌دیگر درآورد و از طرف خود مهریه‌ی زن را پرداخت نمود و به او گفت: دست زن را بگیر و زن هم دست او را گرفت و او را به خانه‌اش برد.
وقتی وارد خانه شد، نقاب از چهره‌اش برداشت، مرد زیبایی و جوانی را در او مشاهده کرد و دید که این خانه همان خانه‌ای است که پیش از این وارد شده بود!

 زن پرسید: میل به خوردن داری؟
گفت: بله.
رفت و درِ دیگ را برداشت و همان بادمجان را دید و گفت: عجیب است؛ چه کسی وارد خانه شده و آن را گاز گرفته است؟
مرد به گریه افتاد و داستان خویش را برایش تعریف کرد.

زن گفت:  این نتیجه‌ی امانت داری است؛ تو خود را از خوردن بادمجان حرام باز داشتی، الله ـ سبحانه وتعالیٰ ـ تمامِ خانه و صاحب‌خانه را به صورت حلال به تو عطا کرد!

 

موضوعات: داستان آموزنده  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...





عبدالله بن عوف گفته است:” شبی خواب دیدم كه قیامت شده است و من را آوردند و حساب من را به آسانی بررسی كردند. آنگاه مرا به بهشت بردند و كاخ های زیادی به من نشان دادند. به من گفتند: درهای این كاخ را بشمار ؛ من هم شمردم 50 درب داشت .

بعد گفتند: خانه هایش را بشمار. دیدم 175 خانه بود. به من گفتند این خانه ها مال توست. آن قدر خوشحال شدم كه از خواب پریدم و خدا را شكر گفتم .

صبح كه شد نزد ابن سیرین رفتم و خواب را برایش تعریف كردم .

او گفت : معلوم است كه تو آیه الكرسی زیاد می خوانی. گفتم : بله ؛ همین طور است. ولی تو از كجا فهمیدی. گفت برای اینكه این آیه 50 كلمه و 175 حرف دارد. من از زیركی حافظه او تعجب كردم. آنگاه به من گفت : هر كه آیه الكرسی را بسیار بخواند سختی های مرگ بر او آسان می شود

1- آیه الكرسی نوری از آسمان است .

2- آیه الكرسی آیتی از گنج عرش است .

3- آیه الكرسی باعث ایمنی در سفر است .

4- آیه الكرسی اعلاء ترین نقطه قرآن است .

5- ذكر رسول مكرم اسلام در بستر؛ خواندن آیه الكرسی بود .

6- با خواندن آیه الكرسی انسان دچار هیچگونه آفتی نخواهد داشت .

7- برای رفع فقر آیه الكرسی موثر است و كمك الهی از غیب می رسد .

8- همه چیز در آیه الكرسی است یعنی كرسی گنجایش آسمانها و زمین را دارد .

9- در تنهایی آیه الكرسی بخوانی باعث رفع ترس می شود و از سوی خدا كمك می رسد .

10- آیه الكرسی رادر نماز ها ؛ روزها؛ شبهای ایام هفته ؛ سفرها و در نماز شب و دفن میت بخوانید .

11- هنگام خواب نیز آیه الكرسی بخوانید زیرا با عث می شود خداوند فرشته ای نگهبان و محافظت بگمارد تا صبح سلامت بمانی .

12- هر گاه از درد چشم شكایت داشتی آیه الكرسی بخوانید و آن درد را اظهار نكنید آن درد بر طرف می شود و از آن عافیت می طلبید .

13- پیامبر اسلام (ص) : در خانه ای كه آیه الكرسی خوانده شود ابلیس از آن خانه دور می شود و سحر وجادو در آن خانه وارد نمی شود .

14- آیه الكرسی پایه و عرش الهی است و هدف از خواندن آن این است كه مردم در عبادت جز خداوند كسی را نپرستند و به ذلت فرو نروندو روح یكتا پرستی ایجاد كنند و از بندگی ناروا آزاد شوند و آیه الكرسی عقلها را بیدار و اله حقیقی را معرفی و خدای دانا و توانا را به مردم می شناساند .

15- وقت غروب 41 بار آیه الكرسی را بخوانی حاجت روا می شوی 0 ( 41 بار تا علی العظیم بخوان یعنی یك آیه ) مجرب است 0 و برای رفع هم و غم ؛ شفای مریض ؛ درمان درد؛ رحمت خداوند و زیاد شدن نور چشم آیه الكرسی را مدام بخوانید .

16- اگر مومن آیه الكرسی را بخواند و ثوابش را برای اهل قبول قرار دهد خداوند ملكی را بر او مقرر می كند كه برایش تسبیح كند .

17- آیه الكرسی در مزرعه و مغازه پنهان كردن باعث بركت مزرعه و رونق گرفتن كسب است .

18- از پیامبر نقل نموده اند كه : این آیه عظیم تر از هر چیزی است كه حق تعالی آفریده است .

19- چند چیز حافظه را زیاد می كند یكی از آن خواندن آیه الكرسی است .

20- هر شب آیه الكرسی را بخوانی تا صبح در امان خدا هستی .

21- هر صبح آیه الكرسی را بخوانی تا شب در امان خدا هستی .

22- آسان شدن مرگ بوسیله آیه الكرسی است .

23- آیه الكرسی عظیم ترین آیه در قرآن است .

24- برای حفظ مال و جان آیه الكرسی بخوان .

25- آیه الكرسی ویرانگر اساس شرك است .

26- آیه الكرسی سید سوره بقره است

ﺍﻟﻠَّﻪُ ﻻَ ﺇِﻟَٰﻪَ ﺇِﻻَّ ﻫُﻮَ ﺍﻟْﺤَﻲُّ ﺍﻟْﻘَﻴُّﻮﻡُ ۚ……

موضوعات: فرهنگی- اجتماعی - مذهبی  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...





امام محمد باقر علیه السلام فرموده اند:

« ثلاث لم یجعل الله عز و جل لاحد فیهن رخصة: اداء الامانة الی البر و الفاجر و و الوفاء بالعهد للبر و الفاجر و بر الوالدین برین کانا او فاجرین. »

سه چیز است که خداوند اجازه ترک آنها را به هیچ کسی نداده است :

ادای امانت به نیکوکار و بدکار

وفای به عهد برای نیکوکار و بدکار

و نیکی به پدر و مادر چه نیکوکار و چه بدکار.

تاریخ یعقوبی ص 95 به نقل از رساله حقوق امام سجاد علیه السلام شرح نراقی

موضوعات: روایات  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...





نفی خواطر/آیت الله بهجت

شخصی خدمت آیت الله بهجت رسید و عرض کرد:برای نفی خواطر(پاکیزه کردن دل وذهن از هر چه جز خدا)چه کنیم؟فرمودند:ضدش را انجام دهید؛یعنی استغفار کنید و صلوات بفرستید که ضد آن خواطر هستند.

 منبع:نفس مطمئنه،ص۵۶

دستـــــور العمل اولیــــــــــاء اللــــــــــہ

موضوعات: سخن بزرگان  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...





سه چیز را با احتیاط بردار : قدم ، قلم ، قسم !


سه چیز را پاک نگه دار : جسم ، لباس ،خیال !


از سه چیز کار بگیر : عقل ، همت ، صبر !


از سه چیز خود را دور نگهدار: افسوس ، فریاد ، نفرین !


سه چیز را آلوده نکن : قلب ، زبان ، چشم !


اما سه چیز را هیچ گاه فراموش نکن : خدا ، مرگ و دوست

موضوعات: حرفهای قشنگ  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...





 

1.گاهی باید فرو ریخته شوی برای ” بنای جدید”

2.بعضی ها آنقدر فقیر هستند که تنها چیزی که دارند پول است

.
3.همیشه خودت باش… دیگران به اندازه کافی هستند…

4.روی بالشی که از مرگ پرنده ها پر است نمی توان خواب پرواز دید…

5.انسانهای خوب همانند گلهای قالیند، نه انتظار باران را دارند و نه دلهره ی چیده شدن، دائمی اند!

.
6.بعضی آدما نقش صفر رو بازی میکنن تو زندگی، اگه ضرب بشن تو زندگیت همه چیزت رو از بین میبرن!

.
.7.ﭘﻮﻝ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺟﺎﯾﯽ ﺑﻠﻨﺪﺗﺮ ﺍﺯ ﻗﺪ ﻣﺎﺳﺖ…
ﺑﺮﺍﯼ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻣﻮﺍﻇﺐ ﺑﺎﺷﯿﻢ ﭘﺎﯾﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺭﻭﯼ ﭼﻪ ﭼﯿﺰﻫﺎﯾﯽ ﻣﯽ ﮔﺬﺍﺭﯾﻢ…

.
8.طلا باش تا اگه روزگار آبت کرد…روز به روز طرح های زیباتری از تو ساخته شود…
سنگ نباش…تا اگر زمانه خردت کرد، تیپا خورده هر بی سر و پایی بشوی!

.
9.ای کاش یاد بگیریم واسه خالی کردن خودمون….کسی رو لبریز نکنیم…

10.داشتن مغز دلیل بر انسان بودن نیست، پسته و بادام هم مغز دارند…
برای انسان بودن باید شعور داشت…

موضوعات: حرفهای قشنگ  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...





گَر بِگردی،

در زَمین و در زَمان و عالمِین….

هیچ عِشقی نَشَوَد والاتَر از عِشقِ، حُسین!!!!

بانیانِ عَرش هَم،گویَند نامَش را مُدام….

بَـــــــــــــــــــه،

چِقَدر زیباست،

این آهَنگ و این نام،ِ

حُــــــــــســــــین!!!!

موضوعات: ادبیات شعری اهل بیت(ع)  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...





 

#چشمه_باش!
یک مشت خاک را در یک لیوان آب بریز، چند لحظه صبر کن، آیا می توانی آب را بنوشی؟
یک مشت خاک را درون چشمه بریز چند لحظه صبر کن، حالا می توانی یک لیوان از آب گوارای چشمه بنوشی، درد و #رنج های دنیا هم همین طور است، مشتی خاک.

این بستگی به تو دارد که لیوان آب باشی یا چشمه
برای دقایقی چشمانتان را ببندید و چشمه بودن را احساس کنید، چشمه از خودش می جوشد و هر لحظه نو به نو می شود، #زلال و پاک.

چشمه بودن خوب است، چشمه باش!

 

موضوعات: حرفهای قشنگ  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...





««بهترین زیبایی های خلقت»»

زیباترین کلام:بسم الله…
زیباترین تکیه گاه:خدا
زیباترین دین:اسلام
زیباترین خانه:کعبه
زیباترین بانگ:تکبیر

زیباترین آواز:اذان
زیباترین ستون:نماز
زیباترین معجزه:قرآن
زیباترین سوره:حمد
زیباترین قلب:یاسین
زیباترین عروس:الرحمن
زیباترین محافظ:آیةالکرسی
زیباترین عمل:عبادت
زیباترین زیارت:خانه خدا
زیباترین منزل:بهشت

زیباترین مهاجر:هاجر
زیباترین صابر:ایوب(ع)
زیباترین معمار:ابراهیم(ع)
زیباترین قربانی:اسماعیل(ع)
زیباترین مولود:عیسی(ع)
زیباترین جوان:یوسف(ع)
زیباترین انسان:پیامبراسلام
زیباترین پارسا:علی(ع)
زیباترین مادر:زهرا(س)
زیباترین مظلوم:امام حسن مجتبی(ع)
زیباترین شهید:امام حسین(ع)
زیباترین ساجد:امام سجاد(ع)
زیباترین عالم:امام محمدباقر(ع)

زیباترین استاد:امام صادق(ع)
زیباترین زندانی:امام کاظم(ع)
زیباترین غریب:امام رضا(ع)
زیباترین فرزند:امام جواد(ع)
زیباترین راهنما:امام هادی(ع)
زیباترین اسیر:امام حسن عسکری(ع)
زیباترین منتقم:امام زمان(عج)
زیباترین عمو:حضرت عباس(ع)
زیباترین عمه:حضرت زینب(ع)
زیباترین سرباز:علی اکبر(ع)
زیباترین غنچه:علی اصغر(ع)
زیباترین شب سال:شب قدر
زیباترین سفر: حج

زیباترین محل تولد:کعبه
زیباترین لباس: احرام
زیباترین ندا: فطرت
زیباترین سرانجام: شهادت
زیباترین جنگ: نفس عماره
زیباترین ناله: نیایش
زیباترین اشک: اشک از توبه

زیباترین حرف: حق
زیباترین حق: گذشت
زیباترین رحمت: باران
زیباترین سرمایه: زمان
زیباترین لحظه: پیروزی
زیباترین کلمه: محبت
زیباترین یادگاری: نیکی
یباترین عهد: وفا
زیباترین دوست: کتاب
زیباترین کتاب: قرآن
زیباترین زینت: ادب
زیباترین روزهفته: جمعه
زیباترین خاک: تربت کربلا

زیباترین ابزار: قلم
  زیباترین روزسال: مبعث
 زیباترین بیابان: عرفات
  زیباترین مزار: شش گوشه
 زیباترین شعار: صلوات
  زیباترین قبرستان: بقیع
  زیباترین زمین: کربلا
 زیباترین آرزو: فرج امام زمان (عج)
 
زیباترین پایان: التماس دعا

موضوعات: حرفهای قشنگ  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...





 

حضرت علی (ع): اگر کسی غسل جمعه را ترک کند او در هم و غم خواهد بود تا جمعه ديگر.

حضرت صادق (ع):غسل جمعه پاک کننده وکفارۀ گناهان است ميان دو جمعه.

حضرت رسول اکرم(ص): هر کس غسل جمعه کند گناهانش آمرزيده ميشود تماماً و به هر قدمی که بر می دارد از برای غسل جمعه،بيست حسنه برايش نوشته می شود..

حضرت صادق (ع): غسل کن روز جمعه، مگر آن که مريض باشی که بترسی بر خودت.
حضرت صادق(ع): هر کس عمداً غسل جمعه را ترک کند بايد استغفار نمايد.
حضرت صادق(ع): وقت غسل جمعه قبل از ظهر بهتر است وهر چه به زوال ظهر نزديکتر باشد افضل تر است.

حضرت صادق(ع): اگر روز جمعه گذشت روز شنبه قضاء کند واگر روز پنج شنبه رسيد ومی ترسد روز جمعه دسترسی به آب پيدا نکند،روز پنج شنبه غسل را بجا آورد.

پيامبر اکرم(ص): هر کس موفق شود چهل جمعه پشت سر هم غسل کند بدنش در قبر نخواهد پوسيد

موضوعات: فرهنگی- اجتماعی - مذهبی  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...





حضرت آیت الله محمّد علی ناصری :

  حضرت زهرا (سلام الله علیها) فلسفه نبوت و ولایت است.

  پیامبر ، نقطه کانونی نبوت ،

  امیرالمومنین محور ولایت ،

  حضرت زهرا نقطه مرکزی و کانونی عصمت است.

 اگر عصمتی نبود ، ولایتی نبود و اگر ولایتی وجود نداشت ، نبوتی نیز نبود.

موضوعات: سخن بزرگان  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...





سیاست_های_همسرداری


یکی از اشتباهاتی که بسیاری از زن و
مردها مرتکب میشن استفاده از #طعنه و کنایه در صحبت کردن با همسرانشون هست.
این طعنه ها به مرور زمان مشکلات عاطفی برای اونها ایجاد میکنه
وقتی طعنه میزنید نه تنها مشکل حل نمیشه،بلکه رنجش ها عمیق تر میشه
و وقتی از هم ناراحت میشوید و در صدد رفع ناراحتی بر نمیاین
وقتی اجازه میدین ناراحتی روی هم انباشته بشه، باید انتظار داشته باشید که رابطتون روز به روز سردتر و بی روح تر بشه.
بهترین کار اینه که همیشه به صورت #مستقیم حرف خودتون را بگید تا کینه و کدورتی پیش نیاد

 

موضوعات: فرهنگی- اجتماعی - مذهبی  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...





سلام ای صاحب دنیا ،،، کجایی ؟
گل نرگس بگو مولا ،،،، کجایی ؟


جهان دلتنگ رویت گشته بنگر ،،
تو ای روشنگر شبها ،،،، کجایی ؟


شده حسرت به دلها قبر زهرا ( س )
چراغ مرقد زهرا ،،،،، کجایی ؟


دلیل ندبه خواندن صبح جمعه،
تو ای ذکر همه لبها ،،،، کجایی ؟


بیا یَاٰبن َالحَسَن این جمعه از راه،
تو ای مجنون صد لیلا،،،،کجایی ؟


همیشه جمعه ها خون میشود دل،
خیالت مرهم غمها ،،،، کجایی ؟


بیا مهدی ( ع ) فَرَج بنما تو امروز،
کجایی یوسف زهرا ،،،، کجایی ؟

 

 اللهم عجل لولیک الفرج

موضوعات: شعر و دلنامه  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...






۱- کتاب نمی خوانیم زیرا نیازی به کتاب احساس نمی کنیم.
۲ – کتاب نمی خوانیم زیرا دچار خود شیفتگی فرهنگی شده ایم (هنر نزد ایرانیان است و بس!).
۳- کتاب نمی خوانیم زیرا از شک کردن در پایه های نظری مان می ترسیم.
۴ – کتاب نمی خوانیم زیرا احساس می کنیم به قله های یقین رسیده ایم و دچار همه چیزدانی شده ایم.
۵- کتاب نمی خوانیم زیرا فکر می کنیم مسئله ی مبهمی وجود ندارد.
۶ – کتاب نمی خوانیم چون هنوز در دوره فرهنگ شفاهی به سر می بریم.
۷ – کتاب نمی خوانیم چون دچار تنبلی و بی حالی شده ایم .
۸ – کتاب نمی خوانیم زیرا بیش از حد ساده انگاریم و اهل تحلیل را به تمسخر می گیریم.
۹- کتاب نمی خوانیم زیرا هیچ چیز برای ما جدی نیست.
۱۰- کتاب نمی خوانیم زیرا به تدریج ،پیمانه ی معرفتی مان ظرفیت خود را از دست داده است و می پنداریم قله های علم را فتح کرده ایم.
۱۱- کتاب نمی خوانیم زیرا به تناقضات درونی مان آگاه نیستیم.
۱۲- کتاب نمی خوانیم زیرا ملتی شنیداری و مقلد هستیم .
۱۳- کتاب نمی خوانیم زیرا ارزش دانایی و آگاهی را نمی دانیم.
۱۴- کتاب نمی خوانیم زیرا: سطح خوشایندهای ما به نحو رقت آمیزی نزول کرده است.
۱۵- کتاب نمی خوانیم زیرا: نمی دانیم و نمی دانیم که نمی دانیم.
۱۶- کتاب نمی خوانیم زیرا: راه تقلید و پیروی و تبعیت را راحت تر یافته ایم.
۱۷- کتاب نمی خوانیم زیرا: تن به تحقیر ندانستن داده ایم و به این تحقیر هم عادت کرده ایم.
۱۸- کتاب نمی خوانیم زیرا: در فرهنگ جاری مان، گفت و گو را کنشی فضیلت مندانه نمی دانیم و مهارت گفت و گو نداریم.
۱۹- کتاب نمی خوانیم زیرا: زندگی پر هیاهو و نمایشی را برگزیده ایم.
۲۰- و بالاخره، کتاب نمی خوانیم زیرا، در مجموعه ی زندگی اجتماعی مان، دانا شدن و خردمندانه زیستن، جایی ندارد و دردی از ما دوا نمی کند.

موضوعات: فرهنگی- اجتماعی - مذهبی  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...





گروهی از یهودیان نزد عمر آمدند و گفتند :((تو جانشین پیغمبری ,ما آمده ایم از
تو چیزهایی بپرسیم ,اگر جواب گفتی به تو ایمان می آوریم و پیرویت میکنیم.))
عمر گفت :بپرسید !
گفتند :ما را از قفل و کلید آسمان و کسی که همراهان خود را ترساند و پنج چیزی که که در رحم خلق نشده اند و یک و دو …. تا دوازده آگاه کن .
عمر ساعتی به فکر فرو رفت و سپس گفت :چیزی از عمر پرسیده ایدکه نمی داند .
علی (ع) سوالات شما را پاسخ می دهد . کسی را نزد امیر المومنین علی (ع) فرستاد , وقتی که حضرت تشریف آوردند ,عمر گفت : این یهودیان سوالاتی را از من پرسیدند که من پاسخ آنها را نمی دانم و تعهد کردم که اگر به آنها جواب داده شود مسلمان شوند .
امیرالمومنین علی(ع) به یهودیان فرمودند :سوالات شما چیست ؟
سوالات خود را به حضرت گفتند .
حضرت فرمودند :قفل آسمانها شرک به خداست و کلید آن (( لا اله الا الله )) است و آنکه همراهان خود را ترسانید مورچه ی سلیمان است . پنج چیزی که در رحم خلق نشده اند ((آدم , حوا , عصای موسی , قوچ ابراهیم , شتر صالح)) اما 1 یکی خدا , 2 تا آدم و حوا , 3 تا جبرئیل ,اسرافیل و میکائیل , 4 تا (تورات و انجیل و زبور و فرقان) , 5 تا نمازهای پنج گانه اند , 6 تا مدت زمان خلقت آسمانها و زمین است , 7 تا هفت آسمان است , 8 تا هشت فرشته اند که در عرش هستند , 9 تا نه آیه فرستاده بر موسی است , 10 تا ده وعده است که خدا به موسی داد که اول ,سی شبانه روز بود بعد آنرا به ده تمام کرد , 11 تا خواب یوسف بود که به پدرش یعقوب گفت : من در خواب یازده ستاره دیده ام و 12 تا چشمه هایی است که خدا به موسی فرمود : عصایت را به سنگ بزن و از آن دوازده چشمه آب جوشید .
یهودیان به یگانگی خدا و رسالت پیامبر اسلام (ص) و ولایت آن حضرت اعترف کردند و مسلمان شدند .

موضوعات: اهل بیت(ع)  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...





همسر فرعون “
تصميم گرفت که عوض شود
و شُد یکی از زنان والای بهشتی….

پسر نوح تصميمي براي عوض شدن نداشت…
غرق شد و شُد درس عبرتی برای آیندگان…

اولي همسر يک طغيانگر بود
و دومي پسر يک پيامبر…!!!

براي عوض شدن هيچ بهانه ای قابل قبول نيست….
اين خودت هستي که تصميم مي گيري تا عوض شوي…

بعضي از چيزها دير که شد،
بي‌فايده هستند….
مانند بوسيدن پيشاني عزیزی که مرده است..

موضوعات: حرفهای قشنگ  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...





ﭘﺪﺭﯼ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻣﺮﮒ به فرزندش گفت:

ﻓﺮﺯﻧﺪﻡ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺳﻪ ﻭﺻﯿﺖ ﺩﺍﺭﻡ.
امیدوارم ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺳﻪ ﻭﺻﯿﺖ ﻣﻦ ﺗﻮﺟﻪ ﮐﻨﯽ!

1) ﺍﮔﺮ ﺧﻮﺍﺳﺘﯽ ﻣﻠﮑﯽ ﺑﻔﺮﻭﺷﯽ ﺍﺑﺘﺪﺍ ﺩﺳﺘﯽ ﺑﻪ ﺳﺮﻭ ﺭﻭﯾﺶ ﺑﮑﺶ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﻔﺮﻭﺵ!

2) اﮔﺮ ﺧﻮﺍﺳﺘﯽ ﻗﻤﺎﺭ ﺑﺎﺯﯼ ﮐﻨﯽ ﺳﻌﯽ ﮐﻦ ﺑﺎ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﯾﻦ ﻗﻤﺎﺭ ﺑﺎﺯ ﺷﻬﺮ ﺑﺎﺯﯼ ﮐﻨﯽ!

3) ﺍﮔﺮ ﺧﻮﺍﺳﺘﯽ ﺳﯿﮕﺎﺭ ﯾﺎ ﺍﻓﯿﻮﻧﯽ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﻨﯽ ﺑﺎ ﺁﺩﻡ ﺑﺰﺭﮔﺴﺎﻟﯽ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﻦ!

ﻣﺪﺗﯽ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﺮﮒ ﭘﺪﺭ، ﭘﺴﺮ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﮔﺮﻓﺖ ﺧﺎﻧﻪ ﭘﺪﺭﯼ ﺭﺍ ﺑﻔﺮﻭﺷﺪ.
ﭘﺲ ﺑﻪ ﻧﺼﯿﺤﺖ ﭘﺪر ، ﺁﻥ ﻣﻠﮏ ﺭﺍ ﺳﺮ ﻭ ﺳﺎﻣﺎﻥ ﺩﺍﺩ.
ﭘﺲ ﺍﺯ ﺍﺗﻤﺎﻡ ﮐﺎﺭ ﺩﯾﺪ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺯﯾﺒﺎ ﺷﺪﻩ ﻭ ﺣﯿﻒ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﻔﺮﻭﺷﺪ ﭘﺲ ﻣﻨﺼﺮﻑ ﺷﺪ!

ﺑﻌﺪ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﻗﻤﺎﺭ ﺑﺎﺯﯼ ﮐﻨﺪ؛ ﭘﺲ ﺍﺯ ﭘﺮﺱ ﻭ ﺟﻮﯼ ﻓﺮﺍﻭﺍﻥ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﯾﻦ ﻗﻤﺎﺭ ﺑﺎﺯ ﺷﻬﺮ ﺭﺍ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩ.
ﺩﯾﺪ ﺍﻭ ﺩﺭ ﺧﺮﺍﺑﻪ ﺍﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ! ﻋﻠﺘش را ﭘﺮﺳﯿﺪ ﮔﻔﺖ:

“ﻫﻤﻪ ﺩﺍﺭﺍﯾﯿﻢ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻗﻤﺎﺭ ﺑﺎﺧﺘﻪ ﺍﻡ!”
ﺩﺭ ﻧﺘﯿﺠﻪ ﺑﻪ ﻋﻤﻖ ﻧﺼﺎﯾﺢ ﭘﺪﺭﺵ ﭘﯽ ﺑﺮﺩ..

میخواست ﺑﺎ ﻣﺮﺩ ﭘﻨﺠﺎﻩ ﺳﺎﻟﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﭘﺪﺭ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺩﻭﺳﺘﺎﻧﺶ ﺑﻮﺩ ﺩﻭﺩ ﺭﺍ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﻨﺪ ﻭﻟﯽ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺑﻪ ﻣﻮﺕ ﯾﺎﻓﺖ ﮐﻪ ﺑﺮ ﺍﺛﺮ ﻣﻮﺍﺩ ﻣﺨﺪﺭ ﺑﻮﺩ!

ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺷﮑﺮ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﭘﺪﺭ ﺭﺣﻤﺖ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺭﺍ ﺧﻮﺍﺳﺘﺎﺭ ﺷﺪ..

ﮐﺎﺵ ﺩﺭ ﮐﺘﺎﺏ ﻗﻄﻮﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ..

” ﺳﻄﺮﯼ ﺑﺎﺷﯿﻢ ﺑﯿﺎﺩ ﻣﺎﻧﺪﻧﯽ ﻧﻪ ﺣﺎﺷﯿﻪ ﺍﯼ ﺍﺯ ﯾﺎﺩ ﺭفتنی..!”

موضوعات: داستان آموزنده  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...





زیباترین شعر مولانا :

عاقبت خاك شود حسن جمال من و تو
خوب و بد مي گذرد واي به حال من و تو


قرعه امروز به نام من و فردا دگري
مي خورد تير اجل بر پر و بال من و تو


مال دنيا نشود سد ره مرگ كسي
گيرم كه كل جهان باشد از آن من و تو….


هر مرد شتربان اویس قرنی نیست
هر شیشه ی گلرنگ عقیق یمنی نیست


هر سنگ و گلی گوهر نایاب نگردد
هر احمد و محمود رسول مدنی نیست


بر مرده دلان پند مده خویش میازار
زیرا که ابوجهل مسلمان شدنی نیست


جایی که برادر به برادر نکند رحم
بیگانه برای تو برادر شدنی نیست…

موضوعات: حرفهای قشنگ  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...





مهربان خدای من …

تورا سپاس که آسمان بی انتهایت راچون چتر مهربانی بر عالم گسترانده ای…و روز را روشن و شب را ایمن قرار دادی…
دستهایم را بالا می آورم

وبرای همه ی جهانیان عدالت و آزادی آرزو میکنم,برای آنچه که از دلم نیز میگذرد دعا میکنم …
محتاج عنایتت هستم …
در این شلوغی دنیا دلم را به چشمه ی
زلال خوبیها ونیکی ها پیوند بده …

موضوعات: مناجات نامه  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...





آیت الله بهجت !

با تمام وجود گناه کردیم

نه نعمتهایش را ازما گرفت

و نه گناهانمان را فاش کرد

اگر بندگی اش را میکردیم چه میکردی ؟

موضوعات: سخن بزرگان  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...