✿مدرسه علمیه جوادالائمه آبدانان استان ایلام✿
 
 

✿جــــوادالائــــــمه آبــــــــدانـــــان✿


حدیث موضوعی





اوقات شرعی


روزشمار فاطمیه


جستجو


آخرین نظرات
  • مازیار در ​در مسجد و در کعبه به دنبال چه هستی؟
  • یا کاشف الکروب  در برگزاری مراسم اربعین همراه با برگزاری نماز ونهار در مدرسه جوادلائمه"ع"خواهران
  • کامبیز در پدرم! کله ی صبح است! برو! داد نزن!
  • یا کاشف الکروب  در با پدر ومادر چگونه رفتار کنیم
  • یا کاشف الکروب  در نحوه شهادت شهید خرازی
  • یا کاشف الکروب  در عید غدیر از دیدگاه شیعیان
  • فرمانده در خیلی نگو من گناهکارم
  • شاهمرادی  در حدیث روز
  • گل نرگس  در جلب محبت ومعیت خدا باعدالت
  • گل نرگس  در جلب محبت ومعیت خدا باعدالت
  • فاطمه در ‌طریقه ختم دعــای مشــلول
  • سياحي‌  در حدیث
  •  در حدیث
  • عابدی  در حدیث
  • عابدی  در حدیث
  • ام المومنین  در توصیه های استاد دولابی برای زندگی..
  • عابدی  در حدیث
  • مژگان در پدرم! کله ی صبح است! برو! داد نزن!
  • گل نرگس  در حدیث روز
  • زكي زاده  در در تقوا وپرهیز از گناه..



آمار
  • امروز: 572
  • دیروز: 621
  • 7 روز قبل: 5040
  • 1 ماه قبل: 22293
  • کل بازدیدها: 798882

 



کلامی از شیخ بهایی:

آدمی اگر پیامبر هم باشد از زبان مردم آسوده نیست، زیرا:
اگر بسیار کار کند، می گویند احمق است
اگر کم کار کند، می گویند تنبل است
اگر بخشش کند، می گویند افراط است
اگر جمع گرا باشد، می گویند بخیل است
اگر ساکت و خاموش باشد، می گویند لال است
اگر زبان آوری کند، می گویند وراج و پر گوست
اگر روزه برآرد و شبها نماز بخواند، می گویند ریا کار است
و اگر نکند، می گویند کافر است و بی دین است
لذا نباید بر حمد و ثنای مردم اعتنا کرد
و جز از خداوند نباید از کسی ترسید.
پس آنچه باشید که دوست دارید.
شاد باشید، مهم نیست این شادی چگونه قضاوت شود

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




حضرت علی (ع)در يکی از خطبه ها فرمودند :« يَا أَيُّهَا النَّاسُ طُوبَى لِمَنْ شَغَلَهُ عَيْبُهُ عَنْ عُيُوبِ النَّاسِ وَ طُوبَى لِمَنْ لَزِمَ بَيْتَهُ وَ أَكَلَ قُوتَهُ وَ اشْتَغَلَ بِطَاعَةِ رَبِّهِ وَ بَكَى عَلَى خَطِيئَتِهِ فَكَانَ مِنْ نَفْسِهِ فِي شُغُلٍ وَ النَّاسُ مِنْهُ فِي رَاحَةٍ .»[1][2]

کسی که عيب خود را نبيند در حقيقت چند عيب دارد:

1- نمی تواند خود را اصلاح کند.

2- گرفتار تکبر و عجب می شود .

حضرت داود u روزی خود را آماده عبادت کرد و گفت :« لَأَعْبُدَنَّ اللَّهَ الْيَوْمَ عِبَادَةً وَ لَأَقْرَأَنَّ قِرَاءَةً لَمْ أَفْعَلْ مِثْلَهَا قَطُّ فَدَخَلَ مِحْرَابَهُ فَفَعَلَ فَلَمَّا فَرَغَ مِنْ صَلَاتِهِ إِذَا هُوَ بِضِفْدَعٍ فِي الْمِحْرَابِ فَقَالَ لَهُ يَا دَاوُدُ أَعْجَبَكَ الْيَوْمَ مَا فَعَلْتَ مِنْ عِبَادَتِكَ وَ قِرَاءَتِكَ فَقَالَ نَعَمْ فَقَالَ لَا يُعْجِبَنَّكَ فَإِنِّي أُسَبِّحُ اللَّهَ فِي كُلِّ لَيْلَةٍ أَلْفَ تَسْبِيحَةٍ يَتَشَعَّبُ لِي مَعَ كُلِّ تَسْبِيحَةٍ ثَلَاثَةَ آلَافِ تَحْمِيدَةٍ وَ إِنِّي لَأَكُونُ فِي قَعْرِ الْمَاءِ فَيُصَوِّتُ الطَّيْرُ فِي الْهَوَاءِ فَأَحْسَبُهُ جَائِعاً فَأَطْفُو لَهُ عَلَى الْمَاءِ لِيَأْكُلَنِي وَ مَا لِي ذَنْبٌ .»

3- مردم در چشم او تحقير می شوند.

4- به کسی اعتماد نمی کند.

به همين خاطر است که روزى پيامبر اسلام o بر منبر برآمد، و به صداى بسيار بلند كه زنان در خانه‏هاى خودمى‏شنيدند، فرمود:« يَا مَعْشَرَ مَنْ أَسْلَمَ بِلِسَانِهِ وَ لَمْ يُخْلِصِ الْإِيمَانَ إِلَى قَلْبِهِ لَا تَذُمُّوا الْمُسْلِمِينَ وَ لَا تَتَبَّعُوا عَوْرَاتِهِمْ فَإِنَّهُ مَنْ تَتَبَّعَ عَوْرَاتِهِمْ تَتَبَّعَ اللَّهُ عَوْرَتَهُ وَ مَنْ تَتَبَّعَ اللَّهُ تَعَالَى عَوْرَتَهُ يَفْضَحْهُ وَ لَوْ فِي بَيْتِهِ .»[2][3] يعنی ” يا معشر من اسلم بلسانه و لم يسلم بقلبه‏» .يعنى: اى گروهى كه به زبان،اسلام آورده‏ايد، و دل شما از مسلمانى خالى است، تجسس لغزشها و عيوب مسلمين رانكنيد به درستى كه: هر كه در صدد و عيبجوئى مسلمانان باشد، خدا عيبجوئى او را مى‏كند.و هركه خدا عيبجوئى او را كند او را رسوا مى‏گرداند.”

عيب خود را نمی بيند و دنبال کشف عيوب ديگران است. بلکه آنچه که عيب نيست عيب می پندارد.

خدای متعال به بنده اش فوق العاده ارزش قائل است ولو بنده اش از نظر عمل دچار نقص شود. به همين خاطر می بينيم حتی اهانت به جنازه مسلمان را اجازه نمی دهد. و ما را موظف می کند در هنگام غسل و کفن و دفن ميّت بايد احترامش را حفظ کنيم. و نبش قبر مسلمان چون ممکن است به وی اهانت شود حرام است.

پيامبر اسلام o می فرمايند :« هر كس جنازه مسلمانى را غسل دهد و امانت را ادا بنمايد. براى او بهر موئى ثواب آزاد كردن يك برده باشد، و همچنين يك صد درجه رتبه او بالا رود، عمر بن خطّاب گفت: يا رسول اللَّه چگونه اداء امانت كند، فرمود: عورت او را بپوشاند، و اگر نقص عضوى ديد آن را مستور دارد و چنانچه ستر عورت او نكند و عيب‏ او را نپوشاند أجرش تباه شود و در دنيا و آخرت عيوبش آشكار گردد.»[3][4]

از حضرت پيغمبر - صلى الله عليه و آله - مروى است كه فرمودند: «هر كه ظاهر كندعمل ناشايست كسى را، مثل آن است كه خود به جاى آورده باشد.و هر كه سرزنش كندمؤمنى را به چيزى، نميرد تا خود به آن مبتلا گردد

 
 
 

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




توصيه خداوند به حضرت موسی
اصبع ابن نباته يکی از ياران مخلص اميرالمؤمنين u بود . او در جنگ‏هاي جمل و صِفّين، همراه مولا u بود و از ياران باوفاي آنحضرت به شمار مي‏رفت. پس از ضربت خوردن علي‏ u ، وي از معدود افرادي است که اجازه حضور بر بالين ايشان را يافت. وی روايتی از حضرت علی u نقل می کند که آنحضرت فرمودند :« قَالَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لِمُوسَى عَلَيْهِ السَّلَامُ يَا مُوسَى احْفَظْ وَصِيَّتِي لَكَ بِأَرْبَعَةِ أَشْيَاءَ أُولَاهُنَّ مَا دُمْتَ لَا تَرَى ذُنُوبَكَ تُغْفَرُ فَلَا تَشْتَغِلْ بِعُيُوبِ غَيْرِكَ وَ الثَّانِيَةُ مَا دُمْتَ لَا تَرَى كُنُوزِي قَدْ نَفِدَتْ فَلَا تَغْتَمَّ بِسَبَبِ رِزْقِكَ وَ الثَّالِثَةُ مَا دُمْتَ لَا تَرَى زَوَالَ مُلْكِي فَلَا تَرْجُ أَحَداً غَيْرِي وَ الرَّابِعَةُ مَا دُمْتَ لَا تَرَى الشَّيْطَانَ مَيِّتاً فَلَا تَأْمَنْ مَكْرَهُ .» [1]
1- « أُولَاهُنَّ مَا دُمْتَ لَا تَرَى ذُنُوبَكَ تُغْفَرُ فَلَا تَشْتَغِلْ بِعُيُوبِ غَيْرِكَ .»
مؤمن هميشه نگران گناهان خويش است . چرا که گناه نه تنها انسان را از خدا دور می کند و آخرتش را آتش سوزان می نمايد . در همين دنيا نيز اثرات بسيار سوئی دارد.
يا موسی تا يقين به آمرزيده شدن گناهانت پيدا نکرده ای عيوب ديگران را ذکر نکن. چون عيوب ديگران از دو حال خارج نيست . يا از عيوب غير اختياری است که بطور طبيعی يا براساس حوادث در بدن او بوجود آمده است . مانند اينکه قدش کوتاه است ، رنگش سياه است ، معلوليت جسمی دارد . يا از عيوب اختياری است . و عيوب اختياری نيز از دو حال خارج نيست يا گناه است يا گناه نيست . اگر عيوب ديگران از عيوب غير اختياری و يا اختيآری غير گناه است ، ذکر آن شايسته نيست . زيرا آن عيبها يا در دست انسان معيوب نيست يا اختياری هم باشد ، گناه نيست . واگر از عيوبی باشد گناه است مثلا شخصی است که اين عيب را دارد ، شراب مب کند يا دزدی می کند . يعنی شخصی است گناه می کند. حق نداری مادامی که گناهان تو آمرزيده نشده ، گناهان او را ذکر کنی. چون عيبی که به ديگران می گيری در خودت نيز هست . اين بزرگ تريم عيب انسان است که عيب خود را نبيند و عيب ديگران را ببيند. 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




شمه ای از فضایل حضرت خدیجه"س"

ماحصل ازدواج :

خداوند دو پسر به نام‌های قاسم و عبدالله که به آنها طیب و طاهر هم می‌گفتند، و چهار دختر به نام‌های ام کلثوم و زینب و رقیه و فاطمه (س) به آن بزرگوار عطا فرمود.

حضرت خدیجه (س) بیست و چهار سال و یک ماه با پیامبر (ص) زندگی کرد، و تا آن حضرت زنده بود، پیامبر (ص) همسر دیگری اختیار نکرد.

همچنین حضرت خدیجه (س) جمیع اموال خود را به پیامبر (ص) واگذار کرد.

شمه‌ای از فضایل  حضرت خدیجه (س)

از احادیث مشهور میان شیعه و اهل سنت این حدیث است که پیغمبر(ص) فرمود:

از مردان گروه زیادی به کمال رسیدند ولی از میان زنان فقط چهار زن به کمال رسیدند:آسیه دختر مزاحم، زن فرعون، مریم دختر عمران، خدیجه دختر خویلد و فاطمه دختر محمد.

و در حدیث دیگری فرمودند:خدای عز و جل از زنان عالم چهار زن را برگزید:مریم، آسیه، خدیجه و فاطمه.

و در تفسیر عیاشی از امام باقر(ع) از رسول خدا(ص) روایت شده که فرمودند:

در شب معراج چون بازگشتم از جبرئیل پرسیدم:ای جبرئیل آیا حاجتی داری؟

گفت:حاجت من آن است که خدیجه را از طرف خدای تعالی و از جانب من سلام برسانی. و در کشف الغمة از علی(ع) روایت کرده که روزی رسول خدا(ص) در پیش زنان خود بود و در این هنگام نام خدیجه برده شد آن حضرت گریست، عایشه گفت:این چه گریه است که برای پیرزنی از بنی اسد می‏کنی؟

حضرت با ناراحتی فرمودند:او هنگامی مرا تصدیق کرد که شما تکذیبم کردید، و به من ایمان آورد وقتی که شما به من کافر بودید و برای من فرزند زایید که شما عقیم ماندید. عایشه گوید :از آن پس هرگاه می‏خواستم به نزد رسول خدا(ص) تقرب جویم به وسیله نام خدیجه تقرب می‏جستم.

و ابن هشام در کتاب سیره از عبد الله بن جعفر بن ابیطالب روایت کرده که رسول خدا(ص) فرمود :من مأمور شدم تا خدیجه را به خانه‏ای از در و لؤلؤ در بهشت بشارت دهم.

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




ربیع‌الاول، سالروز ازدواج پیامبر(ص) و حضرت خدیجه (س)

در روز دهم ربیع‌الاول حضرت خدیجه(س)، جانِ پیامبر می‌شود و تمام ثروت خود را در حضرت محمد(ص) خلاصه می‌کند. حضرت خدیجه(س) به خانه حضرت محمد (ص) می‌آید تا مرهم زخم‌های فردای حضرت شود.
به گزارش ایسنا، در روز دهم ربیع‌الاول زمانی که بیست‌ و پنج بهار از عمر پر برکت رسول خدا (ص) می‌گذشت با بانوی پاکدامن حجاز حضرت خدیجه (س) پیمان زندگی مشترک را امضا می‌کند. حضرت خدیجه (س)، به خانه‌ای می‌آید که زینتی جز حضور همیشگی ملائک ندارد؛ خانه‌ای که جز صدای محمد (ص)، هیچ موسیقی دیگری را نمی‌شناسد، خانه‌ای که افق‌های روشن آسمان، چشم به آستان بی‌آلایش آن دوخته‌اند.
پیامبر (ص) ۱۵ سال قبل از هجرت با حضرت خدیجه کبری (س) ازدواج کردند. در احادیث منابع شیعه و اهل سنت آمده است که حضرت خدیجه(س) بنت خویلد بن اسد، در دانش و اطلاع به کتب زمان خود معروف بوده است.
او از زنان قریش بوده و علاوه بر کثرت اموال و املاک، به عقل و کیاست نیز بر دیگرن برتری داشت و در آن زمان او را «طاهره»، «مبارکه»، «سیده نسوان» و «ملکه بطحاء» می‌نامیدند. او از کسانی بود که انتظار قدوم پیامبر (ص) را می‌کشید و همیشه از علمای آن زمان نبوت آن حضرت را جویا می‌شدند.
برخی سن و سال حضرت خدیجه(س)، آن بانوی هوشمند و پاک را ۲۶ و ۲۸ سال نوشته‌اند، اما مشهورترین دیدگاه، همان است که ایشان به هنگام ازدواج با پیامبر ۴۰ بهار از عمرش می‌گذشت.
برخی برآن‌اند که « حضرت خدیجه(س) » پیش از پیمان زندگی مشترگ با پیامبر دوبار ازدواج کرده و همسرانش از دنیا رفته بودند و برخی نیز بر این اندیشه‌اند که او تا زمان ازدواج با پیامبر(ص) ازدواج نکرده بود.
مهر و علاقه خدیجه (س) به پیامبر(ص) و مقام معنوی ایشان سبب این ازدواج بود؛ مهری که بر محور ارزش‌های پاک انسانی استوار بود، به طوری‌که در زمان خواستگاری از مهر نبوت سؤال کرد که نشان دهنده علم و محبت ایشان نسبت به آل محمد(ص) است.
تجربه موفقی که پیامبر(ص) در تجارت از خود نشان داد، همچنین اعتبار و درستی او، باعث شد توجه خدیجه(س) به او جلب شود. خدیجه (س) زن نیکوکار، ثروتمند و زیبایی بود که خانواده‌اش به بازرگانی مشغول بودند. او محمد(ص) را استخدام کرد تا کالاهایش را در کشور سوریه به فروش برساند.
حضرت در اولین سفر خود، به خوبی به وظیفه‌اش عمل کرد. ایشان هنگامی که از سفر بازگشت، آن‌قدر سود کرده بود که حتی خود خدیجه(س) هم تا آن موقع چنین سودی نکرده بود. خدمتکار خدیجه(س) که در این سفر، حضرت را همراهی می‌کرد، پس از بازگشت، گزارش مفصلی به خدیجه(س) داد و از توانایی‌های فوق‌العاده محمد (ص) در کار تجارت، تعریف و تمجید کرد.

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




برگزاری جلسه  مراسمات دهه کرامت در مدرسه علمیه با حضور خادمان رضوی مدرسه
موضوعات: مختلف  لینک ثابت




برگزاری مراسم میلاد امام رضا "ع"به همت معاونت فرهنگی مدرسه
موضوعات: مختلف  لینک ثابت




برگزاری مراسم میلاد امام رضا "ع"به همت معاونت فرهنگی مدرسه

برنامه هایی اجرایی

قرائت قران…مولودی خوانی ."توسط مداح اهلبیت اقای اعتمادی..سخنرانی توسط خانم سیاحی معاونت فرهنگی مدرسه

اهدا جوایز به اسامی رضا ومعصومه..پذیرایی

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




برگزاری مراسم دهه کرامت

به همت معاونت فرهنگی مدرسه علمیه جوادالائمه"ع"مراسم میلاد امام رضا"ع"در محل مدرسه علمیه برگزار شد

دراین مراسم مولودی خوانی.سخنرانی..وهمچنین به اسامی رضا ومعصومه نامها حاضر در مراسم هدایا ی اهدا شد.

خانم سیاحی معاونت فرهنگی این مدرسه در سخنرانی خود ایراد کردند:که در کتاب فقه رضا امده است :که اندیشیدن آینیه توست.اگر خوبی کنی میبینی واگر هم بدی کنی باز هم میبینی.پس باید در رفتار وکردارمان دقت کنیم

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




پنج خصوصیت یک فرد موفق

 

۱ـ خود آگاهی مثبت یا خودشناسی :
افراد موفق كسانی هستند كه از یك خودآگاهی واقعی برخوردارند . افراد موفق مایل اند از نیروی بالقوهٔ خود در عرصه پیكار زندگی اطلاع حاصل كنند و آن را زیركانه به كار برند . افراد موفق امین و درستكارند . افراد موفق افرادی هستند حساس و با عاطفه و با اطرافیان سازگارند آنها در برابر پیش آمدهای ناگوار نیازی به دارو های آرام بخش ندارند آنها خود را به خوبی با مسائل و مشكلات زندگی تطبیق می دهند .
افراد موفق افرادی هستند و طرق مختلفی را برای حل مسائل در نظر می گیرند و مناسب ترین آنها را انتخاب می كنند . افراد موفق یك خصوصیت استوار روحی و فكر را در خود رشد می دهند به عنوان مثال وقتی می گوییم فلان شخص فردی محكم است به این معنی است كه شكست ها و بدآوردن ها در این افراد ایجاد سستی و ناراحتی روحی و روانی نمی كند و از آن هدفی كه دارند دور نمی شوند . افراد موفق خود را می شناسد و می دانند كه هستند ، چه عقیده دارند و چه نقشی در زندگی ایفا می كنند و استعداد آنها چه قدر است .
البته : ما نیز می توانیم یك شخص موفق شویم در صورتی كه چشمان خود را به امكانات و راه كارهای موجود ، كه در دسترس ما است ، باز كنیم .
ما باید : وضع و نحوهٔ زندگی كنونی خود را تغییر دهیم و به نیروی كم نظیر باطنی خود متكی باشیم .
ما باید : بیاموزیم كه چگونه بر فشارهای روحی مسلط شویم و هر قدر كه می توانیم خود را درجهت مثبت سوق دهیم و تاثیرات منفی را از پیش برداریم .
یك تمرین برای خود شناسی ( راهی برای اصلاح خصوصیات بد و تقویت خصوصیات خوب ) :
لیستی از من هستم ها درست كنید كه دارای دو ستون باشد در بالای یك ستون نوشته شود صفات خوب و بالای ستون دیگر صفاتی كه نیاز به اصلاح دارند نوشته شود .
در هریك از ستون ها ده عدد از خصوصیات مورد نظر را با واقع بینی كامل بنویسید .
در مرحله اول سه صفتی را كه نیاز به اصلاح دارند و در نظر گرفته و برای اصلاح آنها اقدام كنید ( از افراد موفق در آن مورد می توان استفاده كرد ) و بقیهٔ خصوصیاتی را كه باید اصلاح شوند موقتاً فراموش كنید و با ده عدد از صفات برجسته خود را كه در ستون نام برده اید در نظر گرفته و با آنها زندگی كنید این صفات شما را به سوی هدفی كه می خواهید بروید خواهد رسانید .
۲ـ عزت نفس :
« من خودم را دوست دارم و به آنچه كه از پدر و مادرم به من رسیده و در سرشت من به ودیعه گذارده شده ارج می نهم . من از وجود خودم خوشحالم و ترجیح می دهم خودم باشم نه فردی دیگر . »
گفته های بالا نظر یك فرد موفق است . این گفته ها كلید اتكا به نفس در شخص می باشد .
اما : برای دستیابی به یك عزت نفس صحیح باید به موفقیت های گذشته خود در زندگی تمركز كرد و شكست ها و نقاط منفی خود را فقط به عنوان تصحیح كننده ای برای راهنمائی به سوی هدف هائی كه داریم به حساب آوریم . برای تقویت عزت نفس باید تصمیم هائی كه می گیریم بر مبنای عقل و منطق باشد نه صرفاً احساسات .
مؤثرترین راه برای تقویت حس عزت نفس گفتگو و تلقین به خود است باید افكار مثبت خود را در مورد تصویری كه از خود در آینده در ذهن می پرورانیم و كارهائیكه برای نیل به هدف انجام می دهیم تقویت نمائیم .
یك شخص موفق :
توجه عمیقی به لیاقت و ارزش ذاتی خود دارد و از ترس و اضطراب كه بین افراد عمومیت دارد واقفند ولی هیچ گاه تسلیم آن نمی شود و پیوسته باخود نجوا می كنند كه: « من از عهده انجام كارهایم به خوبی بر می آیم » .
همه ما این واقعیت را درك می كنیم كه ما هیچكدام با وضع فیزیكی و روحی مساوی به دنیا نیامده ایم ولی با این حقوق مساوی به دنیا آمده ایم كه احساس داشته باشیم ، لذت ببریم ، شاد باشیم و خود را مستحق احراز بالاترین مقام ها بدانیم .
ما می توانیم از همین امروز از عزت نفس بیشتری برخوردار باشیم به شرط اینكه :
۱ـ همیشه در زندگی آراسته باشیم .
۲ـ در هر مكالمه تلفنی یا اولین ملاقات ابتدا نام خود را بر زبان آورده و خود را معرفی كنید . با ارج نهادن به نام خود ، عادت می كنید برای خود ارزش قائل شوید .
۳ـ فهرستی از خصائل خوبی كه برای عزت نفس در خود سراغ دارید تهیه كنید و روی كاغذ بنویسید .
۴ـ هنگامی كه فردی از شما تقدیر می كند با كلمه ای ساده و مؤدبانه « متشكرم » جواب دهید .
۵ـ هنگام شركت در سخنرانی و كنفرانس ها در جلوترین صف بنشینید و در صورت امكان بحث كوچكی در جلسه داشته باشید .
۶ـ افراشته و مقتدرانه با حالت آرام و گام های تند راه بروید ، ثابت شده افرادیكه چنین راه می روند به خود اعتماد دارند .
۷ـ خود را با دیگران مقایسه نكنید .
۸ـ با زبان مثبت و دلگرم كننده صحبت كنید .
۹ـ به هر زبان كه صحبت كنید لبخندی بر لبان داشته باشید .
۳- كنترل خود و قبول مسئولیت:
افراد موفق در زندگی مسئولیت كارهائی را كه انجام می دهند گردن می گیرند . افراد موفق بر این باورند كه خود آنها قادر به كنترل و جلوگیری از خیلی از حوادث زندگی بوده و می باشد ما هم از همین امروز برای تقویت حس قبول مسئولیت و كنترل خود وارد عمل می شویم به شرط اینكه :
۱ـ آشكارا و شرافتمندانه مسئولیت وضع كنونی خود را به گردن گیریم .
۲ـ اراده داشته باشیم و به جای جمله من باید ، بگویید من تصمیم دارم و به جای جمله من بیم دارم ، بگویید من خوش دارم این كار را انجام دهم .
۳ـ همه روزه در هر كاری این شعار مثبت را با خود داشته باشیم :
« پاداش هایی كه من در زندگی دریافت می كنم دلیل خدماتی است كه انجام می دهم »
۴ـ یك برنامه زمانی منظم ، هر هفته برای نامه ها و تلفن های در خواست كار در نظر بگیرید .
۵ـ « كار امروز را به فردا واگذار نكنید » این روش را شعار همیشگی زندگی خود قرار دهید .
۶ـ بنشینید ، و وضع و عادات واقعی و روش زندگی خود را آنچه كه هست روی كاغذ بیاورید .
۷ـ حداكثر تلاش خود را وقف كار شركت ، كارهای جاری و خدمت به دیگران نمائید .
۸ـ دانش و هنر خود را توسعه دهید .
۹ـ لحظه بیداری خود را نیم ساعت جلو بكشید و این نیم ساعت را به این سؤال پاسخ دهید كه چگونه وقت خودم را امروز صرف كارهای مهم خود تقسیم نمائیم .
۴ـ خود انتظاری مثبت ( انتظار پیش آمدهای خوب برای خود )
ما معمولاً آنچه را كه انتظار داریم به دست می آوریم . بهترین نشانه بارز و چشم گیر یك فرد موفق خود انتظاری مثبت او است كه در وی ایجاد یك خوش بینی كامل را می كند افراد موفق تردید به خود راه نمی دهند همچنین افراد موفق می دانند كه بد شانسی با تفكرات منفی شخس به وجود می آید . خوش بینی در كار و انتظار مثبت موجب چرخش زندگی به سوی بالا و جلب بهترین شانس ها می گردد .
ترس ها و نگرانی های ما منجر به ایجاد اضطراب می شود كه بی اندازه پریشان كننده است بر عكس با انتظار داشتن بهترین ها در زندگی ، شما خود را از لحاظ فكری و فیزیكی آماده قبول موفقیت می نمائید . پس از همین امروز برای خود انتظاری مثبت بیشتری وارد عمل شویم . به شرط اینكه :
۱ـ از صبحگاه تا شام با خود از مسائل و مطالب مثبت صحبت كنید برای مثال : « امروز هم یك روز خوب دیگری برای من است » .
۲ـ در بین تمام مناسبات و روابط شخصی خود ، مطلب جالبی كه موجب عبرت شما شده در نظر بگیرید و به تجربه ای كه كسب نموده اید اهمیت بگذارید .
۳ـ به مشكلات به عنوان فرصتی برای كسب تجربه نگاه كنید . لیستی از مشكلاتی كه مانع انجام كار شما شده است تهیه كنید و یك و یا دو جمله درباره هر كدام شرح دهید .
دوباره برگردید و دوباره دوباره آنها را شرح دهید ولی این دفعه از یك زاویه دیگر !! و به مشكلات به صورت موقعیت و فرصتی كه برای بكار گرفتن خلاقیت و مهارت شما دست داده به آنها نگاه كنید .
۴ـ سعی كنید همیشه سازنده و سودمند باشید و هنگامی كه فشار عصبی و اضطراب به شما روی می كند شروع به تنفس عمیق و آرام كنید . برای پائین آوردن تن صدا و آهنگ آن به صندلی تكیه كرده و عضلات خود را ریلكس و آرام كنید و به ملایمت به مسائل جواب كفته و راه حل سنجیده پیشنهاد نمائید .
۵ـ به سلامت خودتان توجه كامل داشته باشید . ناراحتی هائی كه قابل معالجه است رفع كنید و از آنچه كه به سلامت شما لطمه می زند و قابل احتراز است دوری كنید و از استراحت كردن لذت ببرید .
۶ـمكالمات روزمره شما نشان دهندهٔ هیجانات درونی و سلامت شما است . پس همیشه صحبت های دل چسب و تقویت كننده روحیه به خود و دیگران بگویید .
به عنوان مثال همیشه با خود بگوئید : « حس می كنم جوان و قوی هستم »
۷ـ بهترین راه برای اینكه پیوسته خوش بین باشید معاشرت با افراد خوش بین و موفق است .
۸ـ با شادی و خوشحالی از خواب برخیزید ، با موزیك از خواب برخیزید ، در زیر دوش آواز بخوانید ، صبحانه را با فرد خوش بین و با نشاط صرف كنید . بین راه منزل و كار به موزیك شاد گوش كنید . كتاب ها و مقالات آموزنده و الهام بخش را مطالعه كنید .
۵ـ وسعت نظر مثبت یا بلند نظری
یك شخص موفق در گذشته زندگی نمی كند بلكه از تجارب گذشته پند می گیرند و اشتباهات خود را تكرار نمی كنند ولی از خاطرات خوش گذشته لذت می برد . یك شخص موفق زندگی خود را به آینده كه دور از دید و نظر آنها است و قابل رؤیت نیست موكول نمی كند . هدف هائی را برای آینده قابل پیش بینی خود را در نظر می گیرند كه موجب فعالیت روزانه آنها می گردد .
افراد موفق درحال زندگی می كنند . در لحظه ای از زمان كه روی آن كنترل دارند . زندگی می كنند افراد موفق ، پیروزی خود را با محبوب ها و دوستان و اجتماعی كه كدر آن زندگی می كنند تقسیم می نمایند .
افراد موفق مرگ را آخرین مرحله زندگی نمی دانند بلكه مرگ را یك تحول و نقل و انتقال می دانند به این جهت ترسی به خود راه نمی دهند . ما نیز میتوانیم وسعت نظر داشته باشیم ، به شرط اینكه :
۱ـ از خود بپرسیم : من چه شایستگی هایی در خانواده ، بین دوستان ، همكاران ، اجتماع و دنیای خود دارم .
۲ـ از مردم مانند برادران و خواهران خود مراقبت كنیم .
۳ـ برای همسر یا آن كسی را كه دوست دارید ارزش قائل شویم و با جمله « من ترا دوست دارم » او را دلگرم كنیم .
۴ـ از امشب كودك خود را هنگام خواب ببوسیم و به او بگوئید : « من تو را برای همان چه هستی دوست دارم » و فردا مانند اینكه همبازی او هستند با او بازی كنیم .
۵ـ با تلفن یا ملاقات شخصی ، امروز به یكی از والدین یا منسوبان خود بگوئیم آنها برای شما چقدر ارزش دارند .
۶ـ در هفته چند ساعتی با یكی از پیران فامیل ملاقات و گفتگو كرده و به او دلگرمی بدهیم .
۷ـ به اندازه كافی بخوابیم و تغذیه مناسب داشته باشیم و ورزش را فراموش نكنیم .
۸ـ به شخص یا موسسه ای كه نیاز دارد و منبع درآمدی ندارد كمك مالی بكنیم .
۹ـ یك یا دو زبان خارجی بیاموزیم و عادات آن ملت ها را یاد بگیریم .

 

 

پنج خصوصیت یک فرد موفق

 

۱ـ خود آگاهی مثبت یا خودشناسی :
افراد موفق كسانی هستند كه از یك خودآگاهی واقعی برخوردارند . افراد موفق مایل اند از نیروی بالقوهٔ خود در عرصه پیكار زندگی اطلاع حاصل كنند و آن را زیركانه به كار برند . افراد موفق امین و درستكارند . افراد موفق افرادی هستند حساس و با عاطفه و با اطرافیان سازگارند آنها در برابر پیش آمدهای ناگوار نیازی به دارو های آرام بخش ندارند آنها خود را به خوبی با مسائل و مشكلات زندگی تطبیق می دهند .
افراد موفق افرادی هستند و طرق مختلفی را برای حل مسائل در نظر می گیرند و مناسب ترین آنها را انتخاب می كنند . افراد موفق یك خصوصیت استوار روحی و فكر را در خود رشد می دهند به عنوان مثال وقتی می گوییم فلان شخص فردی محكم است به این معنی است كه شكست ها و بدآوردن ها در این افراد ایجاد سستی و ناراحتی روحی و روانی نمی كند و از آن هدفی كه دارند دور نمی شوند . افراد موفق خود را می شناسد و می دانند كه هستند ، چه عقیده دارند و چه نقشی در زندگی ایفا می كنند و استعداد آنها چه قدر است .
البته : ما نیز می توانیم یك شخص موفق شویم در صورتی كه چشمان خود را به امكانات و راه كارهای موجود ، كه در دسترس ما است ، باز كنیم .
ما باید : وضع و نحوهٔ زندگی كنونی خود را تغییر دهیم و به نیروی كم نظیر باطنی خود متكی باشیم .
ما باید : بیاموزیم كه چگونه بر فشارهای روحی مسلط شویم و هر قدر كه می توانیم خود را درجهت مثبت سوق دهیم و تاثیرات منفی را از پیش برداریم .
یك تمرین برای خود شناسی ( راهی برای اصلاح خصوصیات بد و تقویت خصوصیات خوب ) :
لیستی از من هستم ها درست كنید كه دارای دو ستون باشد در بالای یك ستون نوشته شود صفات خوب و بالای ستون دیگر صفاتی كه نیاز به اصلاح دارند نوشته شود .
در هریك از ستون ها ده عدد از خصوصیات مورد نظر را با واقع بینی كامل بنویسید .
در مرحله اول سه صفتی را كه نیاز به اصلاح دارند و در نظر گرفته و برای اصلاح آنها اقدام كنید ( از افراد موفق در آن مورد می توان استفاده كرد ) و بقیهٔ خصوصیاتی را كه باید اصلاح شوند موقتاً فراموش كنید و با ده عدد از صفات برجسته خود را كه در ستون نام برده اید در نظر گرفته و با آنها زندگی كنید این صفات شما را به سوی هدفی كه می خواهید بروید خواهد رسانید .
۲ـ عزت نفس :
« من خودم را دوست دارم و به آنچه كه از پدر و مادرم به من رسیده و در سرشت من به ودیعه گذارده شده ارج می نهم . من از وجود خودم خوشحالم و ترجیح می دهم خودم باشم نه فردی دیگر . »
گفته های بالا نظر یك فرد موفق است . این گفته ها كلید اتكا به نفس در شخص می باشد .
اما : برای دستیابی به یك عزت نفس صحیح باید به موفقیت های گذشته خود در زندگی تمركز كرد و شكست ها و نقاط منفی خود را فقط به عنوان تصحیح كننده ای برای راهنمائی به سوی هدف هائی كه داریم به حساب آوریم . برای تقویت عزت نفس باید تصمیم هائی كه می گیریم بر مبنای عقل و منطق باشد نه صرفاً احساسات .
مؤثرترین راه برای تقویت حس عزت نفس گفتگو و تلقین به خود است باید افكار مثبت خود را در مورد تصویری كه از خود در آینده در ذهن می پرورانیم و كارهائیكه برای نیل به هدف انجام می دهیم تقویت نمائیم .
یك شخص موفق :
توجه عمیقی به لیاقت و ارزش ذاتی خود دارد و از ترس و اضطراب كه بین افراد عمومیت دارد واقفند ولی هیچ گاه تسلیم آن نمی شود و پیوسته باخود نجوا می كنند كه: « من از عهده انجام كارهایم به خوبی بر می آیم » .
همه ما این واقعیت را درك می كنیم كه ما هیچكدام با وضع فیزیكی و روحی مساوی به دنیا نیامده ایم ولی با این حقوق مساوی به دنیا آمده ایم كه احساس داشته باشیم ، لذت ببریم ، شاد باشیم و خود را مستحق احراز بالاترین مقام ها بدانیم .
ما می توانیم از همین امروز از عزت نفس بیشتری برخوردار باشیم به شرط اینكه :
۱ـ همیشه در زندگی آراسته باشیم .
۲ـ در هر مكالمه تلفنی یا اولین ملاقات ابتدا نام خود را بر زبان آورده و خود را معرفی كنید . با ارج نهادن به نام خود ، عادت می كنید برای خود ارزش قائل شوید .
۳ـ فهرستی از خصائل خوبی كه برای عزت نفس در خود سراغ دارید تهیه كنید و روی كاغذ بنویسید .
۴ـ هنگامی كه فردی از شما تقدیر می كند با كلمه ای ساده و مؤدبانه « متشكرم » جواب دهید .
۵ـ هنگام شركت در سخنرانی و كنفرانس ها در جلوترین صف بنشینید و در صورت امكان بحث كوچكی در جلسه داشته باشید .
۶ـ افراشته و مقتدرانه با حالت آرام و گام های تند راه بروید ، ثابت شده افرادیكه چنین راه می روند به خود اعتماد دارند .
۷ـ خود را با دیگران مقایسه نكنید .
۸ـ با زبان مثبت و دلگرم كننده صحبت كنید .
۹ـ به هر زبان كه صحبت كنید لبخندی بر لبان داشته باشید .
۳- كنترل خود و قبول مسئولیت:
افراد موفق در زندگی مسئولیت كارهائی را كه انجام می دهند گردن می گیرند . افراد موفق بر این باورند كه خود آنها قادر به كنترل و جلوگیری از خیلی از حوادث زندگی بوده و می باشد ما هم از همین امروز برای تقویت حس قبول مسئولیت و كنترل خود وارد عمل می شویم به شرط اینكه :
۱ـ آشكارا و شرافتمندانه مسئولیت وضع كنونی خود را به گردن گیریم .
۲ـ اراده داشته باشیم و به جای جمله من باید ، بگویید من تصمیم دارم و به جای جمله من بیم دارم ، بگویید من خوش دارم این كار را انجام دهم .
۳ـ همه روزه در هر كاری این شعار مثبت را با خود داشته باشیم :
« پاداش هایی كه من در زندگی دریافت می كنم دلیل خدماتی است كه انجام می دهم »
۴ـ یك برنامه زمانی منظم ، هر هفته برای نامه ها و تلفن های در خواست كار در نظر بگیرید .
۵ـ « كار امروز را به فردا واگذار نكنید » این روش را شعار همیشگی زندگی خود قرار دهید .
۶ـ بنشینید ، و وضع و عادات واقعی و روش زندگی خود را آنچه كه هست روی كاغذ بیاورید .
۷ـ حداكثر تلاش خود را وقف كار شركت ، كارهای جاری و خدمت به دیگران نمائید .
۸ـ دانش و هنر خود را توسعه دهید .
۹ـ لحظه بیداری خود را نیم ساعت جلو بكشید و این نیم ساعت را به این سؤال پاسخ دهید كه چگونه وقت خودم را امروز صرف كارهای مهم خود تقسیم نمائیم .
۴ـ خود انتظاری مثبت ( انتظار پیش آمدهای خوب برای خود )
ما معمولاً آنچه را كه انتظار داریم به دست می آوریم . بهترین نشانه بارز و چشم گیر یك فرد موفق خود انتظاری مثبت او است كه در وی ایجاد یك خوش بینی كامل را می كند افراد موفق تردید به خود راه نمی دهند همچنین افراد موفق می دانند كه بد شانسی با تفكرات منفی شخس به وجود می آید . خوش بینی در كار و انتظار مثبت موجب چرخش زندگی به سوی بالا و جلب بهترین شانس ها می گردد .
ترس ها و نگرانی های ما منجر به ایجاد اضطراب می شود كه بی اندازه پریشان كننده است بر عكس با انتظار داشتن بهترین ها در زندگی ، شما خود را از لحاظ فكری و فیزیكی آماده قبول موفقیت می نمائید . پس از همین امروز برای خود انتظاری مثبت بیشتری وارد عمل شویم . به شرط اینكه :
۱ـ از صبحگاه تا شام با خود از مسائل و مطالب مثبت صحبت كنید برای مثال : « امروز هم یك روز خوب دیگری برای من است » .
۲ـ در بین تمام مناسبات و روابط شخصی خود ، مطلب جالبی كه موجب عبرت شما شده در نظر بگیرید و به تجربه ای كه كسب نموده اید اهمیت بگذارید .
۳ـ به مشكلات به عنوان فرصتی برای كسب تجربه نگاه كنید . لیستی از مشكلاتی كه مانع انجام كار شما شده است تهیه كنید و یك و یا دو جمله درباره هر كدام شرح دهید .
دوباره برگردید و دوباره دوباره آنها را شرح دهید ولی این دفعه از یك زاویه دیگر !! و به مشكلات به صورت موقعیت و فرصتی كه برای بكار گرفتن خلاقیت و مهارت شما دست داده به آنها نگاه كنید .
۴ـ سعی كنید همیشه سازنده و سودمند باشید و هنگامی كه فشار عصبی و اضطراب به شما روی می كند شروع به تنفس عمیق و آرام كنید . برای پائین آوردن تن صدا و آهنگ آن به صندلی تكیه كرده و عضلات خود را ریلكس و آرام كنید و به ملایمت به مسائل جواب كفته و راه حل سنجیده پیشنهاد نمائید .
۵ـ به سلامت خودتان توجه كامل داشته باشید . ناراحتی هائی كه قابل معالجه است رفع كنید و از آنچه كه به سلامت شما لطمه می زند و قابل احتراز است دوری كنید و از استراحت كردن لذت ببرید .
۶ـمكالمات روزمره شما نشان دهندهٔ هیجانات درونی و سلامت شما است . پس همیشه صحبت های دل چسب و تقویت كننده روحیه به خود و دیگران بگویید .
به عنوان مثال همیشه با خود بگوئید : « حس می كنم جوان و قوی هستم »
۷ـ بهترین راه برای اینكه پیوسته خوش بین باشید معاشرت با افراد خوش بین و موفق است .
۸ـ با شادی و خوشحالی از خواب برخیزید ، با موزیك از خواب برخیزید ، در زیر دوش آواز بخوانید ، صبحانه را با فرد خوش بین و با نشاط صرف كنید . بین راه منزل و كار به موزیك شاد گوش كنید . كتاب ها و مقالات آموزنده و الهام بخش را مطالعه كنید .
۵ـ وسعت نظر مثبت یا بلند نظری
یك شخص موفق در گذشته زندگی نمی كند بلكه از تجارب گذشته پند می گیرند و اشتباهات خود را تكرار نمی كنند ولی از خاطرات خوش گذشته لذت می برد . یك شخص موفق زندگی خود را به آینده كه دور از دید و نظر آنها است و قابل رؤیت نیست موكول نمی كند . هدف هائی را برای آینده قابل پیش بینی خود را در نظر می گیرند كه موجب فعالیت روزانه آنها می گردد .
افراد موفق درحال زندگی می كنند . در لحظه ای از زمان كه روی آن كنترل دارند . زندگی می كنند افراد موفق ، پیروزی خود را با محبوب ها و دوستان و اجتماعی كه كدر آن زندگی می كنند تقسیم می نمایند .
افراد موفق مرگ را آخرین مرحله زندگی نمی دانند بلكه مرگ را یك تحول و نقل و انتقال می دانند به این جهت ترسی به خود راه نمی دهند . ما نیز میتوانیم وسعت نظر داشته باشیم ، به شرط اینكه :
۱ـ از خود بپرسیم : من چه شایستگی هایی در خانواده ، بین دوستان ، همكاران ، اجتماع و دنیای خود دارم .
۲ـ از مردم مانند برادران و خواهران خود مراقبت كنیم .
۳ـ برای همسر یا آن كسی را كه دوست دارید ارزش قائل شویم و با جمله « من ترا دوست دارم » او را دلگرم كنیم .
۴ـ از امشب كودك خود را هنگام خواب ببوسیم و به او بگوئید : « من تو را برای همان چه هستی دوست دارم » و فردا مانند اینكه همبازی او هستند با او بازی كنیم .
۵ـ با تلفن یا ملاقات شخصی ، امروز به یكی از والدین یا منسوبان خود بگوئیم آنها برای شما چقدر ارزش دارند .
۶ـ در هفته چند ساعتی با یكی از پیران فامیل ملاقات و گفتگو كرده و به او دلگرمی بدهیم .
۷ـ به اندازه كافی بخوابیم و تغذیه مناسب داشته باشیم و ورزش را فراموش نكنیم .
۸ـ به شخص یا موسسه ای كه نیاز دارد و منبع درآمدی ندارد كمك مالی بكنیم .
۹ـ یك یا دو زبان خارجی بیاموزیم و عادات آن ملت ها را یاد بگیریم .

 

 

پنج خصوصیت یک فرد موفق

۱ـ خود آگاهی مثبت یا خودشناسی :
افراد موفق كسانی هستند كه از یك خودآگاهی واقعی برخوردارند . افراد موفق مایل اند از نیروی بالقوهٔ خود در عرصه پیكار زندگی اطلاع حاصل كنند و آن را زیركانه به كار برند . افراد موفق امین و درستكارند . افراد موفق افرادی هستند حساس و با عاطفه و با اطرافیان سازگارند آنها در برابر پیش آمدهای ناگوار نیازی به دارو های آرام بخش ندارند آنها خود را به خوبی با مسائل و مشكلات زندگی تطبیق می دهند .
افراد موفق افرادی هستند و طرق مختلفی را برای حل مسائل در نظر می گیرند و مناسب ترین آنها را انتخاب می كنند . افراد موفق یك خصوصیت استوار روحی و فكر را در خود رشد می دهند به عنوان مثال وقتی می گوییم فلان شخص فردی محكم است به این معنی است كه شكست ها و بدآوردن ها در این افراد ایجاد سستی و ناراحتی روحی و روانی نمی كند و از آن هدفی كه دارند دور نمی شوند . افراد موفق خود را می شناسد و می دانند كه هستند ، چه عقیده دارند و چه نقشی در زندگی ایفا می كنند و استعداد آنها چه قدر است .
البته : ما نیز می توانیم یك شخص موفق شویم در صورتی كه چشمان خود را به امكانات و راه كارهای موجود ، كه در دسترس ما است ، باز كنیم .
ما باید : وضع و نحوهٔ زندگی كنونی خود را تغییر دهیم و به نیروی كم نظیر باطنی خود متكی باشیم .
ما باید : بیاموزیم كه چگونه بر فشارهای روحی مسلط شویم و هر قدر كه می توانیم خود را درجهت مثبت سوق دهیم و تاثیرات منفی را از پیش برداریم .
یك تمرین برای خود شناسی ( راهی برای اصلاح خصوصیات بد و تقویت خصوصیات خوب ) :
لیستی از من هستم ها درست كنید كه دارای دو ستون باشد در بالای یك ستون نوشته شود صفات خوب و بالای ستون دیگر صفاتی كه نیاز به اصلاح دارند نوشته شود .
در هریك از ستون ها ده عدد از خصوصیات مورد نظر را با واقع بینی كامل بنویسید .
در مرحله اول سه صفتی را كه نیاز به اصلاح دارند و در نظر گرفته و برای اصلاح آنها اقدام كنید ( از افراد موفق در آن مورد می توان استفاده كرد ) و بقیهٔ خصوصیاتی را كه باید اصلاح شوند موقتاً فراموش كنید و با ده عدد از صفات برجسته خود را كه در ستون نام برده اید در نظر گرفته و با آنها زندگی كنید این صفات شما را به سوی هدفی كه می خواهید بروید خواهد رسانید .
۲ـ عزت نفس :
« من خودم را دوست دارم و به آنچه كه از پدر و مادرم به من رسیده و در سرشت من به ودیعه گذارده شده ارج می نهم . من از وجود خودم خوشحالم و ترجیح می دهم خودم باشم نه فردی دیگر . »
گفته های بالا نظر یك فرد موفق است . این گفته ها كلید اتكا به نفس در شخص می باشد .
اما : برای دستیابی به یك عزت نفس صحیح باید به موفقیت های گذشته خود در زندگی تمركز كرد و شكست ها و نقاط منفی خود را فقط به عنوان تصحیح كننده ای برای راهنمائی به سوی هدف هائی كه داریم به حساب آوریم . برای تقویت عزت نفس باید تصمیم هائی كه می گیریم بر مبنای عقل و منطق باشد نه صرفاً احساسات .
مؤثرترین راه برای تقویت حس عزت نفس گفتگو و تلقین به خود است باید افكار مثبت خود را در مورد تصویری كه از خود در آینده در ذهن می پرورانیم و كارهائیكه برای نیل به هدف انجام می دهیم تقویت نمائیم .
یك شخص موفق :
توجه عمیقی به لیاقت و ارزش ذاتی خود دارد و از ترس و اضطراب كه بین افراد عمومیت دارد واقفند ولی هیچ گاه تسلیم آن نمی شود و پیوسته باخود نجوا می كنند كه: « من از عهده انجام كارهایم به خوبی بر می آیم » .
همه ما این واقعیت را درك می كنیم كه ما هیچكدام با وضع فیزیكی و روحی مساوی به دنیا نیامده ایم ولی با این حقوق مساوی به دنیا آمده ایم كه احساس داشته باشیم ، لذت ببریم ، شاد باشیم و خود را مستحق احراز بالاترین مقام ها بدانیم .
ما می توانیم از همین امروز از عزت نفس بیشتری برخوردار باشیم به شرط اینكه :
۱ـ همیشه در زندگی آراسته باشیم .
۲ـ در هر مكالمه تلفنی یا اولین ملاقات ابتدا نام خود را بر زبان آورده و خود را معرفی كنید . با ارج نهادن به نام خود ، عادت می كنید برای خود ارزش قائل شوید .
۳ـ فهرستی از خصائل خوبی كه برای عزت نفس در خود سراغ دارید تهیه كنید و روی كاغذ بنویسید .
۴ـ هنگامی كه فردی از شما تقدیر می كند با كلمه ای ساده و مؤدبانه « متشكرم » جواب دهید .
۵ـ هنگام شركت در سخنرانی و كنفرانس ها در جلوترین صف بنشینید و در صورت امكان بحث كوچكی در جلسه داشته باشید .
۶ـ افراشته و مقتدرانه با حالت آرام و گام های تند راه بروید ، ثابت شده افرادیكه چنین راه می روند به خود اعتماد دارند .
۷ـ خود را با دیگران مقایسه نكنید .
۸ـ با زبان مثبت و دلگرم كننده صحبت كنید .
۹ـ به هر زبان كه صحبت كنید لبخندی بر لبان داشته باشید .
۳- كنترل خود و قبول مسئولیت:
افراد موفق در زندگی مسئولیت كارهائی را كه انجام می دهند گردن می گیرند . افراد موفق بر این باورند كه خود آنها قادر به كنترل و جلوگیری از خیلی از حوادث زندگی بوده و می باشد ما هم از همین امروز برای تقویت حس قبول مسئولیت و كنترل خود وارد عمل می شویم به شرط اینكه :
۱ـ آشكارا و شرافتمندانه مسئولیت وضع كنونی خود را به گردن گیریم .
۲ـ اراده داشته باشیم و به جای جمله من باید ، بگویید من تصمیم دارم و به جای جمله من بیم دارم ، بگویید من خوش دارم این كار را انجام دهم .
۳ـ همه روزه در هر كاری این شعار مثبت را با خود داشته باشیم :
« پاداش هایی كه من در زندگی دریافت می كنم دلیل خدماتی است كه انجام می دهم »
۴ـ یك برنامه زمانی منظم ، هر هفته برای نامه ها و تلفن های در خواست كار در نظر بگیرید .
۵ـ « كار امروز را به فردا واگذار نكنید » این روش را شعار همیشگی زندگی خود قرار دهید .
۶ـ بنشینید ، و وضع و عادات واقعی و روش زندگی خود را آنچه كه هست روی كاغذ بیاورید .
۷ـ حداكثر تلاش خود را وقف كار شركت ، كارهای جاری و خدمت به دیگران نمائید .
۸ـ دانش و هنر خود را توسعه دهید .
۹ـ لحظه بیداری خود را نیم ساعت جلو بكشید و این نیم ساعت را به این سؤال پاسخ دهید كه چگونه وقت خودم را امروز صرف كارهای مهم خود تقسیم نمائیم .
۴ـ خود انتظاری مثبت ( انتظار پیش آمدهای خوب برای خود )
ما معمولاً آنچه را كه انتظار داریم به دست می آوریم . بهترین نشانه بارز و چشم گیر یك فرد موفق خود انتظاری مثبت او است كه در وی ایجاد یك خوش بینی كامل را می كند افراد موفق تردید به خود راه نمی دهند همچنین افراد موفق می دانند كه بد شانسی با تفكرات منفی شخس به وجود می آید . خوش بینی در كار و انتظار مثبت موجب چرخش زندگی به سوی بالا و جلب بهترین شانس ها می گردد .
ترس ها و نگرانی های ما منجر به ایجاد اضطراب می شود كه بی اندازه پریشان كننده است بر عكس با انتظار داشتن بهترین ها در زندگی ، شما خود را از لحاظ فكری و فیزیكی آماده قبول موفقیت می نمائید . پس از همین امروز برای خود انتظاری مثبت بیشتری وارد عمل شویم . به شرط اینكه :
۱ـ از صبحگاه تا شام با خود از مسائل و مطالب مثبت صحبت كنید برای مثال : « امروز هم یك روز خوب دیگری برای من است » .
۲ـ در بین تمام مناسبات و روابط شخصی خود ، مطلب جالبی كه موجب عبرت شما شده در نظر بگیرید و به تجربه ای كه كسب نموده اید اهمیت بگذارید .
۳ـ به مشكلات به عنوان فرصتی برای كسب تجربه نگاه كنید . لیستی از مشكلاتی كه مانع انجام كار شما شده است تهیه كنید و یك و یا دو جمله درباره هر كدام شرح دهید .
دوباره برگردید و دوباره دوباره آنها را شرح دهید ولی این دفعه از یك زاویه دیگر !! و به مشكلات به صورت موقعیت و فرصتی كه برای بكار گرفتن خلاقیت و مهارت شما دست داده به آنها نگاه كنید .
۴ـ سعی كنید همیشه سازنده و سودمند باشید و هنگامی كه فشار عصبی و اضطراب به شما روی می كند شروع به تنفس عمیق و آرام كنید . برای پائین آوردن تن صدا و آهنگ آن به صندلی تكیه كرده و عضلات خود را ریلكس و آرام كنید و به ملایمت به مسائل جواب كفته و راه حل سنجیده پیشنهاد نمائید .
۵ـ به سلامت خودتان توجه كامل داشته باشید . ناراحتی هائی كه قابل معالجه است رفع كنید و از آنچه كه به سلامت شما لطمه می زند و قابل احتراز است دوری كنید و از استراحت كردن لذت ببرید .
۶ـمكالمات روزمره شما نشان دهندهٔ هیجانات درونی و سلامت شما است . پس همیشه صحبت های دل چسب و تقویت كننده روحیه به خود و دیگران بگویید .
به عنوان مثال همیشه با خود بگوئید : « حس می كنم جوان و قوی هستم »
۷ـ بهترین راه برای اینكه پیوسته خوش بین باشید معاشرت با افراد خوش بین و موفق است .
۸ـ با شادی و خوشحالی از خواب برخیزید ، با موزیك از خواب برخیزید ، در زیر دوش آواز بخوانید ، صبحانه را با فرد خوش بین و با نشاط صرف كنید . بین راه منزل و كار به موزیك شاد گوش كنید . كتاب ها و مقالات آموزنده و الهام بخش را مطالعه كنید .
۵ـ وسعت نظر مثبت یا بلند نظری
یك شخص موفق در گذشته زندگی نمی كند بلكه از تجارب گذشته پند می گیرند و اشتباهات خود را تكرار نمی كنند ولی از خاطرات خوش گذشته لذت می برد . یك شخص موفق زندگی خود را به آینده كه دور از دید و نظر آنها است و قابل رؤیت نیست موكول نمی كند . هدف هائی را برای آینده قابل پیش بینی خود را در نظر می گیرند كه موجب فعالیت روزانه آنها می گردد .
افراد موفق درحال زندگی می كنند . در لحظه ای از زمان كه روی آن كنترل دارند . زندگی می كنند افراد موفق ، پیروزی خود را با محبوب ها و دوستان و اجتماعی كه كدر آن زندگی می كنند تقسیم می نمایند .
افراد موفق مرگ را آخرین مرحله زندگی نمی دانند بلكه مرگ را یك تحول و نقل و انتقال می دانند به این جهت ترسی به خود راه نمی دهند . ما نیز میتوانیم وسعت نظر داشته باشیم ، به شرط اینكه :
۱ـ از خود بپرسیم : من چه شایستگی هایی در خانواده ، بین دوستان ، همكاران ، اجتماع و دنیای خود دارم .
۲ـ از مردم مانند برادران و خواهران خود مراقبت كنیم .
۳ـ برای همسر یا آن كسی را كه دوست دارید ارزش قائل شویم و با جمله « من ترا دوست دارم » او را دلگرم كنیم .
۴ـ از امشب كودك خود را هنگام خواب ببوسیم و به او بگوئید : « من تو را برای همان چه هستی دوست دارم » و فردا مانند اینكه همبازی او هستند با او بازی كنیم .
۵ـ با تلفن یا ملاقات شخصی ، امروز به یكی از والدین یا منسوبان خود بگوئیم آنها برای شما چقدر ارزش دارند .
۶ـ در هفته چند ساعتی با یكی از پیران فامیل ملاقات و گفتگو كرده و به او دلگرمی بدهیم .
۷ـ به اندازه كافی بخوابیم و تغذیه مناسب داشته باشیم و ورزش را فراموش نكنیم .
۸ـ به شخص یا موسسه ای كه نیاز دارد و منبع درآمدی ندارد كمك مالی بكنیم .
۹ـ یك یا دو زبان خارجی بیاموزیم و عادات آن ملت ها را یاد بگیریم .

 

پنج خصوصیت یک فرد موفق

۱ـ خود آگاهی مثبت یا خودشناسی :
افراد موفق كسانی هستند كه از یك خودآگاهی واقعی برخوردارند . افراد موفق مایل اند از نیروی بالقوهٔ خود در عرصه پیكار زندگی اطلاع حاصل كنند و آن را زیركانه به كار برند . افراد موفق امین و درستكارند . افراد موفق افرادی هستند حساس و با عاطفه و با اطرافیان سازگارند آنها در برابر پیش آمدهای ناگوار نیازی به دارو های آرام بخش ندارند آنها خود را به خوبی با مسائل و مشكلات زندگی تطبیق می دهند .
افراد موفق افرادی هستند و طرق مختلفی را برای حل مسائل در نظر می گیرند و مناسب ترین آنها را انتخاب می كنند . افراد موفق یك خصوصیت استوار روحی و فكر را در خود رشد می دهند به عنوان مثال وقتی می گوییم فلان شخص فردی محكم است به این معنی است كه شكست ها و بدآوردن ها در این افراد ایجاد سستی و ناراحتی روحی و روانی نمی كند و از آن هدفی كه دارند دور نمی شوند . افراد موفق خود را می شناسد و می دانند كه هستند ، چه عقیده دارند و چه نقشی در زندگی ایفا می كنند و استعداد آنها چه قدر است .
البته : ما نیز می توانیم یك شخص موفق شویم در صورتی كه چشمان خود را به امكانات و راه كارهای موجود ، كه در دسترس ما است ، باز كنیم .
ما باید : وضع و نحوهٔ زندگی كنونی خود را تغییر دهیم و به نیروی كم نظیر باطنی خود متكی باشیم .
ما باید : بیاموزیم كه چگونه بر فشارهای روحی مسلط شویم و هر قدر كه می توانیم خود را درجهت مثبت سوق دهیم و تاثیرات منفی را از پیش برداریم .
یك تمرین برای خود شناسی ( راهی برای اصلاح خصوصیات بد و تقویت خصوصیات خوب ) :
لیستی از من هستم ها درست كنید كه دارای دو ستون باشد در بالای یك ستون نوشته شود صفات خوب و بالای ستون دیگر صفاتی كه نیاز به اصلاح دارند نوشته شود .
در هریك از ستون ها ده عدد از خصوصیات مورد نظر را با واقع بینی كامل بنویسید .
در مرحله اول سه صفتی را كه نیاز به اصلاح دارند و در نظر گرفته و برای اصلاح آنها اقدام كنید ( از افراد موفق در آن مورد می توان استفاده كرد ) و بقیهٔ خصوصیاتی را كه باید اصلاح شوند موقتاً فراموش كنید و با ده عدد از صفات برجسته خود را كه در ستون نام برده اید در نظر گرفته و با آنها زندگی كنید این صفات شما را به سوی هدفی كه می خواهید بروید خواهد رسانید .
۲ـ عزت نفس :
« من خودم را دوست دارم و به آنچه كه از پدر و مادرم به من رسیده و در سرشت من به ودیعه گذارده شده ارج می نهم . من از وجود خودم خوشحالم و ترجیح می دهم خودم باشم نه فردی دیگر . »
گفته های بالا نظر یك فرد موفق است . این گفته ها كلید اتكا به نفس در شخص می باشد .
اما : برای دستیابی به یك عزت نفس صحیح باید به موفقیت های گذشته خود در زندگی تمركز كرد و شكست ها و نقاط منفی خود را فقط به عنوان تصحیح كننده ای برای راهنمائی به سوی هدف هائی كه داریم به حساب آوریم . برای تقویت عزت نفس باید تصمیم هائی كه می گیریم بر مبنای عقل و منطق باشد نه صرفاً احساسات .
مؤثرترین راه برای تقویت حس عزت نفس گفتگو و تلقین به خود است باید افكار مثبت خود را در مورد تصویری كه از خود در آینده در ذهن می پرورانیم و كارهائیكه برای نیل به هدف انجام می دهیم تقویت نمائیم .
یك شخص موفق :
توجه عمیقی به لیاقت و ارزش ذاتی خود دارد و از ترس و اضطراب كه بین افراد عمومیت دارد واقفند ولی هیچ گاه تسلیم آن نمی شود و پیوسته باخود نجوا می كنند كه: « من از عهده انجام كارهایم به خوبی بر می آیم » .
همه ما این واقعیت را درك می كنیم كه ما هیچكدام با وضع فیزیكی و روحی مساوی به دنیا نیامده ایم ولی با این حقوق مساوی به دنیا آمده ایم كه احساس داشته باشیم ، لذت ببریم ، شاد باشیم و خود را مستحق احراز بالاترین مقام ها بدانیم .
ما می توانیم از همین امروز از عزت نفس بیشتری برخوردار باشیم به شرط اینكه :
۱ـ همیشه در زندگی آراسته باشیم .
۲ـ در هر مكالمه تلفنی یا اولین ملاقات ابتدا نام خود را بر زبان آورده و خود را معرفی كنید . با ارج نهادن به نام خود ، عادت می كنید برای خود ارزش قائل شوید .
۳ـ فهرستی از خصائل خوبی كه برای عزت نفس در خود سراغ دارید تهیه كنید و روی كاغذ بنویسید .
۴ـ هنگامی كه فردی از شما تقدیر می كند با كلمه ای ساده و مؤدبانه « متشكرم » جواب دهید .
۵ـ هنگام شركت در سخنرانی و كنفرانس ها در جلوترین صف بنشینید و در صورت امكان بحث كوچكی در جلسه داشته باشید .
۶ـ افراشته و مقتدرانه با حالت آرام و گام های تند راه بروید ، ثابت شده افرادیكه چنین راه می روند به خود اعتماد دارند .
۷ـ خود را با دیگران مقایسه نكنید .
۸ـ با زبان مثبت و دلگرم كننده صحبت كنید .
۹ـ به هر زبان كه صحبت كنید لبخندی بر لبان داشته باشید .
۳- كنترل خود و قبول مسئولیت:
افراد موفق در زندگی مسئولیت كارهائی را كه انجام می دهند گردن می گیرند . افراد موفق بر این باورند كه خود آنها قادر به كنترل و جلوگیری از خیلی از حوادث زندگی بوده و می باشد ما هم از همین امروز برای تقویت حس قبول مسئولیت و كنترل خود وارد عمل می شویم به شرط اینكه :
۱ـ آشكارا و شرافتمندانه مسئولیت وضع كنونی خود را به گردن گیریم .
۲ـ اراده داشته باشیم و به جای جمله من باید ، بگویید من تصمیم دارم و به جای جمله من بیم دارم ، بگویید من خوش دارم این كار را انجام دهم .
۳ـ همه روزه در هر كاری این شعار مثبت را با خود داشته باشیم :
« پاداش هایی كه من در زندگی دریافت می كنم دلیل خدماتی است كه انجام می دهم »
۴ـ یك برنامه زمانی منظم ، هر هفته برای نامه ها و تلفن های در خواست كار در نظر بگیرید .
۵ـ « كار امروز را به فردا واگذار نكنید » این روش را شعار همیشگی زندگی خود قرار دهید .
۶ـ بنشینید ، و وضع و عادات واقعی و روش زندگی خود را آنچه كه هست روی كاغذ بیاورید .
۷ـ حداكثر تلاش خود را وقف كار شركت ، كارهای جاری و خدمت به دیگران نمائید .
۸ـ دانش و هنر خود را توسعه دهید .
۹ـ لحظه بیداری خود را نیم ساعت جلو بكشید و این نیم ساعت را به این سؤال پاسخ دهید كه چگونه وقت خودم را امروز صرف كارهای مهم خود تقسیم نمائیم .
۴ـ خود انتظاری مثبت ( انتظار پیش آمدهای خوب برای خود )
ما معمولاً آنچه را كه انتظار داریم به دست می آوریم . بهترین نشانه بارز و چشم گیر یك فرد موفق خود انتظاری مثبت او است كه در وی ایجاد یك خوش بینی كامل را می كند افراد موفق تردید به خود راه نمی دهند همچنین افراد موفق می دانند كه بد شانسی با تفكرات منفی شخس به وجود می آید . خوش بینی در كار و انتظار مثبت موجب چرخش زندگی به سوی بالا و جلب بهترین شانس ها می گردد .
ترس ها و نگرانی های ما منجر به ایجاد اضطراب می شود كه بی اندازه پریشان كننده است بر عكس با انتظار داشتن بهترین ها در زندگی ، شما خود را از لحاظ فكری و فیزیكی آماده قبول موفقیت می نمائید . پس از همین امروز برای خود انتظاری مثبت بیشتری وارد عمل شویم . به شرط اینكه :
۱ـ از صبحگاه تا شام با خود از مسائل و مطالب مثبت صحبت كنید برای مثال : « امروز هم یك روز خوب دیگری برای من است » .
۲ـ در بین تمام مناسبات و روابط شخصی خود ، مطلب جالبی كه موجب عبرت شما شده در نظر بگیرید و به تجربه ای كه كسب نموده اید اهمیت بگذارید .
۳ـ به مشكلات به عنوان فرصتی برای كسب تجربه نگاه كنید . لیستی از مشكلاتی كه مانع انجام كار شما شده است تهیه كنید و یك و یا دو جمله درباره هر كدام شرح دهید .
دوباره برگردید و دوباره دوباره آنها را شرح دهید ولی این دفعه از یك زاویه دیگر !! و به مشكلات به صورت موقعیت و فرصتی كه برای بكار گرفتن خلاقیت و مهارت شما دست داده به آنها نگاه كنید .
۴ـ سعی كنید همیشه سازنده و سودمند باشید و هنگامی كه فشار عصبی و اضطراب به شما روی می كند شروع به تنفس عمیق و آرام كنید . برای پائین آوردن تن صدا و آهنگ آن به صندلی تكیه كرده و عضلات خود را ریلكس و آرام كنید و به ملایمت به مسائل جواب كفته و راه حل سنجیده پیشنهاد نمائید .
۵ـ به سلامت خودتان توجه كامل داشته باشید . ناراحتی هائی كه قابل معالجه است رفع كنید و از آنچه كه به سلامت شما لطمه می زند و قابل احتراز است دوری كنید و از استراحت كردن لذت ببرید .
۶ـمكالمات روزمره شما نشان دهندهٔ هیجانات درونی و سلامت شما است . پس همیشه صحبت های دل چسب و تقویت كننده روحیه به خود و دیگران بگویید .
به عنوان مثال همیشه با خود بگوئید : « حس می كنم جوان و قوی هستم »
۷ـ بهترین راه برای اینكه پیوسته خوش بین باشید معاشرت با افراد خوش بین و موفق است .
۸ـ با شادی و خوشحالی از خواب برخیزید ، با موزیك از خواب برخیزید ، در زیر دوش آواز بخوانید ، صبحانه را با فرد خوش بین و با نشاط صرف كنید . بین راه منزل و كار به موزیك شاد گوش كنید . كتاب ها و مقالات آموزنده و الهام بخش را مطالعه كنید .
۵ـ وسعت نظر مثبت یا بلند نظری
یك شخص موفق در گذشته زندگی نمی كند بلكه از تجارب گذشته پند می گیرند و اشتباهات خود را تكرار نمی كنند ولی از خاطرات خوش گذشته لذت می برد . یك شخص موفق زندگی خود را به آینده كه دور از دید و نظر آنها است و قابل رؤیت نیست موكول نمی كند . هدف هائی را برای آینده قابل پیش بینی خود را در نظر می گیرند كه موجب فعالیت روزانه آنها می گردد .
افراد موفق درحال زندگی می كنند . در لحظه ای از زمان كه روی آن كنترل دارند . زندگی می كنند افراد موفق ، پیروزی خود را با محبوب ها و دوستان و اجتماعی كه كدر آن زندگی می كنند تقسیم می نمایند .
افراد موفق مرگ را آخرین مرحله زندگی نمی دانند بلكه مرگ را یك تحول و نقل و انتقال می دانند به این جهت ترسی به خود راه نمی دهند . ما نیز میتوانیم وسعت نظر داشته باشیم ، به شرط اینكه :
۱ـ از خود بپرسیم : من چه شایستگی هایی در خانواده ، بین دوستان ، همكاران ، اجتماع و دنیای خود دارم .
۲ـ از مردم مانند برادران و خواهران خود مراقبت كنیم .
۳ـ برای همسر یا آن كسی را كه دوست دارید ارزش قائل شویم و با جمله « من ترا دوست دارم » او را دلگرم كنیم .
۴ـ از امشب كودك خود را هنگام خواب ببوسیم و به او بگوئید : « من تو را برای همان چه هستی دوست دارم » و فردا مانند اینكه همبازی او هستند با او بازی كنیم .
۵ـ با تلفن یا ملاقات شخصی ، امروز به یكی از والدین یا منسوبان خود بگوئیم آنها برای شما چقدر ارزش دارند .
۶ـ در هفته چند ساعتی با یكی از پیران فامیل ملاقات و گفتگو كرده و به او دلگرمی بدهیم .
۷ـ به اندازه كافی بخوابیم و تغذیه مناسب داشته باشیم و ورزش را فراموش نكنیم .
۸ـ به شخص یا موسسه ای كه نیاز دارد و منبع درآمدی ندارد كمك مالی بكنیم .
۹ـ یك یا دو زبان خارجی بیاموزیم و عادات آن ملت ها را یاد بگیریم .

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




برترین اخلاق در دنیا و آخرت
________________________________________
عفو گذشت از تقصیر دیگران و نادیده گرفتن خطاهای آنان، از مکارم و محاسن اخلاق و آداب معاشرت و از ویژگی‌های بارز اهل ایمان است. در قرآن کریم آمده است: «و ان تعفوا و تصفحوا و تغفروا فان الله غفور رحیم؛ اگر عفو کنید و صرف نظر نمایید و ببخشید (خداوند شما را می‌بخشد) چرا که خداوند آمرزنده و مهربان است» (تغابن/14).
________________________________________
امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) می‌فرماید: «المؤمن یعفو عمّن ظلمه؛ انسان مؤمن از جفاکاران خود گذشت می‌کند». همچنین آن حضرت در توصیف اهل ایمان می‌فرماید: «عفوه یغلبوا حقده؛ مؤمن گذشتش بر کینه‌اش غلبه دارد» (همان/311)، در جای دیگر نیز می‌فرماید: «المؤمن اذا قدر عفا ؛ مؤمن در وقت اقتدار (به جای کینه ورزی) گذشت می‌کند».
در قرآن کریم نیز، عفو و گذشت از ویژگی‌های پرهیزکاران دانسته شده است. خداوند سبحان می‌فرماید: «الذین ینفقون فی السراء و الضراء و الکاظمین الغیظ و العافین عن الناس والله یحب المحسنین؛ (پرهیزکاران) آن‌ها هستند که در وسعت و پریشانی انفاق می‌کنند و خشم خود را فرو می‌برند و از خطاهای مردم درمی گذرند و خدا نیکوکاران را دوست می‌دارد» (آل عمران ،134).

نیکوترین صفت پروردگار
در اهمیت عفو و گذشت همین بس که از نیکوترین صفات پروردگار است و امام سجاد (علیه السلام) در مقام ثنا و ستایش خداوند متعال او را با این وصف یاد می‌کند و می‌گوید: «انت الذی سمیت نفسک بالعفو فاعف عنی؛ این تویی که نام اقدس و اعلای خود را بخشاینده گذاشته‌ای پس بر من ببخشای».

بهترین اخلاق دنیا وآخرت
رسول اکرم (صلی الله علیه وآله) در ضمن حدیثی؛ عفو و اغماض را بهترین اخلاق دنیا و آخرت می شمارد و می‌فرماید: «آیا شما را از بهترین اخلاق دنیا و آخرت آگاه نسازم؟ پیوند با کسی که با تو قطع رابطه نموده، احسان به کسی که تو را محروم ساخته و گذشت از کسی که به تو ظلم کرده است».
امام صادق (علیه‌السلام) نیز عفو و گذشت هنگام قدرت را، سیره و روش فرستادگان الهی و اهل تقوا معرفی نموده‌اند: «العفو عند القدره من سنن المرسلین و المتقین»
محبوب‌ترین افراد نزد خداوند
در روایت دیگری از آن حضرت، عفو و گذشت مایه عزت انسان معرفی شده است: «عفو و گذشت را شیوه خود قرار دهید زیرا بخشش و گذشت جز بر عزت انسان نیفزاید پس نسبت به یکدیگر گذشت داشته باشید تا خدا شما را عزیز کند». نیز می‌فرمایند: «حضرت موسی (علیه السلام) به خداوند عرض کرد: خدایا کدامیک از بندگانت نزد تو محبوب‌ترند؟ خداوند متعال فرمودند: آن کس که هنگام قدرت عفو و گذشت کند».
در سیره پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) آمده است: «در ماجرای فتح مکه هنگامی که ابوسفیان و عبدالله بن امیه که پیامبر را آزار می‌دادند، اظهار ندامت کردند، امیرالمؤمنین (علیه السلام) به آن‌ها فرمود: بروید در مقابل پیامبر (صلی الله علیه وآله) بنشینید و همان جمله‌ای را که برادران حضرت یوسف در مقام عذرخواهی از حضرت یوسف اظهار داشتند، بر زبان جاری کنید، پیامبر شما را خواهد بخشید. آنان نیز خدمت رسول خدا (صلی الله علیه وآله) آمدند و گفتند: تالله لقد اثرک الله علینا و ان کنا لخاطئین؛ به خدا سوگند، خداوند تو را بر ما برتری داد و ما سخت در اشتباه بودیم (یوسف/91)سپس از پیامبر تقاضای عفو کردند. حضرت نیز این آیه را تلاوت کرد و از خطای آن‌ها درگذشت: «لا تثریب علیکم الیوم یغفر الله لکم و هو ارحم الراحمین؛ امروز ملامت و توبیخی بر شما نیست. خداوند شما را می‌بخشد و او ارحم الراحمین است». (یوسف/92)از حضرت علی (علیه السلام) نیز روایت شده: «هنگامی که بر دشمن خود پیروز شدی، عفو و گذشت را شکرانه این پیروزی قرار ده».
عفو و گذشت، روش فرستادگان خداوند است!
امام صادق (علیه‌السلام) نیز عفو و گذشت هنگام قدرت را، سیره و روش فرستادگان الهی و اهل تقوا معرفی نموده‌اند: «العفو عند القدره من سنن المرسلین و المتقین».
نقل شده: «یکی از منسوبین خلیفه عباسی هر وقت امام کاظم (علیه‌السلام) را می‌دید، به آن حضرت ناسزا می‌گفت و به ساحت مقدس امیر مؤمنان علی (علیه‌السلام) جسارت می‌کرد. روزی جمعی از دوستان امام کاظم (علیه‌السلام) به آن حضرت عرض کردند: اجازه دهید ما او را به قتل برسانیم.
امام کاظم (علیه‌السلام) آنان را از چنین اقدامی بازداشت و از حال آن مرد جویا شد. گفتند: در فلان مزرعه مشغول کشاورزی است. امام سوار بر مرکب خود شده و به سوی آن مزرعه رفت و وارد کشت و زرع او شد. او فریاد زد: کشت مرا پایمال نکن. حضرت همچنان سواره به سوی او رفت. وقتی به او رسید، پیاده شد و با کمال خوش‌رویی با او برخورد کرد و به او فرمود: چقدر خرج این کشت کرده‌ای؟ او جواب داد: صد دینار. امام (علیه‌السلام) فرمود: چقدر امید داری که از این مزرعه محصول به دست آوری؟ گفت: دویست دینار. امام (علیه‌السلام) کیسه‌ای که سیصد دینار در آن بود به او داد و فرمود: این را بگیر و کشت و زرع تو نیز برای خودت باشد و آنچه از خدا امید داری به تو برسد. آن مرد تحت تأثیر عظمت اخلاق امام کاظم (علیه‌السلام) قرار گرفت، برخاست و سر حضرت را بوسید و عرض کرد: مرا ببخش و از گستاخی‌های من بگذر. امام کاظم (علیه‌السلام) هنگام بازگشت به خانه، به آنان که اجازه کشتن آن مرد را از وی خواسته بودند، فرمود: کدام یک از این دو راه بهتر بود، آنچه شما می‌خواستید یا آنچه من انجام دادم و از شرّ او آسوده شدم!؟ .»

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




فتوت و جوانمردی در سیره انبیاء!
:
از مصداقهای جوانمردی، پارسا بودن در ظاهر و باطن، اعتماد کردن به چیزی که خدا برایمان ضمانت کرده، به عیب خود مشغول شدن و از عیب دیگران باز ماندن، خوش گمانی به خلق و حفظ حرمت آنان، قبول رفاقت از طرف دوستان و ایثار به موقع برای آنان، تحمّل آزار در راه خدا، شکایت نکردن از بلا و قبول آن، بخشش در نداری و دوری از بخل ورزیدن، سلامت خواستن از خدا و شکر بر عافیت، فروتنی و تکبر نکردن با برادران و راحت دیگران را بر خود ترجیح دادن است.

یكی از ویژگی های انسان های شریف و آزاده «جوانمردی» است که از مهم‌ترین و زیباترین صفات و فضائل اخلاقی به شمار می رود.
البته گاهی می بینیم عده ای جوانمردی را با قهرمان شدن در یک رشته ی ورزشی اشتباه می گیرند و فکر می کنند هر کسی که قهرمان شود جوانمرد است در حالیکه بین قهرمان رشته ی ورزشی و یک جوانمرد تفاوتهای زیادی وجود دارد.
هر کسی جوانمردی را طوری معنا می کند و آن را به کسی نسبت می دهد. عده ای جوانمردی را در دوستی، گروهی آن را در کمک به دیگران و ….می دانند اما با مراجعه به آموزه های وحیانی در می یابیم که جوانمرد کسی است که از سویی، دینش را به هوای نفس خود نفروشد، دنیای زودگذر را با بهشت جاودانی و رضوان الهی عوض نکند. و در یک کلام رضایت خدا را بر خشنودی خودش ترجیح دهد.
از امام حسن مجتبی علیه السلام پیرامون مُروّت و جوانمردی سؤال شد، حضرت فرمود: جوانمرد كسی است كه در نگهداری دین و عمل به آن تلاش نماید، در اصلاح اموال و ثروت خود همّت گمارد، و در رعایت حقوق طبقات مختلف پا بر جا باشد.
جوانمردی اولیاء خدا:
همه حضرات انبیا از آدم (علیه السلام) تا پیامبر خاتم محمد(صلی الله علیه و آله) «فتی» و جوانمرد بودند ولی به فحوای آیه مبارکه «تلک الرسل فضّلنا بعضهم علی بعض» (بقره (2) آیه 255) بعضی از انبیا در فتوت از دیگران برترند، حضرت ابراهیم خلیل الرحمن ابوالفتیان است و حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) سید الفتیان.
امام علی علیه السلام فرمود: جوانمرد کسی است که وقتی قدرت یابد ببخشد و چون توانمند شد عطا کند و چون چیزی از او خواسته شد نیاز را برآورد. (غرر الحکم، ج 7، ص 346)
حضرت ابراهیم علیه السلام:
فتوّت و ایثار فوق العاده حضرت ابراهیم علیه السلام این بود که در قربانی ساختن پسر عزیز خود کوشید و بعد از آن که در آتش سوزان انداخته شد حتی از حضرت جبرئیل هم کمک نخواست.
حضرت یوسف علیه السلام:
حضرت یوسف صدّیق(علیه السلام) هم در بلای شدیدی که، به سبب گریز او از معصیت، به وسیله زن عزیز مصر و زنان دیگر بر سرش آمد، معصوم و ثابت قدم ماند و زندان را بر عصیان و گناه ترجیح داد. برادران او در هلاک و نابودی و بدنامی او کوشیدند، ولی آن صدّیق همه گونه جفاکاری های آنان را عفو کرد و اعلام داشت که (لاتثریب علیکم الیوم) (یوسف (12) آیه 92)
البته در قرآن نمونه های زیادی از جوانمردی سایر انبیا و صالحین مانند اصحاب کهف نیز ذکر شده است.
نمونه ای از جوانمردیهای حضرت علی (علیه السلام):
زبیربن عوام پسر عمه پیامبر (صلی الله علیه و اله) بود، مدّتی پس از مرگ او، یكی از فرزندان او به حضور علی (علیه السلام) آمد و گفت : در دفتر حساب پدرم دیدم كه پدرم از پدر تو (ابوطالب) چند هزار درهم طلبكار بوده است . علی (علیه السلام) فرمود: پدرت راستگو بود، آن مبلغ را دستور دادم به تو بدهند (و طبق دستور به او دادند). پس از مدتی فرزند زبیر به حضور علی (علیه السلام) آمد وعرض كرد: در حساب ، اشتباه كرده ام ، بلكه موضوع به عكس بوده و پدر شما آن مبلغ را از پدر من طلب داشته است . علی (علیه السلام) فرمود: بدهكاری پدرت را بخشیدم وآنچه را تو بابت طلب پدرت از من گرفتی ، آن را نیز به تو بخشیدم .
جوانمردی در آیینه ی روایات:
در این بخش برخی احادیث را که در مورد مروت و جوانمردی بیان شده تقدیم شما عزیزان می کنیم:
1ـ امام علی - علیه السّلام - فرمود: جوانمردی چهار گونه است: فروتنی هنگام فرمانروایی و حكومت، گذشت هنگام قدرت، خیرخواهی هنگام دشمنی و بخشش بدون منت گذاردی. «السعادة الابدّیة، ص 83»
2ـ پیامبر اسلام - صلّی الله علیه و آله - فرمود: مروّت ما اهل بیت، گذشت از كسی است كه به ما ظلم كرده و بخشش به كسی است كه ما را محروم كرده است. «بحار الانوار، ج 17، ص 41»
3ـ علی علیه السلام: جوانمرد کسی است که وقتی قدرت یابد ببخشد و چون توانمند شد عطا کند و چون چیزی از او خواسته شد نیاز را برآورد. (غرر الحکم، ج 7، ص 346)
جوانمردی چهار گونه است: فروتنی هنگام فرمانروایی و حكومت، گذشت هنگام قدرت، خیرخواهی هنگام دشمنی و بخشش بدون منت گذاردی. «السعادة الابدّیة، ص 83»
4ـ امام صادق - علیه السّلام - فرمود: آیا گمان می كنید جوانمردی با فسق و فجور حاصل می شود! جوانمردی تنها با سفره ای گسترده و عطایی بخشیده و خوشرویی (یا نیكی) پسندیده و پرهیز از مردم آزاری حاصل می شود. «سفینة البحار، ج 2، ص 345»
5ـ امام علی - علیه السّلام - فرمود: جوانمرد با گذشت كسی است كه مال را فدای آبروی خود می كند و فرومایه آبروی خود را فدای مال كند. «غرر الحکم، ح 8449»
کلام آخر:
با توجه به اینکه جوانمردی مصداقهای زیادی دارد (که البته ما در این مجال نتوانستیم به آنها بپردازیم) به نظر میرسد که با شناخت روی هر کدام از آن مصداقها بتوانیم به فضائل اخلاقی زیادی دست پیدا کنیم. از جمله ی این مصداقها می توان به این موارد اشاره کرد: از مصداقهای جوانمردی، پارسا بودن در ظاهر و باطن، اعتماد کردن به چیزی که خدا برایمان ضمانت کرده، به عیب خود مشغول شدن و از عیب دیگران باز ماندن، خوش گمانی به خلق و حفظ حرمت آنان، قبول رفاقت از طرف دوستان و ایثار به موقع برای آنان، تحمّل آزار در راه خدا، شکایت نکردن از بلا و قبول آن، بخشش در نداری و دوری از بخل ورزیدن، سلامت خواستن از خدا و شکر بر عافیت، فروتنی و تکبر نکردن با برادران و راحت دیگران را بر خود ترجیح دادن و … است
و نکته ی آخر اینکه:
یک جوانمرد باید از هستی و هر چه در آن است آزاد باشد تا به بندگی کسی رسد که همه هستی از اوست.فتوت و جوانمردی در سیره انبیاء!
:
از مصداقهای جوانمردی، پارسا بودن در ظاهر و باطن، اعتماد کردن به چیزی که خدا برایمان ضمانت کرده، به عیب خود مشغول شدن و از عیب دیگران باز ماندن، خوش گمانی به خلق و حفظ حرمت آنان، قبول رفاقت از طرف دوستان و ایثار به موقع برای آنان، تحمّل آزار در راه خدا، شکایت نکردن از بلا و قبول آن، بخشش در نداری و دوری از بخل ورزیدن، سلامت خواستن از خدا و شکر بر عافیت، فروتنی و تکبر نکردن با برادران و راحت دیگران را بر خود ترجیح دادن است.

یكی از ویژگی های انسان های شریف و آزاده «جوانمردی» است که از مهم‌ترین و زیباترین صفات و فضائل اخلاقی به شمار می رود.
البته گاهی می بینیم عده ای جوانمردی را با قهرمان شدن در یک رشته ی ورزشی اشتباه می گیرند و فکر می کنند هر کسی که قهرمان شود جوانمرد است در حالیکه بین قهرمان رشته ی ورزشی و یک جوانمرد تفاوتهای زیادی وجود دارد.
هر کسی جوانمردی را طوری معنا می کند و آن را به کسی نسبت می دهد. عده ای جوانمردی را در دوستی، گروهی آن را در کمک به دیگران و ….می دانند اما با مراجعه به آموزه های وحیانی در می یابیم که جوانمرد کسی است که از سویی، دینش را به هوای نفس خود نفروشد، دنیای زودگذر را با بهشت جاودانی و رضوان الهی عوض نکند. و در یک کلام رضایت خدا را بر خشنودی خودش ترجیح دهد.
از امام حسن مجتبی علیه السلام پیرامون مُروّت و جوانمردی سؤال شد، حضرت فرمود: جوانمرد كسی است كه در نگهداری دین و عمل به آن تلاش نماید، در اصلاح اموال و ثروت خود همّت گمارد، و در رعایت حقوق طبقات مختلف پا بر جا باشد.
جوانمردی اولیاء خدا:
همه حضرات انبیا از آدم (علیه السلام) تا پیامبر خاتم محمد(صلی الله علیه و آله) «فتی» و جوانمرد بودند ولی به فحوای آیه مبارکه «تلک الرسل فضّلنا بعضهم علی بعض» (بقره (2) آیه 255) بعضی از انبیا در فتوت از دیگران برترند، حضرت ابراهیم خلیل الرحمن ابوالفتیان است و حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) سید الفتیان.
امام علی علیه السلام فرمود: جوانمرد کسی است که وقتی قدرت یابد ببخشد و چون توانمند شد عطا کند و چون چیزی از او خواسته شد نیاز را برآورد. (غرر الحکم، ج 7، ص 346)
حضرت ابراهیم علیه السلام:
فتوّت و ایثار فوق العاده حضرت ابراهیم علیه السلام این بود که در قربانی ساختن پسر عزیز خود کوشید و بعد از آن که در آتش سوزان انداخته شد حتی از حضرت جبرئیل هم کمک نخواست.
حضرت یوسف علیه السلام:
حضرت یوسف صدّیق(علیه السلام) هم در بلای شدیدی که، به سبب گریز او از معصیت، به وسیله زن عزیز مصر و زنان دیگر بر سرش آمد، معصوم و ثابت قدم ماند و زندان را بر عصیان و گناه ترجیح داد. برادران او در هلاک و نابودی و بدنامی او کوشیدند، ولی آن صدّیق همه گونه جفاکاری های آنان را عفو کرد و اعلام داشت که (لاتثریب علیکم الیوم) (یوسف (12) آیه 92)
البته در قرآن نمونه های زیادی از جوانمردی سایر انبیا و صالحین مانند اصحاب کهف نیز ذکر شده است.
نمونه ای از جوانمردیهای حضرت علی (علیه السلام):
زبیربن عوام پسر عمه پیامبر (صلی الله علیه و اله) بود، مدّتی پس از مرگ او، یكی از فرزندان او به حضور علی (علیه السلام) آمد و گفت : در دفتر حساب پدرم دیدم كه پدرم از پدر تو (ابوطالب) چند هزار درهم طلبكار بوده است . علی (علیه السلام) فرمود: پدرت راستگو بود، آن مبلغ را دستور دادم به تو بدهند (و طبق دستور به او دادند). پس از مدتی فرزند زبیر به حضور علی (علیه السلام) آمد وعرض كرد: در حساب ، اشتباه كرده ام ، بلكه موضوع به عكس بوده و پدر شما آن مبلغ را از پدر من طلب داشته است . علی (علیه السلام) فرمود: بدهكاری پدرت را بخشیدم وآنچه را تو بابت طلب پدرت از من گرفتی ، آن را نیز به تو بخشیدم .
جوانمردی در آیینه ی روایات:
در این بخش برخی احادیث را که در مورد مروت و جوانمردی بیان شده تقدیم شما عزیزان می کنیم:
1ـ امام علی - علیه السّلام - فرمود: جوانمردی چهار گونه است: فروتنی هنگام فرمانروایی و حكومت، گذشت هنگام قدرت، خیرخواهی هنگام دشمنی و بخشش بدون منت گذاردی. «السعادة الابدّیة، ص 83»
2ـ پیامبر اسلام - صلّی الله علیه و آله - فرمود: مروّت ما اهل بیت، گذشت از كسی است كه به ما ظلم كرده و بخشش به كسی است كه ما را محروم كرده است. «بحار الانوار، ج 17، ص 41»
3ـ علی علیه السلام: جوانمرد کسی است که وقتی قدرت یابد ببخشد و چون توانمند شد عطا کند و چون چیزی از او خواسته شد نیاز را برآورد. (غرر الحکم، ج 7، ص 346)
جوانمردی چهار گونه است: فروتنی هنگام فرمانروایی و حكومت، گذشت هنگام قدرت، خیرخواهی هنگام دشمنی و بخشش بدون منت گذاردی. «السعادة الابدّیة، ص 83»
4ـ امام صادق - علیه السّلام - فرمود: آیا گمان می كنید جوانمردی با فسق و فجور حاصل می شود! جوانمردی تنها با سفره ای گسترده و عطایی بخشیده و خوشرویی (یا نیكی) پسندیده و پرهیز از مردم آزاری حاصل می شود. «سفینة البحار، ج 2، ص 345»
5ـ امام علی - علیه السّلام - فرمود: جوانمرد با گذشت كسی است كه مال را فدای آبروی خود می كند و فرومایه آبروی خود را فدای مال كند. «غرر الحکم، ح 8449»
کلام آخر:
با توجه به اینکه جوانمردی مصداقهای زیادی دارد (که البته ما در این مجال نتوانستیم به آنها بپردازیم) به نظر میرسد که با شناخت روی هر کدام از آن مصداقها بتوانیم به فضائل اخلاقی زیادی دست پیدا کنیم. از جمله ی این مصداقها می توان به این موارد اشاره کرد: از مصداقهای جوانمردی، پارسا بودن در ظاهر و باطن، اعتماد کردن به چیزی که خدا برایمان ضمانت کرده، به عیب خود مشغول شدن و از عیب دیگران باز ماندن، خوش گمانی به خلق و حفظ حرمت آنان، قبول رفاقت از طرف دوستان و ایثار به موقع برای آنان، تحمّل آزار در راه خدا، شکایت نکردن از بلا و قبول آن، بخشش در نداری و دوری از بخل ورزیدن، سلامت خواستن از خدا و شکر بر عافیت، فروتنی و تکبر نکردن با برادران و راحت دیگران را بر خود ترجیح دادن و … است
و نکته ی آخر اینکه:
یک جوانمرد باید از هستی و هر چه در آن است آزاد باشد تا به بندگی کسی رسد که همه هستی از اوست.

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




یكی از بزرگترین فضایل اخلاقی كه در قرآن كریم و روایات مورد تأكید فراوان قرار گرفته، مسئله «عفو و گذشت» است.
________________________________________

قرآن كریم در یكی از آیات درباره عفو می‌فرماید:
«الَذِینَ ینْفِقُونَ فِی السَراءِ وَ الضَراءِ وَ الْكاظِمِینَ الْغَیظَ وَ الْعافِینَ عَنِ الناسِ»
كسانی كه از مال خود به فقرا در حال وسعت و تنگدستی انفاق می‌كنند و خشم و غضب فرو می‌نشانند و از بدی مردم در می‌گذرند»(آل عمران: 134).
ما اگر بخواهیم خداوند از گناهانمان درگذرد، باید نسبت به دیگران عفو و گذشت داشته باشیم:
«وَ لْیعْفُوا وَ لْیصْفَحُوا اَ لاتُحِبُونَ اَنْ یغْفِرَ اللهُ لَكُمْ»
و باید عفو كنند و گذشت نمایند. مگر دوست ندارید كه خدا بر شما ببخشاید؟»(فصلت: 34).‏

1- رشد اخلاقی و معنوی
هر دلخوری که بین ما و دیگران پیش می آید، فرصتی برای بزرگ تر شدن و اصلاح اخلاق مان است. مدیریت عواطف و تبدیل تهدیدات به فرصت، باعث می شود ما گاهی با یک بخشش، مراحلی از رشد را به یک باره سپری کنیم.
حضرت علی(علیه السلام) درباره راه تکمیل فضایل می فرمایند:
«کن عفوا فی قدرتک، جواداً فی عسرتک، موثراً مع فاقتک، بکمل لک الفضل؛[1] زمانی که قدرت داری گذشت پیشه کن و هنگام تنگدستی بخشنده و در عین نیازمندی ایثارگر باش، تا فضل تو به کمال رسد».
اساساً خداوند متعال زندگی دنیا را طوری رقم زده تا این اصطکاک ها و تضادها پیش بیاید و زمینه رشد انسان ها فراهم شود. عده ای ببخشند و بالا بروند و عده ای هم انتقام بگیرند و کوچک تر از آنچه قبلاً بودند، بشوند. انسان در ابتدای کودکی دیگر اسباب بازی او را تکانی بدهد، اشک و ناله او در می آید یا اگر کودکی دست به بدن او بگذارد، سریع در صدد مقابله به مثل بر می آید. اما بنا است که شخصیت او بزرگ شود و ظرفیت بیشتری پیدا کند تا جایی که کارهای خدایی کند و مانند نبی اکرم(صلی الله علیه و اله و سلم) که رحمه للعالمین بودند، عالمی را سر سفره گذشت و بخشش خود بنشاند. در این مسیر عده ای بزرگ می شوند و عده ای هم فقط قیافه بزرگ ترها را پیدا می کنند.
هر دلخوری که بین ما و دیگران پیش می آید، فرصتی برای بزرگ تر شدن و اصلاح اخلاق مان است. مدیریت عواطف و تبدیل تهدیدات به فرصت، باعث می شود ما گاهی با یک بخشش، مراحلی از رشد را به یک باره سپری کنیم
آری، باید از هر برخورد و تضادی که پیش می آید تا من را عصبانی کند و درون من را به هم بریزد و من را کوچک تر از قبل کند، فرصتی برای رشد و تکامل درست کنیم.
2- گذشت و اصلاح امور
در مطالعه تاریخ به جنگ هایی برخورد می کنیم که طی آن هزاران نفر ماه ها با هم می جنگیده اند و هزاران نفر هم کشته می شدند. چه فرزندانی که در این جنگ ها یتیم می شدند و چه زنانی که بی سرپرست می ماندند. وقتی علت وقوع این جنگ ها را بررسی می کنیم، می بینیم که از یک درگیری ساده بین دو طرف شروع شده و به مرور به نزاعی قومی و قبیله ای تبدیل شده است. متأسفانه هنوز در گوشه و کنار، این اتفاقات جاهلانه و متعلق به عصر غارنشینی را می بینیم.
در حالی که اگر یکی از دو طرف نزاع، گذشت می نمود، جرقه برای تولید یک آتش مهیب و بزرگ تولید نمی شد. عفو و گذشت باعث می شود جلوی تسلسل زشتی ها و ظلم ها گرفته شود. و گرنه تا صبح قیامت هر کدام از دو طرف نزاع می خواهد انتقام آخرین ظلم طرف مقابل را بگیرد.
عفو و گذشت باعث اصلاح قلوب و برطرف شدن کینه ها و عداوت ها می شود. بخشش باعث شرمنده شدن و سرافکندگی طرف مقابل می گردد؛ چنان که قرآن عظیم می فرماید:
و لا تستوی الحسنة و لا السیئة ادفع بالتی هی احسن فاذا الّذی بینک و بینه عداوة کانه ولی حمیم و ما یلقاها الا الّذین صبروا و ما یلقاها الّا ذو حظ عظیم:[2]
خوبی و بدی برابر نیستند همواره به نیکوترین وجهی پاسخ ده، تا کسی که میان تو و او دشمنی است، چون دوست مهربان تو گردد. برخوردار نشوند از این [روحیه] مگر کسانی که شکیبا باشند و کسانی که از ایمان بهره ای بزرگ داشته باشند.
رسول مهربانی ها (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:
«تعافوا تسقط الضّغائن بینکم؛[3] همدیگر را ببخشید تا کینه ها از دل هایتان بر طرف گردد».
امام سجاد(علیه السلام) نیز در رساله حقوق خود می فرمایند:
اما حق کسی که از جانب او با سخن یا عمل به تو بدی رسیده این است که اگر بدی او عمدی باشد، گذشت از او برای تو بهتر است؛ زیرا این گذشت موجب منصرف شدن آن شخص از بدی کردن و ادب شدن او می شود.[4]
انسان خطاکار معمولاً بعد از خطا دچار عذاب وجدان می شود. شما که می بخشید، او شرمنده تر می شود و تا آخر عمر احسان شما را فراموش نمی کند.
در مقابل، هر گونه انتقام باعث تولید کینه در دل طرف مقابل شده و او را برای برخوردی بزرگ تر و دردآورتر تحریک می کند.
امام سجاد(علیه السلام) نیز در رساله حقوق خود می فرمایند: اما حق کسی که از جانب او با سخن یا عمل به تو بدی رسیده این است که اگر بدی او عمدی باشد، گذشت از او برای تو بهتر است؛ زیرا این گذشت موجب منصرف شدن آن شخص از بدی کردن و ادب شدن او می شود
3- گذشت و کسب تقوا
خداوند در قرآن می فرماید: «و ان تعفوا اقرب للتّقوی؛[5]
اگر شما گذشت کنید، به پرهیزگاری نزدیک تر است».
بر اساس این آیه، یکی از آثار بخشش، نزدیک شدن به تقوا است. در تفسیر شریف مجمع البیان در توضیح این آیه می خوانیم:
نزدیک بودن بخشش به تقوا از دو جهت است:
1- کسی که از حق خود می گذرد و آن را می بخشد، قطعاً حق دیگری را به ستم نمی گیرد. بنابر این گذشت به تقوا نزدیک تر است در این جا شخص، تقوای در مقابل دیگران دارد.
2- کسی که از حق قانونی و شرعی خود صرف نظر می کند، نزدیک تر است که نافرمانی و گناه خدا نکند و آنچه را مال او نیست نگیرد. [6] در اینجا شخص بخشنده، تقوای در برابر فرمان الهی دارد.
4- گذشت و رحمت الهی
ما در زندگی دنیایی و حیات بی پایان آخرتی، احتیاج مبرمی به انواع رحمت ها و مهربانی های خداوند داریم. بدون رحمت خدا هزاران مشکل مادی و معنوی، دنیایی و آخرتی سراغ ما خواهد آمد و ما را هلاک خواهد کرد. بسط و نشر رحمت الهی هم قوانین و قواعد خاص به خود را دارد و بدون دلیل نیست. یکی از راه های جلب رحمت الهی، بخشش و گذشت دیگران است. او بنده های خود را دوست دارد و هر گونه لطف به بندگانش را لطف به خود می داند و درصدد جبران بر می آید. از این رو هر گاه ببیند انسانی از خطا و لغزش بنده او می گذرد، درصدد تشکر و جبران بر می آید و رحمت خاص خود را شامل حال او می کندكی از بزرگترین فضایل اخلاقی كه در قرآن كریم و روایات مورد تأكید فراوان قرار گرفته، مسئله «عفو و گذشت» است.
________________________________________

قرآن كریم در یكی از آیات درباره عفو می‌فرماید:
«الَذِینَ ینْفِقُونَ فِی السَراءِ وَ الضَراءِ وَ الْكاظِمِینَ الْغَیظَ وَ الْعافِینَ عَنِ الناسِ»
كسانی كه از مال خود به فقرا در حال وسعت و تنگدستی انفاق می‌كنند و خشم و غضب فرو می‌نشانند و از بدی مردم در می‌گذرند»(آل عمران: 134).
ما اگر بخواهیم خداوند از گناهانمان درگذرد، باید نسبت به دیگران عفو و گذشت داشته باشیم:
«وَ لْیعْفُوا وَ لْیصْفَحُوا اَ لاتُحِبُونَ اَنْ یغْفِرَ اللهُ لَكُمْ»
و باید عفو كنند و گذشت نمایند. مگر دوست ندارید كه خدا بر شما ببخشاید؟»(فصلت: 34).‏

1- رشد اخلاقی و معنوی
هر دلخوری که بین ما و دیگران پیش می آید، فرصتی برای بزرگ تر شدن و اصلاح اخلاق مان است. مدیریت عواطف و تبدیل تهدیدات به فرصت، باعث می شود ما گاهی با یک بخشش، مراحلی از رشد را به یک باره سپری کنیم.
حضرت علی(علیه السلام) درباره راه تکمیل فضایل می فرمایند:
«کن عفوا فی قدرتک، جواداً فی عسرتک، موثراً مع فاقتک، بکمل لک الفضل؛[1] زمانی که قدرت داری گذشت پیشه کن و هنگام تنگدستی بخشنده و در عین نیازمندی ایثارگر باش، تا فضل تو به کمال رسد».
اساساً خداوند متعال زندگی دنیا را طوری رقم زده تا این اصطکاک ها و تضادها پیش بیاید و زمینه رشد انسان ها فراهم شود. عده ای ببخشند و بالا بروند و عده ای هم انتقام بگیرند و کوچک تر از آنچه قبلاً بودند، بشوند. انسان در ابتدای کودکی دیگر اسباب بازی او را تکانی بدهد، اشک و ناله او در می آید یا اگر کودکی دست به بدن او بگذارد، سریع در صدد مقابله به مثل بر می آید. اما بنا است که شخصیت او بزرگ شود و ظرفیت بیشتری پیدا کند تا جایی که کارهای خدایی کند و مانند نبی اکرم(صلی الله علیه و اله و سلم) که رحمه للعالمین بودند، عالمی را سر سفره گذشت و بخشش خود بنشاند. در این مسیر عده ای بزرگ می شوند و عده ای هم فقط قیافه بزرگ ترها را پیدا می کنند.
هر دلخوری که بین ما و دیگران پیش می آید، فرصتی برای بزرگ تر شدن و اصلاح اخلاق مان است. مدیریت عواطف و تبدیل تهدیدات به فرصت، باعث می شود ما گاهی با یک بخشش، مراحلی از رشد را به یک باره سپری کنیم
آری، باید از هر برخورد و تضادی که پیش می آید تا من را عصبانی کند و درون من را به هم بریزد و من را کوچک تر از قبل کند، فرصتی برای رشد و تکامل درست کنیم.
2- گذشت و اصلاح امور
در مطالعه تاریخ به جنگ هایی برخورد می کنیم که طی آن هزاران نفر ماه ها با هم می جنگیده اند و هزاران نفر هم کشته می شدند. چه فرزندانی که در این جنگ ها یتیم می شدند و چه زنانی که بی سرپرست می ماندند. وقتی علت وقوع این جنگ ها را بررسی می کنیم، می بینیم که از یک درگیری ساده بین دو طرف شروع شده و به مرور به نزاعی قومی و قبیله ای تبدیل شده است. متأسفانه هنوز در گوشه و کنار، این اتفاقات جاهلانه و متعلق به عصر غارنشینی را می بینیم.
در حالی که اگر یکی از دو طرف نزاع، گذشت می نمود، جرقه برای تولید یک آتش مهیب و بزرگ تولید نمی شد. عفو و گذشت باعث می شود جلوی تسلسل زشتی ها و ظلم ها گرفته شود. و گرنه تا صبح قیامت هر کدام از دو طرف نزاع می خواهد انتقام آخرین ظلم طرف مقابل را بگیرد.
عفو و گذشت باعث اصلاح قلوب و برطرف شدن کینه ها و عداوت ها می شود. بخشش باعث شرمنده شدن و سرافکندگی طرف مقابل می گردد؛ چنان که قرآن عظیم می فرماید:
و لا تستوی الحسنة و لا السیئة ادفع بالتی هی احسن فاذا الّذی بینک و بینه عداوة کانه ولی حمیم و ما یلقاها الا الّذین صبروا و ما یلقاها الّا ذو حظ عظیم:[2]
خوبی و بدی برابر نیستند همواره به نیکوترین وجهی پاسخ ده، تا کسی که میان تو و او دشمنی است، چون دوست مهربان تو گردد. برخوردار نشوند از این [روحیه] مگر کسانی که شکیبا باشند و کسانی که از ایمان بهره ای بزرگ داشته باشند.
رسول مهربانی ها (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:
«تعافوا تسقط الضّغائن بینکم؛[3] همدیگر را ببخشید تا کینه ها از دل هایتان بر طرف گردد».
امام سجاد(علیه السلام) نیز در رساله حقوق خود می فرمایند:
اما حق کسی که از جانب او با سخن یا عمل به تو بدی رسیده این است که اگر بدی او عمدی باشد، گذشت از او برای تو بهتر است؛ زیرا این گذشت موجب منصرف شدن آن شخص از بدی کردن و ادب شدن او می شود.[4]
انسان خطاکار معمولاً بعد از خطا دچار عذاب وجدان می شود. شما که می بخشید، او شرمنده تر می شود و تا آخر عمر احسان شما را فراموش نمی کند.
در مقابل، هر گونه انتقام باعث تولید کینه در دل طرف مقابل شده و او را برای برخوردی بزرگ تر و دردآورتر تحریک می کند.
امام سجاد(علیه السلام) نیز در رساله حقوق خود می فرمایند: اما حق کسی که از جانب او با سخن یا عمل به تو بدی رسیده این است که اگر بدی او عمدی باشد، گذشت از او برای تو بهتر است؛ زیرا این گذشت موجب منصرف شدن آن شخص از بدی کردن و ادب شدن او می شود
3- گذشت و کسب تقوا
خداوند در قرآن می فرماید: «و ان تعفوا اقرب للتّقوی؛[5]
اگر شما گذشت کنید، به پرهیزگاری نزدیک تر است».
بر اساس این آیه، یکی از آثار بخشش، نزدیک شدن به تقوا است. در تفسیر شریف مجمع البیان در توضیح این آیه می خوانیم:
نزدیک بودن بخشش به تقوا از دو جهت است:
1- کسی که از حق خود می گذرد و آن را می بخشد، قطعاً حق دیگری را به ستم نمی گیرد. بنابر این گذشت به تقوا نزدیک تر است در این جا شخص، تقوای در مقابل دیگران دارد.
2- کسی که از حق قانونی و شرعی خود صرف نظر می کند، نزدیک تر است که نافرمانی و گناه خدا نکند و آنچه را مال او نیست نگیرد. [6] در اینجا شخص بخشنده، تقوای در برابر فرمان الهی دارد.
4- گذشت و رحمت الهی
ما در زندگی دنیایی و حیات بی پایان آخرتی، احتیاج مبرمی به انواع رحمت ها و مهربانی های خداوند داریم. بدون رحمت خدا هزاران مشکل مادی و معنوی، دنیایی و آخرتی سراغ ما خواهد آمد و ما را هلاک خواهد کرد. بسط و نشر رحمت الهی هم قوانین و قواعد خاص به خود را دارد و بدون دلیل نیست. یکی از راه های جلب رحمت الهی، بخشش و گذشت دیگران است. او بنده های خود را دوست دارد و هر گونه لطف به بندگانش را لطف به خود می داند و درصدد جبران بر می آید. از این رو هر گاه ببیند انسانی از خطا و لغزش بنده او می گذرد، درصدد تشکر و جبران بر می آید و رحمت خاص خود را شامل حال او می کندكی از بزرگترین فضایل اخلاقی كه در قرآن كریم و روایات مورد تأكید فراوان قرار گرفته، مسئله «عفو و گذشت» است.
________________________________________

قرآن كریم در یكی از آیات درباره عفو می‌فرماید:
«الَذِینَ ینْفِقُونَ فِی السَراءِ وَ الضَراءِ وَ الْكاظِمِینَ الْغَیظَ وَ الْعافِینَ عَنِ الناسِ»
كسانی كه از مال خود به فقرا در حال وسعت و تنگدستی انفاق می‌كنند و خشم و غضب فرو می‌نشانند و از بدی مردم در می‌گذرند»(آل عمران: 134).
ما اگر بخواهیم خداوند از گناهانمان درگذرد، باید نسبت به دیگران عفو و گذشت داشته باشیم:
«وَ لْیعْفُوا وَ لْیصْفَحُوا اَ لاتُحِبُونَ اَنْ یغْفِرَ اللهُ لَكُمْ»
و باید عفو كنند و گذشت نمایند. مگر دوست ندارید كه خدا بر شما ببخشاید؟»(فصلت: 34).‏

1- رشد اخلاقی و معنوی
هر دلخوری که بین ما و دیگران پیش می آید، فرصتی برای بزرگ تر شدن و اصلاح اخلاق مان است. مدیریت عواطف و تبدیل تهدیدات به فرصت، باعث می شود ما گاهی با یک بخشش، مراحلی از رشد را به یک باره سپری کنیم.
حضرت علی(علیه السلام) درباره راه تکمیل فضایل می فرمایند:
«کن عفوا فی قدرتک، جواداً فی عسرتک، موثراً مع فاقتک، بکمل لک الفضل؛[1] زمانی که قدرت داری گذشت پیشه کن و هنگام تنگدستی بخشنده و در عین نیازمندی ایثارگر باش، تا فضل تو به کمال رسد».
اساساً خداوند متعال زندگی دنیا را طوری رقم زده تا این اصطکاک ها و تضادها پیش بیاید و زمینه رشد انسان ها فراهم شود. عده ای ببخشند و بالا بروند و عده ای هم انتقام بگیرند و کوچک تر از آنچه قبلاً بودند، بشوند. انسان در ابتدای کودکی دیگر اسباب بازی او را تکانی بدهد، اشک و ناله او در می آید یا اگر کودکی دست به بدن او بگذارد، سریع در صدد مقابله به مثل بر می آید. اما بنا است که شخصیت او بزرگ شود و ظرفیت بیشتری پیدا کند تا جایی که کارهای خدایی کند و مانند نبی اکرم(صلی الله علیه و اله و سلم) که رحمه للعالمین بودند، عالمی را سر سفره گذشت و بخشش خود بنشاند. در این مسیر عده ای بزرگ می شوند و عده ای هم فقط قیافه بزرگ ترها را پیدا می کنند.
هر دلخوری که بین ما و دیگران پیش می آید، فرصتی برای بزرگ تر شدن و اصلاح اخلاق مان است. مدیریت عواطف و تبدیل تهدیدات به فرصت، باعث می شود ما گاهی با یک بخشش، مراحلی از رشد را به یک باره سپری کنیم
آری، باید از هر برخورد و تضادی که پیش می آید تا من را عصبانی کند و درون من را به هم بریزد و من را کوچک تر از قبل کند، فرصتی برای رشد و تکامل درست کنیم.
2- گذشت و اصلاح امور
در مطالعه تاریخ به جنگ هایی برخورد می کنیم که طی آن هزاران نفر ماه ها با هم می جنگیده اند و هزاران نفر هم کشته می شدند. چه فرزندانی که در این جنگ ها یتیم می شدند و چه زنانی که بی سرپرست می ماندند. وقتی علت وقوع این جنگ ها را بررسی می کنیم، می بینیم که از یک درگیری ساده بین دو طرف شروع شده و به مرور به نزاعی قومی و قبیله ای تبدیل شده است. متأسفانه هنوز در گوشه و کنار، این اتفاقات جاهلانه و متعلق به عصر غارنشینی را می بینیم.
در حالی که اگر یکی از دو طرف نزاع، گذشت می نمود، جرقه برای تولید یک آتش مهیب و بزرگ تولید نمی شد. عفو و گذشت باعث می شود جلوی تسلسل زشتی ها و ظلم ها گرفته شود. و گرنه تا صبح قیامت هر کدام از دو طرف نزاع می خواهد انتقام آخرین ظلم طرف مقابل را بگیرد.
عفو و گذشت باعث اصلاح قلوب و برطرف شدن کینه ها و عداوت ها می شود. بخشش باعث شرمنده شدن و سرافکندگی طرف مقابل می گردد؛ چنان که قرآن عظیم می فرماید:
و لا تستوی الحسنة و لا السیئة ادفع بالتی هی احسن فاذا الّذی بینک و بینه عداوة کانه ولی حمیم و ما یلقاها الا الّذین صبروا و ما یلقاها الّا ذو حظ عظیم:[2]
خوبی و بدی برابر نیستند همواره به نیکوترین وجهی پاسخ ده، تا کسی که میان تو و او دشمنی است، چون دوست مهربان تو گردد. برخوردار نشوند از این [روحیه] مگر کسانی که شکیبا باشند و کسانی که از ایمان بهره ای بزرگ داشته باشند.
رسول مهربانی ها (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:
«تعافوا تسقط الضّغائن بینکم؛[3] همدیگر را ببخشید تا کینه ها از دل هایتان بر طرف گردد».
امام سجاد(علیه السلام) نیز در رساله حقوق خود می فرمایند:
اما حق کسی که از جانب او با سخن یا عمل به تو بدی رسیده این است که اگر بدی او عمدی باشد، گذشت از او برای تو بهتر است؛ زیرا این گذشت موجب منصرف شدن آن شخص از بدی کردن و ادب شدن او می شود.[4]
انسان خطاکار معمولاً بعد از خطا دچار عذاب وجدان می شود. شما که می بخشید، او شرمنده تر می شود و تا آخر عمر احسان شما را فراموش نمی کند.
در مقابل، هر گونه انتقام باعث تولید کینه در دل طرف مقابل شده و او را برای برخوردی بزرگ تر و دردآورتر تحریک می کند.
امام سجاد(علیه السلام) نیز در رساله حقوق خود می فرمایند: اما حق کسی که از جانب او با سخن یا عمل به تو بدی رسیده این است که اگر بدی او عمدی باشد، گذشت از او برای تو بهتر است؛ زیرا این گذشت موجب منصرف شدن آن شخص از بدی کردن و ادب شدن او می شود
3- گذشت و کسب تقوا
خداوند در قرآن می فرماید: «و ان تعفوا اقرب للتّقوی؛[5]
اگر شما گذشت کنید، به پرهیزگاری نزدیک تر است».
بر اساس این آیه، یکی از آثار بخشش، نزدیک شدن به تقوا است. در تفسیر شریف مجمع البیان در توضیح این آیه می خوانیم:
نزدیک بودن بخشش به تقوا از دو جهت است:
1- کسی که از حق خود می گذرد و آن را می بخشد، قطعاً حق دیگری را به ستم نمی گیرد. بنابر این گذشت به تقوا نزدیک تر است در این جا شخص، تقوای در مقابل دیگران دارد.
2- کسی که از حق قانونی و شرعی خود صرف نظر می کند، نزدیک تر است که نافرمانی و گناه خدا نکند و آنچه را مال او نیست نگیرد. [6] در اینجا شخص بخشنده، تقوای در برابر فرمان الهی دارد.
4- گذشت و رحمت الهی
ما در زندگی دنیایی و حیات بی پایان آخرتی، احتیاج مبرمی به انواع رحمت ها و مهربانی های خداوند داریم. بدون رحمت خدا هزاران مشکل مادی و معنوی، دنیایی و آخرتی سراغ ما خواهد آمد و ما را هلاک خواهد کرد. بسط و نشر رحمت الهی هم قوانین و قواعد خاص به خود را دارد و بدون دلیل نیست. یکی از راه های جلب رحمت الهی، بخشش و گذشت دیگران است. او بنده های خود را دوست دارد و هر گونه لطف به بندگانش را لطف به خود می داند و درصدد جبران بر می آید. از این رو هر گاه ببیند انسانی از خطا و لغزش بنده او می گذرد، درصدد تشکر و جبران بر می آید و رحمت خاص خود را شامل حال او می کند

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




چگونه رزق خود را افزایش دهیم؟
________________________________________
«وَ اِنَّ الحسن الخلق فی الجنه لامحاله»[1]؛ «بدون شک خوش اخلاق در بهشت است.»
گویی هر صفت و عنوان برتری در احادیث و بیان ائمه اطهار (ع) و بزرگان دین برای حسن خلق ذکر شده:
بهترین، مقرب ترین، کامل ترین، دوست داشتنی ترین ، شریف ترین ، افضل ترین و… و حتی صفتی که از آن به عنوان نصف دین و صفت خداوند بزرگ هم یاد شده برای خلق نیکوست
________________________________________
«حسن الخلق ، خلق الله الاعظم »[2] و « حسن الخلق نصف دین »[3]؛ حسن خلق، خلق خداوند بزرگ تر است.» و «نصف دین خلق نیکوست »

«حسن خلق» یعنی چه؟
«خُلق» یا «خُلُق» به معنای خوی و سرشت است که عبارت است از «چگونگی نفس و باطن انسان و نقطه مقابل آن» «خَلق» است که به معنای چگونگی جسم و ظاهر است. همان طور که جسم متصف به نیکی و زشتی می شود نفس نیز چنین است ولی ویژگی های نفس تحت اختیار و اراده انسان است.[4] چرا که اسباب و دلایل خصوصیات نفس برخلاف ویژگی های ظاهری جسمانی، اختیاری است. زیرا مشکل نفس و روحِ انسان تابع صفات درونی و دنیایی اوست و مطابق حالات و ملکات و صفات همان شکل می گیرد. توضیح مطلب اینکه روح انسان با اعمال و کردار خوبش می تواند به صورت و ظاهری بسیار زیبا و دلنشین شکل بگیرد و یا مطابق اعمال و کردار ناپسند صاحبش صورتی زشت و کریه المنظر داشته باشد مثلاً در روایت است که صورت باطنی فرد بدخلق مانند سگ است.
اما کلمه «حسن خُلق» که بسیار در احادیث مختلف ذکر شده را می توان به دو صورت معنا کرد:
1- خوشرفتاری با مردم و نزدیکان. اینکه با رویی گشاده و مهربان همراه با کلام خوش و رعایت حقوق آنان باشد، با دیگران برخورد کنیم.
2- به این معنا که فرد جمیع صفات روحی که در نیکویی صورت برزخی یا اخروی انسان مؤثر است، تحصیل کند که البته بدست آوردن اکمل و اتمّ این صفات بسیار دشوار است و تحصیل آن به طور کامل برای اولیائ الهی مقدور و ممکن است.

حد حسن خلق
برای شناخت انسان خوش اخلاق و تمیزآن از دیگران و یا محکی برای خودمان که بدانیم جزو این گروه به حساب می آییم یا خیر به پای میز قضاوت ائمه اطهار (علیهم السلام) می رویم و از چند بیانی نورانی استفاده می کنیم:
شخصی از امام صادق(علیه السلام) پرسید: «حد حسن خلق» چیست؟
حضرت در پاسخ فرمودند: «با هر که روبه رو می شوی فروتن باشی و با نرمی و ملایمت رو به رو شوی.»
اگر بخواهیم به زبان خودمان معنا کنیم یعنی این که مردم جرأت کنند حرفی را با ما مطرح کنند و بدانند که با نرمی و ملایمت هم روبه رو می شوند نه با ترش رویی و درشتی. در حدیثی دیگر حد حسن خلق را این گونه تعریف می کنند:
«اِنَّ حَد حُسنِ خُلق اَن تَلینَ جائیکَ و تَطیبَ کَلامکَ و تُلقی اَخاک بِبُشر حُسن»[5]؛ همانا حد خوش خلقی این است که خویت نرم و کلامت نیکو و برادرت را با روی خوش ملاقات کنی.»
کسی که حسن خلق دارد، دیگران هم او را دوست داشته و از مصاحبت با او لذت می برند و لذا وسیله راحتی یکدیگر را فراهم می کنند و مایه آرامش هم هستند و حتی بنا بر حدیث دیگر خداوند روزی مادی انسان خوش اخلاق را هم افزایش می دهد
خویت نرم نه آن چنان که اگر کلامی مخالف خود شنیدی سریع برآشفته و درشتی کنی، بلکه به آرامی و کلامی نیکو و روی گشاده و پرمهر و محبت با برادر ایمانی ات برخورد کن. در حدیثی زیبا نیز خوش اخلاقی را سبک بالی، مهربانی و نرمی و بخشودگی مؤمن بیان می فرماید:
«اِنَّ المؤمن هین لین سمع، له حسن الخلق»[6]؛ «همانا مؤمن سبک بال، نرم خو، بخشنده دارای خلق نیکوست.»

خیر دنیا و آخرت
«اِنّ حسن الخلق ذهب بخیر الدنیا و الاخره»[7]؛ با حسن خلق، خیر دنیا و آخرت را بدست آور. اگر می خواهی در این دنیا بهترین را داشته باشی و راحت زندگی کنی، خوش اخلاقی کن. «خیر» در عربی جزء صفات تفضیلی بوده و معنای «بهترین» را می دهد: با اخلاق نیکو هم دنیای خودت و آرامش دیگران و هم آخرتت تأمین است بالاتر از این دیگر چه می خواهیم؟ محبوب ترین و نزدیک ترین مکان را در قیامت به پیامبر(صلی الله علیه و آله) هم داشته باش:
«احبکم الیَّ و اقربکم منی یوم القیامه مجلساً، اَحسَنکم خلق»[8]؛ «محبوب ترین شما نزد من و نزدیک ترین جایگاه را به من در قیامت، خوش اخلاق ترین شما دارد.»
خوش اخلاق که موجب آسایش و آرامش خودت در این دنیاست چرا که مسلماً کسی که حسن خلق دارد، دیگران هم او را دوست داشته و از مصاحبت با او لذت می برند و لذا وسیله راحتی یکدیگر را فراهم می کنند و مایه آرامش هم هستند و حتی بنا بر حدیث دیگر خداوند روزی مادی انسان خوش اخلاق را هم افزایش می دهد، و در قیامت نیز (بنا بر حدیثی که ذکر شد) بالاترین جایگاه و محبوب ترین انسان ها نزد رسول خدا (صلی الله علیه و آله) است چرا که به فرموده خود حضرت با فضیلت ترین عمل در وزنه اعمال فرد، خوش اخلاقی می باشد:
«ما یوضع فی میزان امری مؤمن یوم القیامه افضل من حسن الخلق»[9]؛ «در قیامت در ترازوی اعمال فرد مؤمن هیچ چیز با فضیلت تر از حسن خلق گذاشته نمی شود.»
یادآوری: سفارشات و روایات خوش خلقی، مجوزی نمی شود که فقط خوش خلق باشیم و نماز و روزه و دیگر واجبات را کنار بگذاریم تا بدین بهانه به بهشت برویم!
اگر کسی دارای حسن خلق باشد هر چند به درجه نمازگزار و روزه دار واقعی نرسیده باشد خداوند او را به آن درجات نائل می کند: «همانا عبد در بعضی عبادات دارای کوتاهی است اما چون دارای حسن خلق است خداوند او را به درجه روزه دار قائم می رساند.»
در عالم میزان که هیچ چیز و حتی مثقال ذره ای هم نادیده گرفته نمی شود با فضیلت تر و حتی بنا بر حدیث دیگری اول چیز هم که در میزان گذاشته می شود[10] حسن خلق است. حال تصور کن اگر کسی اخلاق خوبی نداشته باشد که از آن به عنوان بافضیلت ترین و بهترین چیز یاد شده، هر چند هم که نماز و روزه و دعا داشته باشد ارزشی ندارد و دچار حسرت عظیم و خسران و ندامت بزرگ قیامت است: «اگر کسی اخلاق خوبی نداشته باشد که با مردم مدارا کند برایش عملی وجود ندارد.»[11]
«اِنَّ مَن لم یکن له خلق یداری به الناس، لم یقم له عمل»؛ و بالعکس اگر کسی دارای حسن خلق باشد هر چند به درجه نمازگزار و روزه دار واقعی نرسیده باشد خداوند او را به آن درجات نائل می کند: «همانا عبد در بعضی عبادات دارای کوتاهی است اما چون دارای حسن خلق است خداوند او را به درجه روزه دار قائم می رساند.»[12]
و اینجاست که انسان مصاحبت با فرد خوش اخلاق را به فردی که در ظاهر چه بسا با ایمان باشد، ترجیح می دهد. چرا که به فرموده پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) می خواهد از شرورترین افراد در امان باشد.
«سُوءُ الخلقِ شومٌ و شِرارکم اَسوَءُکُم خُلقاً»[13]؛ «بدخوئی شوم است و شرورترین شما بدخوترین شماست.»
پناه می بریم به خداوند متعال از سوء خلق و اثرات مهلک آن در روح و جانمان و اینکه از شرورترین آدمیان باشیم.

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




برگزاری ایستگاه نقاشی در روز ارتحال امام "رض" در محل امام زاده سید صلاح الدین مطهر آبدانان...با حضور عموم ...
موضوعات: مختلف  لینک ثابت




برگزاری کلاس قران برای نونهالان توسط خواهر حسنوند از مبلغین واساتید مدرسه جوادلائمه"ع"
موضوعات: مختلف  لینک ثابت




برگزاری محافل انس باقران در ماه رمضان
موضوعات: مختلف  لینک ثابت




برگزاری کلاسهای طرح رمضان توسط  مبلغین مدرسه علمیه خواهران آبدانان
موضوعات: مختلف  لینک ثابت




برگزاری مراسم 14 خرداد وارتحال حضرت امام ر"ض"

به همت معاونت فرهنگی برگزاری مراسم زیارت عاشورا ورضه خوانی با مداحی  خانم ایراندخت سیاحی

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




برگزاری میلاد حضرت زهرا"س"
موضوعات: مختلف  لینک ثابت